نگاهی به ضرب المثل های هورامان / حبیب الله مستوفی

سرویس کرمانشاه – ماموستا حبیب اله مستوفی از چهره های پژوهشگر و صاحب نظر حوزه تاریخ، فرهنگ و فولکلور در منطقه هورامان است. وی طی سالیان اخیر یک سلسله مطالب ارزشمند حول محور ضرب المثل های هورامان و ارتباط آن ها با دنیای قدیم و همچنین درس هایی که برای بشر امروزی در پی دارد؛ را به نگارش درآورده است. ماموستا مستوفی در تازه ترین مطلب به تشریح و تحلیل ضرب المثلی هورامی پیرامون ظرافت های به کارگماردن مدیران و گردش مدیریت ها پرداخته است که در ادامه این مطلب را می خوانید:

خبرگزاری کردپرس _                                                                          

ھەروەنەو پاری مەگێرە پەی ئێساڵی
ھەروەنە = نوکر- گماشتە
پاری = سال گذشته- پارسال
مەگێرە = به کارنگیر - انتخاب نکن
پەی = برای
ئێساڵی= امسال- سال جاری
نوکرِ سال گذشته را برای امسال(دوباره) به کار نگیر

خاستگاه ضرب المثل

تولد این ضرب المثل نیز مدیون ساز و کار های زمان و زمانهٔ هورامان نشینان و تجربه هایشان در هم نشینی با فیزیک صُلب و سخت پیرامون است. تکیهٔ سقف و سطح معیشت بر ستون های دامداری و ‌باغداری و لزوم کوچیدن های تابستانه به کوهستان و مشکلات برداشت محصول باغ و…  ،ضرورت بخشِ تقسیم کار در خانه بود . پدر، مادر، خواهر و برادر هریک گوشه ای از این گلیمِ گسترده را در دست داشتند، اما با وجود این همکاری و هم افزایی، گاهی گستردگی کارها در برخی از خانواده ها چنان بود که آنها را مجبور می کرد تا فرد دیگری را نیز به کار گیرند. این شخص معمولاً فرد جوان و توانمندی بود که بر اساس قراردادی سالیانه(به طورشبانه روزی) به عنوان ھەروەنە در کنار خانواده قرار می گرفت.

جایگاه ھەروەنە در خانە

رفتار اعضای خانواده با شخص تازه وارد مانند یک غریبه نبود، او با بقیه تفاوتی نداشت همراه آنان بر سرِ یک سفره می نشست ، در خانه جای مخصوص استراحت و خواب داشت و در غم و شادی ها شریک بود. در مقابل، هر کاری را که به او سپرده می شد، از چوپانی تا آبیاری باغ و باغچه و تهیه و خرید مایحتاج خانواده، انجام می داد ، لاجرم پس از مدتی مانندعضوی از اعضا بر اکثر روابط درونی و بیرونی و مشکلات و کم و کاستی ها در خانواده آگاه می شد. اگرچه بسیاری از  این افراد براستی یار و یاور خانواده ها بودند و بدون آنها کارها سامان نمی یافت، اما ماندن در میان خانواده برای سال های متوالی، کم کم آنان را گرفتار جبر عادت می کرد و از چابکی و نو آوریشان  می کاست .چنانکه گفته اند:

نوکرِ نو، آهو را گیرد به دو

اشراف تجربی ھەروەنە بر روابط و معادلات خانواده پس از مدتی او را دچار نوعی روزمرگی می کرد که هدفش نه افزایش بهره وری که سپری کردن روزها و تمدید بعدی قراردادش بود. نکتهٔ جالب این است که او در این حالت با نوعی زیرکی صورت ظاهر را نیز حفظ می کرد، به گونه ای که پس از مدتی، با اطمینان از ماندگاری خود در تصمیم گیری ها بر سایر افراد خانواده پیشی می گرفت و به قولی«همه کاره» می شد.. اینجاست که این آسیب از چشمان دقیق و نگاه عمیق نیاکان نیک اندیش، دور نمانده و چنین ضرب المثلی را ساخته و پرداخته است.

جلوه های عمیق تر ضرب المثل

با اندکی تأمل ،کاربرد و کارایی این ضرب المثل را در زمینه های مختلف می توان رصد نمود.
الف: نماد دموکراسی
به باورِ بسیاری از اندیشمندان، پارلمان، رأی و انتخاب کردن را نمی توان تنها دلیل وجود دموکراسی در جامعه دانست، بلکه نکتهٔ مهم و کلیدی حق انتخاب نکردن( عزل) است.
نصب کردن و به کار گماردن، مهم است و البته آسان اما برکنار کردن و نخواستن، مهم تر است. اگر جامعه ای از حق نخواستن انتخاب های خود محروم شود و مجاری«نه» گفتن هایش مسدود شود، فرصت های توسعه را به سرعت از دست خواهد داد.
ب:پیام مدیریتی
امروزه، سر چشمه های تکان و تازگی و بالا بودن امید به زندگی ، هم چنین ، رکود و افسردگی جامعه را باید در نوع نگاه و تعامل دوسویه میان مدیران و شهروندان جستجو کرد. مدیران در سطوح مختلف، کارگزار مردم محسوب می شوند که باید در هر شرایطی پاسخ گوی آنان باشند. در این میان، ثبات و ماندگاری مدیر، بدون دلیل و گاهی به دلایلی غلط از قبیل احساس کافی بودن و عدم نیاز به تغییر، عادت به شیوهٔ انجام کارها، ترس از بهم ریختگی ناشی از تغییر و یا در خطر افتادن منافع شخصی و گروهی، آفتی است که مدیر را غیر پاسخ گو کرده و راه را بر هر گونه تحول و گشایشی می بندد.

مدیر مطمئن به ماندگاری، پس از مدتی در حاشیهٔ امن ایجاد شده، با توجه به نیازش به اطلاعات جدید و ناتوانی خود در کسب آن، دست به دامن دیگران شده و زیر مجموعهٔ خویش را هم از عدم تغییر اساسی مطمئن می سازد و به این شکل شبکه ای( شبه مافیا) تشکیل می دهد که موجب دل سردی و کاهش انگیزهٔ سایر کارکنان (غیر هم سو و منتقد) می گردد.

این گونه است که به قول زنده یاد دکتر هوشنگ شفا، زیست و زندگی برای جمعی و جامعه ای چون آبی راکد محل مرگِ لبخند می شود؛
زندگانی همچنان اب است
اب اگر راکد بماند چهره اش افسرده خواهد گشت
بوی گند می گیرد
در ملال آبگیرش غنچهٔ لبخند می میرد
آهوان عشق از آب گل آلودش نمی نوشند
مُرغکانِ شوق در آیینه تارش نمی جوشند
و سرانجام باید پذیرفت که؛
ھەروەنەو پاری مەگێرە پەی ئێساڵی

کد خبر 2755996

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha