نگاهی به ضرب المثل های هورامان / حبیب الله مستوفی

سرویس کرمانشاه _ ماموستا حبیب اله مستوفی از چهره های پژوهشگر و صاحب نظر حوزه تاریخ، فرهنگ و فولکلور در منطقه هورامان است. وی طی سالیان اخیر یک سلسله مطالب ارزشمند حول محور ضرب المثل های هورامان و ارتباط آن ها با دنیای قدیم و همچنین درس هایی که برای بشر امروزی در پی دارد؛ را به نگارش درآورده است. ماموستا مستوفی در تازه ترین مطلب به تشریح و تحلیل ضرب المثلی هورامی پیرامون ظرافت های تعامل مناسب و ارتباط پایدار افراد با اقشار و طبقات مختلف جامعه پرداخته است که در ادامه این مطلب را می خوانید:

خبرگزاری کردپرس _ 
ئەورای مەدۆنەو تێری مەجمنە

ئەورا-ئەورای= گرسنه- گرسنه را
مەدۆنە = بیش از حد مورد خطاب قرار مده - سرشاخ مشو
تێر-تێری = سیر- سیر را
مەجمنە = تکان مده
(با گرسنه سرشاخ مشو و سیر را تکان مده)

صورت ظاهر ضرب المثل
اگر چه ترجمهٔ لغات در بسیاری از موارد می تواند روان و گویا باشد اما این سخن که بگوییم؛ هیچ متن ترجمه شده ای از گویایی متن اولیه برخوردار نیست هم، چندان ناروا نیست. این موضوع (دشواری ترجمهٔ گویا) در مورد ضرب المثل ها آشکار تر است.

«دوای» در ھورامی به معنی حرف زدن است اما نه هرنوع حرف زدنی، بلکه بیشتر در مورد پُر حرفی و حتی «وراجی» به کار می‌رود. به عنوان مثال؛ مەدوە، در بعضی مناطق، خیلی ساده یعنی چیزی مگو اما در منطقه ای دیگر یعنی زیاده نگو. در این ضرب المثل، مەدۆنە، به معنی چیزی نگو و سکوت کردن نیست، بلکه نوعی سَر به سر گذاشتن و سؤال پیچ کردن مورد نظر است.

«جمای» جنبیدن و تکان خوردن است، «جمنای »به معنی به حرکت در آوردن است، «مەجمنە» یعنی تکان مده ، لذا معنی ظاهری ضرب المثل را می توان چنین بیان کرد، با کسی که گرسنه است ، بیش از حد سخن مگو و با او سرشاخ مشو، (چرا که رفتارش غیر قابل پیش بینی است ) و کسی را که سیر و برخوردار است و دغدغهٔ معیشت ندارد، تکان مده (زیرا انگیزه ای برای حرکت و تغییر وضعیت ندارد)

دقت در محتوا و مصادیق

که سالیان دراز است کاین حکایت فَقر 
حکایتی است که تکرار می شود به کَرر (الف. بامداد)

حکایت تفاوت سطح و سقفِ زیست و زندگیِ فقیر و غنی، داستانی دراز دامن است، که در درازنای تاریخ مطرح بوده و بسیاری را دل مشغولِ  خود کرده است. دربارهٔ چگونگی و چرائیَش، تئوری های متفاوتی بیان شده و نظریه های متضادی شکل گرفته اند، اگرچه در عمل راهی به سوی زدودن و حذف این نابرابری نگشوده اند. به گفتهٔ پروین اعتصامی؛

حدیثِ روشنِ ظلم شما و ذلتِ ما
حقیقت است چرا صحبت از مجاز کنیم

تأثیر «روزی » بر «رَوان» (فیزیک بر فکر)

این واقعیت، که نحوهٔ معیشتِ ظاهری و وضعیت اقتصادی (فراخ یا محدود) هر شخصی، بر تمایلات درونی (روانی) و نیز فکر او، تأثیر گذار است، روشن است و چندان دشوار یاب نیست. سعدی در باب هفتم گلستان می گوید؛ آسایش و آرامش، با وجود فقر، دست یافتنی نیست. امکان ندارد، شخصی که در کمال آرامش شامِ کامل را صرف کرده (سیر شده) و آمادهٔ ادای نماز عِشا است، از نظر روحی و فکری، مانند فردِ تهیدستی باشد ،که نگران تأمین شامِ شب (گرسنه) است.

«فَراغت با فاقه نپیوندد و جمعیّت در تنگ دستی، صورت نبندد. یکی تحرمهٔ عِشا بسته و دیگری منتظر عَشا نشسته، هرگز این بدان کی ماند؟»
به نظر می رسد هورامان نشینانِ هم نشینِ صخره و سنگ و آشنا با ضربات سخت و بی رحمانهٔ شلاقِ معیشت، تأثیر«روزی» بر «روان» و «فیزیک» بر«فکر» را به درستی درک کرده اند، تا آنجا که آن را ، برای ماندگاری و توجه بیشتر در قالب ضرب المثل ریخته اند.

در این ضرب المثل به خوبی به روان پریشان، پر تلاطم و منتظرِ تلنگُرِ محرومان اشاره شده است، که می تواند با کمترین تحریکی چون آتشفشانی عمل کند و حتی از مرزهای اخلاق هم بگذرد. چنانکه سعدی گفت؛

با گرسنگی، قوَّتِ پرهیز نَمانَد 
افلاس، عنان از کفِ تقوی بستاند

از سوی دیگر، آرامش خاطر و رضایت شخص برخوردار (سیر) او را چنان محافظه کار می کند که با هیچ گونه تحریک و تلنگری، حاضر به تغییر وضعیت موجود خود نیست. او به شخص خود و موقعیت فردی خویش می اندیشد و بس؛

گر از نیستی، دیگری شد هلاک
مرا هست بط، زطوفان چه باک؟

واین هم پیامی دیگر برآمده از فرهنگ هورامان؛
                              ئەورای مەدۆنەو تێری مەجمنە

کد خبر 2757473

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha