کردپرس
در کشورهای آزاد و پیشرفته که ابزار قدرت در دست دولت است، انتخابات وسیلهای مناسب برای تغییر است، اما در اقلیم کردستان که نیروهای مسلح و حتی کارمندان دولتی مستقل نیستند و در اختیار احزاب هستند و کمیسرهای کمیسیون نیز اعضای احزاب حاکماند، میتوان گفت انتخابات دیگر بهعنوان ابزار تغییر مورد اعتماد نیست. دلیل اصلی این واقعیت، مشارکت کم مردم در انتخابات است. درست است که میگویند میزان مشارکت ۵۶ درصد بوده، اما مردم میدانند که ۳۰ درجه کمتر از این رقم مشارکت داشتهاند (آن هم زیر تهدید قطع معاش و انواع فشارها).
در این انتخابات، رأی جبههٔ بایکوت و رأیهای باطله که در مجموع ۲٬۰۷۵٬۷۰۸ رأی است — دو میلیون و هفتاد و پنج هزار و هفتصد و هشت رأی — زنگ خطری است برای آن نیروهای اقلیمی که شهروندان اقلیم کردستان را قربانی چند حزب کارتونی و پلاستیکی کردهاند که نزد مردم کاملاً بیاعتبار شدهاند.
جبههٔ بایکوت و سوزاندن رأی، تنها جبههٔ واقعی شهروندان اقلیم است و تنها جبههای است که هیچ دست غیرمشروعی پشت آن نیست و فقط خدای بزرگ پشتیبان آن است!
در پایان نباید فراموش کنیم که تنها رأیهای باطله که ۲۸۸ هزار رأی است، برابر با سهم بیش از ۱۲ کرسی است و اگر رأی جبههٔ بایکوت را نیز بر مجموع کرسیها بیفزاییم، آن را درمینوردد و بهدست میآورد.
آرای باطله که نزدیک ۳۰ درصد افزایش یافته، بهگونهای است که در سال ۲۰۲۴، آرای باطله ۲۰۶ هزار رأی بود اما پس از یک سال و در این انتخابات به ۲۸۸ هزار رأی رسیده و رتبهٔ سوم را گرفته است، پس از رأی حزب دمکرات و اتحادیه میهنی (که رأی این احزاب نیز روشن است که واقعی نیست و معلوم نیست از کجا آمده است!).
با این وضعیت میتوان گفت آیندهٔ اقلیم کردستان نه برای حزب دمکرات و اتحادیه میهنی است و نه برای اپوزیسیون کارتونی که به انتخاباتی پر از ابهام و بایکوت مشروعیت میدهند، بلکه آیندهٔ اقلیم در دست کسانی است که به این بازی ناخوشایند که نامش انتخابات پاک و شفاف است، باور ندارند.
امیری مام والی

نظر شما