ادغام زیر سایه تردید؛ گفت‌وگوهای SDF و دمشق در میانه بازی قدرت‌های منطقه‌ای

سرویس سوریه - در اکتبر ۲۰۲۵، شمال و شرق سوریه بار دیگر به میدان رقابت قدرت‌ها بدل شده است. هم‌زمان با ازسرگیری مذاکرات میان نیروهای دموکراتیک سوریه و دولت انتقالی دمشق برای ادغام نظامی، شکاف‌ها بر سر تعریف «ادغام» و آینده خودگردانی کُردها، امید به آشتی ملی را با سایه‌ای از بی‌اعتمادی و مداخله خارجی روبه‌رو کرده است.

به گزارش کردپرس، در میانه اکتبر ۲۰۲۵، شمال و شرق سوریه بار دیگر در مرکز معادلات قدرت قرار گرفته است. پس از ماه‌ها گفت‌وگوهای پنهان و سکوت محتاطانه، مذاکرات میان نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) و دولت انتقالی دمشق از سر گرفته شده اما نه با زبان صلح، بلکه با واژگان تردید.
گزارش‌های میدانی و اظهارات مقام‌های کُرد از توافقی اصولی با دمشق برای ادغام نیروهای SDF در ارتش ملی سوریه حکایت دارد؛ توافقی که از نگاه بسیاری، می‌تواند نقشه راهی برای پایان تنش دیرینه دمشق و کُردها باشد. اما همانقدر که امید می‌آفریند، پرسش‌های تازه‌ای نیز را برمی‌انگیزد: آیا ادغام به معنای شراکت است یا جذب و انحلال؟
آیا دمشق واقعاً آماده تقسیم قدرت است، یا صرفاً می‌خواهد بر بقای ساختار متمرکز خود مهر تازه بزند؟

اختلاف‌ها بر سر جزئیات نخستین گواهی بر این شکاف است.
در حالی که رهبران کُرد از «تشکیل سه یگان منسجم در چارچوب وزارت دفاع» سخن می‌گویند، منابع نزدیک به دمشق تنها از «جذب تدریجی نیروها در قالب واحدهای کوچک» صحبت می‌کنند. از همین نقطه، ادغام به جای آنکه نشانه‌ای از وحدت باشد، به میدان تازه‌ای از رقابت بدل شده است؛ رقابتی که اکنون چهار بازیگر اصلی دارد: دمشق، کُُردها، ترکیه و ایالات متحده.
در دمشق، دولت احمد شرع این روند را آزمونی برای مشروعیت خود می‌بیند.
در آنکارا، پرونده شمال سوریه به مسأله‌ای از جنس امنیتی تبدیل شده و سیاست «مهار کُردی» بار دیگر محور تصمیم‌گیری‌های نظامی و دیپلماتیک است.
در واشنگتن، هرچند حمایت از SDF ادامه دارد اما تردیدها درباره واگذاری کامل مسئولیت مبارزه با داعش به دمشق همچنان پابرجاست.
و در میان این سه قطب، کُردها در تلاش‌اند میان حفظ استقلال نظامی خود و حضور در ساختار رسمی ارتش سوریه، تعادلی دشوار برقرار کنند.

