به گزارش کردپرس، هَلو ابراهیم احمد خطاب به فاضل میرانی، مسئول هیئت اجرایی دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان، اشاره میکند که سخنان او در یکی از شبکههای حزب دمکرات «بیانصافی در برابر پدرم» بوده و میگوید: «نوشتهات برای سرپوش گذاشتن بر خطاهای ۳۰ سال حکمرانیتان است.»
در متنی که هلو ابراهیم احمد منتشر کرده، او در پاسخ به میرانی مینویسد: «در آن گفتوگوی کردی که در شبکه کردستان۲۴ با تو انجام شد، تمام فیلترهای احترام و اخلاق سیاسی کنار گذاشته شد و هرچه در دل داشتی گفتی؛ حرفهایی که بیشترشان زاده دهها سال کینه کهنه بود.»
در بخش دیگری مینویسد: «شما امروز به هم ناسزا می گویید، متاسفانه، مبارکتان باشد، اما فردا هم دیگر را در آغوش می گیرید؛ گویی که نه بادی دیده اید نه بارانی. زشت است درباره کسی حرف بزنید که نه از دور و نه از نزدیک ارتباطی با وضعیت امروز ندارد؛ حتی یک روز هم عضو اتحادیه میهنی کردستان نبوده و اکنون نیز توان و فرصتی برای پاسخدادن یا دفاع از خود ندارد. نام بردن از او برای سرپوش گذاشتن بر مجموعهای از پرسشهای بیپاسخ، از سوی کاک فاضل، برخورد نادرستی است و محکومش میکنم.»
متن کامل نوشته هەڵۆ ابراهیم احمد:
او میگوید: «دیروز (۸ نوامبر ۲۰۲۵) گفتوگوی کاک فاضل میرانی را در تلویزیون کردستان۲۴ دیدم. وقتی گوشم به سخنان این سیاستمدار ۷۷ ساله بود که نزدیک به ۵۹ سال عضو حزب دمکرات کردستان است و همه آیات قرآن، احادیث و شعرهای عربی را میخوانَد و مدعی است ما برای منافع همه کردها در بغداد کار میکنیم؛ حتی در پاسخ به پرسشهای حاکم فەرهاد درباره سخنان بافل طالبانی، ابتدا با آرامش و وقار یک سیاستمدار باسابقه از حزبش دفاع کرد. با خودم گفتم خدا را شکر، کرد یاد گرفته پاسخ مدنی بدهد و چند دقیقهای هم که شده، دغدغههای اصلی کاک فاضل و حزبش برای وحدت کردها در بغداد آشکار شد.»
او ادامه میدهد: «متاسفانه، پس از چند دقیقه، بعد از اینکه حاکم فەرهاد (به اختیار خود یا با توصیه حزب تازهاش) تنش را بالا برد، کاک فاضل هم تمام فیلترهای احترام و اخلاق سیاسی را کنار گذاشت و هرچه در دل داشت گفت؛ حرفهایی که بسیاریشان خاطرات کهنه و عقدههای چند دهساله بود.»
هەڵۆ مینویسد: «در دوران انتخابات، طبیعی است که به هم حمله کنند و بدگویی کنند؛ این در بسیاری از کشورهای جهان وجود دارد. اما چیزی که مرا در مورد کاک فاضل ناامید کرد، این بود که در پاسخ به پرسشی درباره سخنان بافل طالبانی، بهجای برگشتن به چند روز قبل یا اوایل ریاست بافل، کاک فاضل میرانی به سال ۱۹۶۳ برگشت؛ یعنی ۶۲ سال قبل. و آنچه خونم را به جوش آورد همین بیانصافی به پدرم بود.»
او میگوید: «من هم میتوانم صفحات زرد تاریخ را ورق بزنم که بسیاریاش را هم دارم؛ آرشیو پدرم با جزئیات نزد من است. ولی اگر چنین کنم، بدتر از کاک فاضل خواهم شد.»