اکنون، در حالی که مرزهای شمال و شرق سوریه زیر سایه مذاکرات، تهدیدها و صف‌آرایی‌های تازه بازتعریف می‌شوند، یک پرسش کلیدی در مرکز بحران باقی مانده است: آیا «ادغام» می‌تواند به هم‌زیستی منجر شود. یا مقدمه‌ای است بر بازتولید تمرکز و آغاز فصلی تازه از جدال قدرت در سوریه؟
بخش اول: از توافق لفظی تا بن‌بست اجرایی
توافق اولیه میان نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) و دولت انتقالی دمشق در اواسط اکتبر ۲۰۲۵، اگرچه در ظاهر گامی تاریخی به نظر می‌رسد اما در واقع بیشتر یادآور مصالحه‌ای تاکتیکی است تا توافقی راهبردی. طبق گزارش خبرگزاری Press Associated در ۱۶ اکتبر، «مظلوم عبدی» فرمانده کل SDF، اعلام کرد که دمشق و نیروهای کُرد بر سر «مکانیزم ادغام» به توافق اصولی رسیده‌اند. او گفت که کمیته‌ای مشترک میان فرماندهان SDF و وزارت دفاع سوریه تشکیل شده تا جزئیات روند ادغام را تعیین کند و نیروهای کُرد بتوانند «در جایگاه‌هایی محترمانه، متناسب با تجربه و سابقه خدمت خود» در ارتش جدید حضور یابند. این گفت‌وگو که توسط خبرنگار آسوشیتدپرس، حُجیر العبدو در شهر حسکه انجام شد، نخستین تأیید رسمی از آغاز مرحله جدید تماس‌ها میان دمشق و کُردها پس از چندی سکوت سیاسی بود. عبدی در همان مصاحبه تصریح کرد: این نیروها نمی‌توانند به صورت فردی در ارتش جذب شوند، بلکه باید به عنوان تشکیلات منظم و سازمان‌یافته وارد ساختار ملی شوند.
در ادامه، رسانه‌های کردی مانند Press North گزارش دادند که طبق این توافق، یگان‌های امنیت داخلی (آسایش) نیز در ساختار جدید وزارت کشور ادغام خواهند شد. اما در حالی که این خبر به عنوان «پیشرفت» در مذاکرات معرفی شد، واکنش‌ها در پایتخت‌های منطقه‌ای متفاوت بود. اندیشکده آمریکایی (FDD (Democracies of Defense for Foundation در تحلیلی مورخ ۱۷ اکتبر نوشت که «جزئیات این توافق هنوز مبهم است» و افزود: دمشق در هفت ماه گذشته تأکید داشت که نیروهای کُرد باید به صورت فردی و نه سازمان‌یافته در ارتش ادغام شوند. اگر امروز واقعاً پذیرش ساختار سه لشکری صحت داشته باشد، این یک امتیاز بزرگ از سوی دولت احمد شرع است. امتیازی که ممکن است آنکارا از آن خشنود نباشد.
در همین حال، برخی منابع کُرد در گفت‌وگو با رسانه کردی Rudaw مدعی شدند که نیروهای دموکراتیک سوریه قرار است نه صرفاً در قالب سه لشکر، بلکه به صورت «سه سپاه مستقل» در ارتش جدید ادغام شوند. در مقابل، منابع نزدیک به دولت دمشق تأکید کرده‌اند که چنین ساختاری در نظام ارتش سوریه وجود ندارد و حداکثر، سه لشکر با سطح محدود از خودمختاری مد نظر است. این اختلاف در تعاریف، خود نشانه‌ای از تداوم ابهام و شکاف مفهومی در متن توافق است.

از منظر دولت احمد شرع، مفهوم «ادغام» بیش از آنکه به معنای مشارکت باشد، به معنای جذب تدریجی نیروهای کرد در بدنه متمرکز ارتش است. الگویی که از دوران حافظ و بشار اسد تداوم یافته و بر وحدت فرماندهی و تمرکز قدرت نظامی در پایتخت استوار است. در مقابل، نیروهای دموکراتیک سوریه تأکید دارند که ادغام باید در چارچوبی غیرمتمرکز انجام شود، به گونه‌ای که فرماندهی محلی و تنوع قومی حفظ گردد.
در گفت‌وگویی دیگر، «سیپان حمو» عضو فرماندهی کل SDF در ۱۸ اکتبر گفت: ادغام باید بر پایه احترام به هویت و مبارزه نیروهای دموکراتیک سوریه باشد. ما نمی‌خواهیم ذوب شویم؛ بلکه می‌خواهیم شریک باشیم.

به بیان دیگر، دمشق و کُردها هر دو از «ادغام» سخن می‌گویند، اما زبان‌شان متفاوت است: دمشق از انقیاد و وحدت فرماندهی حرف می‌زند، در حالی که کُردها از مشارکت و بازتوزیع قدرت. این شکاف مفهومی، در عمل به بزرگ‌ترین مانع مذاکرات بدل شده است. حتی در جلسه ۱۳ اکتبر کمیته‌های مشترک در دمشق، به گفته منابع مطلع، هیچ توافقی درباره نحوه انتصاب فرماندهان، تقسیم مناطق عملیاتی یا جایگاه نیروهای زن (YPJ) حاصل نشد.
تحلیل‌گران سوری معتقدند که آنچه اکنون در جریان است، بیشتر یک تفاهم تاکتیکی برای خرید زمان است. دمشق می‌کوشد با نشان دادن ظاهری از همکاری، فشارهای ترکیه و آمریکا را کاهش دهد، در حالی که SDF نیز می‌خواهد از ایجاد بهانه برای مداخله نظامی جدید ترکیه جلوگیری کند. در روزهای پس از گفت‌وگوی آسوشیتدپرس، درگیری‌ها در محله‌های شیخ‌مقصود و اشرفیه حلب بار دیگر نشان داد که مسیر ادغام از میدان عمل جدا نیست. محاصره این مناطق و گزارش‌های سازمان حقوق بشر عفرین درباره بازداشت و شکنجه ساکنان، تصویر ناامنی از روند آشتی به دست می‌دهد. با وجود این، مظلوم عبدی در موضعی تازه که رسانه Daraj در ۲۰ اکتبر بازتاب داد، گفت که «ادغام قریب‌الوقوع است» و تأکید کرد که گفت‌وگوها «به پیشرفت‌های ملموس» رسیده‌اند . با این حال در همان روزها ترکیه تهدید کرد که در صورت عدم تحقق کامل توافق تا پایان دسامبر، دست به عملیات نظامی خواهد زد. تهدیدی که بار دیگر سایه سیاست بر سر روند نظامی انداخت.
از این رو، «توافق لفظی اکتبر» را شاید نتوان آغازی بر همگرایی دانست؛ بلکه باید آن را مرحله‌ای تازه از بازی زمان خریدن متقابل ارزیابی کرد. بازی‌ای که ممکن است سرنوشت واقعی ادغام را تا سال ۲۰۲۶ به تعویق بیندازد.