او هشدار میدهد: «بیایید مثل ملتهای دیگر رفتار کنیم. بگذارید تاریخ برای مورخان بماند. این ملت که در طول تاریخ تنها بخشی از مرگ و جنگ و فقر و بیعدالتی نصیبش شده، دیگر طاقت ندارد. مردم خسته شدهاند از جنگ لفظی و تهدیدهای شما. مردم نان ندارند، حقوق ندارند، آرامش و آزادیشان محدود است، حاکمیت قانون وجود ندارد، فساد فراگیر است، خدمات عمومی حداقلی است، محیط زیست آلوده است، بنزین و دارو بیکیفیت و گران است، آموزش و درمان پولی شده، و در این وضعیت برای پنهانکردن خطاهای ۳۰ سال حکومت و ادامه حقخوری از مردم، شعار «دفاع از مسئله کرد» را تبدیل به لباس عثمان کرده اید... اگر واقعا راست میگویید، برای همین مشکلات با هم دعوا کنید؛ آن وقت مردم هم تشویقتان میکنند.»
ابراهیم احمد در روز ششم ماه مارس سال ۱۹۱۴ در خانوادهای شناختهشده از شهر سلیمانی به دنیا آمد. رمزی فتاح که یک افسر کُرد بود، عموی او به شمار میرفت و تاثیر زیادی در روشنفکر شدن ابراهیم داشت، به همین دلیل او را خیلی زود روانه مدرسه کرد. این تأثیرگذاری عمویش تا مراحل تحصیلات متوسطه ابراهیم همچنان ادامه داشت. او در سال ۱۹۲۲ تحصیل را در مدرسه نمونه سعادت در سلیمانیه آغاز کرد. بعدتر در سال ۱۹۳۲ به دبیرستان مرکزی سلیمانیه رفت. به دلیل مشکلات مالی پدرش، عمویش سرپرستی او را برعهده گرفت و او را با خود به بغداد برد. در سالهای ۱۹۳۴ تا ۱۹۳۷ در شهر بغداد دانشکده حقوق را به پایان رساند و به عنوان وکیل مشغول به کار شد. مدتی وکیل بود تا اینکه در سال ۱۹۴۲ کار قضایی به او سپرده شد و در اربیل و حلبچه به عنوان کارمند دولت مشغول کار شد.
ابراهیم احمد در کنار نویسندگی، فعالیت سیاسی داشت و در قیام ایلول به رهبری ملا مصطفی بارزانی مشارکت کرد.
در سال ۱۹۴۸ پس از آنکه حکومت وقت عراق علیه جنبش کُردی و حزب دمکرات کردستان اقدام کرد، ابراهیم احمد به مدت یک سال و نیم زندانی شد. بعد از آزادیاش، تا آغاز انقلاب ۱۴ ژوئیه ۱۹۵۸ عراق، فعالیتهای مخفی سیاسی را دنبال کرد.
در فوریه سال ۱۹۵۱ در جریان کنگره دوم حزب دمکرات در بغداد، با اکثریت آرا به عنوان دبیرکل حزب انتخاب شد. در سال ۱۹۶۱ او به عنوان دبیر حزب دمکرات کردستان و سردبیر روزنامه خبات فعالیت میکرد. پیش از تعطیلی روزنامه خبات و لغو مجوز حزب در پایان سال ۱۹۶۱ ناچار شد بغداد را ترک کند و مخفیانه فعالیت کند. با آغاز دوباره قیام ایلول، به کوهها بازگشت و از نظر مدیریتی و تشکیلاتی در اداره قیام نقش داشت.
او در سال ۱۹۶۴ از حزب دمکرات جدا شد و تا سال ۱۹۷۱ دبیر دفتر سیاسی بخش روابط حزبی حزب دمکرات کردستان بود. پس از شکست قیام، به خارج از کشور رفت و بخش زیادی از زندگیاش را در شهر لندن گذراند.
ابراهیم احمد در سن ۸۶ سالگی، ساعت پنج عصر روز هشتم آوریل سال ۲۰۰۰ در لندن درگذشت. پیکرش به سلیمانیه منتقل و در همان شهر به خاک سپرده شد.

نظر شما