بخش دوم: ائتلاف امنیتی دمشق و آنکارا؛ آماده‌سازی صحنه مهار کُردها
در اکتبر ۲۰۲۵، تحرکات هم‌زمان در دمشق و آنکارا تصویری تازه از مرحله پس از «ادغام» ترسیم کرده است؛ تصویری که بیش از آن که نشانه‌ای از همگرایی ملی باشد، بازتاب شکل‌گیری ائتلافی امنیتی برای مهار نیروهای کُرد است.
گزارش‌های متوالی از Bloomberg ، News East Middle، و Kurd Press نشان می‌دهد که گفت‌وگوهای سیاسی بر سر ادغام، به تدریج به همکاری نظامی و اطلاعاتی میان دولت انتقالی سوریه و ترکیه بدل شده است، همکاری‌ای که هدف ضمنی آن، کاهش نفوذ و توان ساختاری نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) در شمال و شرق کشور است.
تسلیحات، قراردادها و بازگشت محور آدانا
به گزارش Bloomberg در تاریخ ۱۷ اکتبر ،۲۰۲۵ ترکیه در آستانه ارسال مجموعه‌ای گسترده از تجهیزات نظامی به سوریه است: خودروهای زرهی، پهپاد، توپخانه، موشک و سامانه‌های دفاع هوایی که قرار است در مناطق شمالی سوریه مستقر شوند. مقامات ترک هدف از این اقدام را «حمایت از دولت احمد شرع در بازسازی ارتش و مقابله با شبه‌نظامیان کُرد» عنوان کرده‌ اند.
این انتقال تسلیحاتی معنایی روشن دارد: آنکارا که می‌داند حضور مستقیم نظامی‌اش در خاک سوریه حساسیت‌زا است، می‌کوشد از درِ «حمایت از دولت انتقالی» وارد شود تا عملیات مهار کُردها را از طریق دمشق، نه ارتش ترکیه، پیگیری کند. این مدل جدید در واقع برون‌سپاری عملیات علیه SDF است. ترکیه تجهیز می‌کند، دمشق اجرا.
به نوشته بلومبرگ، دو کشور همچنین درباره بازتعریف توافق امنیتی آدانا (۱۹۹۸) گفت‌وگو کرده‌اند؛ توافقی که اجازه می‌داد ترکیه تا پنج کیلومتر در خاک سوریه برای تعقیب اعضای PKK عملیات کند. اکنون آنکارا خواهان گسترش این محدوده تا ۳۰ کیلومتر است، تغییری که در صورت اجرا، عملاً مرزهای امنیتی شمال سوریه را از نو ترسیم خواهد کرد. در همین راستا، «هاکان فیدان» وزیر خارجه ترکیه در گفت‌وگوی زنده با شبکه اولکه‌تیوی در ۱۹ اکتبر، این سیاست را علناً تأیید کرد. او گفت: پرونده سوریه، مسئله نخست امنیت ملی ترکیه است. امنیت سوریه از امنیت ترکیه جدا نیست. نیروهای کُرد باید فوراً از مناطق عرب نشین خارج شوند و همه گروه‌های مسلح زیر فرماندهی واحد ارتش سوریه ادغام شوند. به گفته فیدان، ترکیه و دمشق در حال آماده‌سازی برگزاری نشست سه جانبه آمریکا–ترکیه –سوریه برای بررسی ترتیبات امنیتی تازه‌اند. نشستی که می‌تواند مسیر آینده شمال سوریه را مشخص کند.
دیدارهای نظامی در دمشق
در همان بازه زمانی، News East Middle گزارش داد که ژنرال ایلکای آلتین داغ، مدیر کل دفاع و امنیت وزارت دفاع ترکیه، در رأس هیئتی نظامی به دمشق سفر کرده و با مرهف ابوقصره، وزیر دفاع دولت انتقالی سوریه دیدار کرده است. وزارت دفاع ترکیه در بیانیه‌ای رسمی اعلام کرد که دو طرف درباره «افزایش همکاری‌های امنیتی و دفاعی» گفت‌وگو کرده‌اند و تصاویر این دیدار نیز در رسانه‌های ترکیه منتشر شد. این دیدار نشانه‌ای از انتقال همکاری‌ها از سطح سیاسی به سطح عملیاتی است. ناظران معتقدند که این تماس نظامی، زمینه‌ساز ایجاد خطوط ارتباطی مشترک، تبادل اطلاعات میدانی و هماهنگی تاکتیکی میان نیروهای دو کشور است. روندی که تا چند سال پیش تصور آن غیرممکن بود.
به این ترتیب، گفت‌وگوهای امنیتی اکنون جای مذاکرات سیاسی را گرفته‌اند؛ هدف دیگر «ادغام نیروها» نیست، بلکه طراحی سازوکار مشترک برای کنترل همان نیروهایی است که قرار بود در ارتش جدید ادغام شوند.
شروط سه گانه آنکارا
منابع امنیتی در آنکارا به بلومبرگ گفته‌اند که ترکیه در ازای این همکاری، سه مطالبه مشخص را از دمشق مطرح کرده است:
۱. مخالفت رسمی با هرگونه خودگردانی کُردی در شمال شرق سوریه
۲. محدود کردن دسترسی نیروهای SDF به منابع نفت و گاز دیرالزور و حسکه
۳. بازگرداندن کنترل گذرگاه‌های مرزی از نیروهای کُرد به دولت مرکزی
به بیان دیگر، دمشق باید بپذیرد که ساختار خودگردان شمال و شرق سوریه منحل شود و منابع مالی و لجستیکی کُردها زیر نظارت مشترک دمشق و آنکارا قرار گیرد. چنین شروطی، نشان می‌دهد که کل چارچوب همکاری امنیتی جدید، عملاً علیه تثبیت قدرت کُردها طراحی شده است. ترکیه با ابزار کمک نظامی، می‌کوشد دولت احمد شرع را در مسیری قرار دهد که عملاً به نیابت از آنکارا، نقش مهارگر کُردها را ایفا کند.
دمشق در جست‌وجوی مشروعیت
در پاسخ به گمانه‌زنی‌ها درباره نزدیکی بیش از حد دمشق به ترکیه، اسعد شیبانی، وزیر خارجه دولت موقت سوریه، در مصاحبه با شبکه دولتی الاخباریه در ۱۹ اکتبر تأکید کرد که دولتش «هرگونه فدرالیسم یا تقسیم کشور» را رد می‌کند و گفت: فرصتی تاریخی برای شمال و شرق سوریه وجود دارد تا در چارچوب وحدت ملی نقش کلیدی ایفا کند. اما هیچ گونه خودگردانی یا تقسیم طلبی پذیرفتنی نیست.
این موضع، هم زمان دو هدف را دنبال می‌کند : از یک سو، هماهنگی با نگرانی‌های امنیتی ترکیه؛ و از سوی دیگر، تلاش برای بازسازی چهره دمشق به عنوان «دولت مرکزی یکپارچه» در برابر بازیگران بین‌المللی. در واقع، دولت احمد شرع از همکاری با آنکارا نه به عنوان ائتلافی برابر، بلکه به عنوان ابزاری برای کسب مشروعیت داخلی و منطقه‌ای بهره می‌گیرد؛ مشروعیتی که با سقوط حکومت پیشین و خلأ اقتدار نظامی تضعیف شده بود.
بعد حقوقی در آنکارا: از تاکتیک به سیاست رسمی
در سطح داخلی، ترکیه نیز تلاش کرده تا این جهت‌گیری امنیتی را از حالت موقت به سیاستی پایدار تبدیل کند. به گزارش Kurd Press در ۱۸ اکتبر، رجب طیب اردوغان یادداشتی رسمی به پارلمان ارائه داد تا مجوز حضور نیروهای نظامی ترکیه در عراق و سوریه به مدت سه سال دیگر تمدید شود. در این یادداشت آمده است: تهدیدهای تروریستی در مرزهای جنوبی و نبود ثبات پایدار در سوریه، خطراتی جدی برای امنیت ملی ترکیه ایجاد می‌کند. تداوم حضور نظامی ترکیه در خارج از مرزها ضروری است.

این مصوبه، پشتوانه حقوقی لازم برای مداخلات آینده را فراهم می‌کند و دست دولت را برای هرگونه اقدام میدانی باز می‌گذارد. ترکیه اکنون ابزار حقوقی، لجستیکی و سیاسی لازم برای اعمال فشار بر شمال سوریه را در اختیار دارد.
سکوت محتاطانه واشنگتن

روزنامه لبنانی Akhbar-Al در گزارش ۱۶ اکتبر نوشت که بخش‌هایی از پنتاگون نسبت به واگذاری کامل مأموریت مبارزه با داعش از SDF به دولت دمشق تردید دارند. در این گزارش آمده است: در صورت مشارکت عناصر نزدیک به هیئت تحریرالشام در عملیات ضد داعش، خطر نشت اطلاعات امنیتی وجود دارد. به همین دلیل، واشنگتن هنوز فشاری بر SDF وارد نکرده تا کنترل زندان‌ها و اردوگاه‌های داعش را به دولت جدید واگذار کند. این موضع دو پهلو، بازتابی از تناقض در سیاست آمریکا است: از یک سو خواهان کاهش تنش و یکپارچگی سوریه است و از سوی دیگر بیم دارد که نزدیکی دمشق و آنکارا توازن شکننده شمال را بر هم زند. به این ترتیب، واشنگتن فعلاً در نقش میانجی خاموش باقی مانده و نظاره‌گر صحنه‌ای است که بدون حضور مؤثرش در حال بازتعریف است.
آماده‌سازی صحنه، نه آغاز نبرد
مجموعه این تحولات؛ از انتقال تسلیحات و دیدارهای نظامی گرفته تا گسترش توافق آدانا و تمدید مجوز نظامی ترکیه الزاماً به معنای آغاز فوری عملیات نیست. اما همه نشانه‌ها حاکی از آن است که صحنه سیاسی و نظامی برای فشار بر کُردها آماده شده است. ترکیه مسیر حقوقی و لجستیکی را آماده کرده؛ دمشق نیز از این فرصت برای تحکیم اقتدار خود در شمال شرق بهره می‌برد.
به این ترتیب، همکاری امنیتی دو کشور بیش از آن که نشانه صلح باشد، نوعی تقسیم وظیفه برای مهار کٌُردها است؛ مرحله‌ای از «آماده سازی صحنه» که در آن همه بازیگران موقعیت خود را تثبیت کرده‌اند و تنها یک جرقه می‌تواند آن را از تعامل به تقابل تبدیل کند.
جمع‌ بندی
در میانه اکتبر ۲۰۲۵، ائتلاف امنیتی دمشق و آنکارا به نقطه‌ای رسیده که می‌توان آن را تهدیدی بالفعل برای نیروهای کُرد و هم زمان آزمونی برای آینده دولت احمد شرع دانست. ترکیه با ابزار تسلیحاتی و حقوقی و دمشق با مشروعیت سیاسی تازه؛ هر دو در حال طراحی نظمی جدید در شمال سوریه‌ اند، نظمی که هدف مشترک آن، کاهش نفوذ کُردها در معادله قدرت است. اما در پس این هم‌پیمانی ظاهراً استراتژیک، شکافی عمیق نهفته است:
آیا این مسیر به وحدت و ثبات منتهی خواهد شد؟ یا مقدمه‌ای است برای دور تازه‌ای از حذف و بی‌اعتمادی میان دمشق و کُردها، این بار در قالبی رسمی و دولتی؟

بخش سوم: بن‌بست اعتماد؛ کُردها در جست‌وجوی تضمین برای بقا
پس از اعلام توافق اصولی میان نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) و دولت انتقالی دمشق در اواسط اکتبر ۲۰۲۵، به نظر می‌رسید پرونده شمال و شرق سوریه وارد فصلی تازه شده است. اما آنچه در روزهای بعد آشکار شد بیش از آن که نشانه پیشرفت باشد، نشانه تردید، واگرایی و اضطراب درونی بود نه تنها در روابط دمشق و کٌُردها، بلکه در خود اردوگاه کُردی.

در ظاهر، فرماندهان ارشد SDF از گفت‌وگوهای اخیر دفاع کردند. مظلوم عبدی در پیامی در ۱۸ اکتبر گفت: ما به توافقی نزدیک شده‌ایم که می‌تواند سوریه‌ای متحد و امن برای همه فرزندانش بنا کند. اما واقعیت میدانی از شکاف عمیق‌تری حکایت دارد. منابع محلی در حسکه به Kurd Press گفتند که بخشی از نیروهای میدانی SDF نسبت به هرگونه عقب‌نشینی از مناطق خود، به ویژه در دیرالزور و رقه، معترض‌اند و هشدار داده‌اند که در صورت تلاش دمشق برای کنترل مستقیم مناطق کُردنشین، «مقاومت محلی» شکل خواهد گرفت.
شکاف درون SDF
در درون ساختار SDF، اختلاف میان شاخه‌های نظامی و سیاسی بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است. سیپان حمو، عضو فرماندهی کل SDF در گفت‌وگویی در ۱۸ اکتبر تأکید کرد: ادغام باید بر پایه احترام به هویت و مبارزه نیروهای دموکراتیک سوریه باشد. بدون چنین احترامی، ارتش جدید مشروعیت نخواهد داشت. در مقابل، شاخه سیاسی نزدیک به مظلوم عبدی تأکید دارد که گفت‌وگو با دمشق باید ادامه یابد و هرگونه تأخیر می‌تواند بهانه‌ای برای مداخله ترکیه شود.
به نوشته News Hawar، یکی از فرماندهان یگان‌های مدافع خلق (YPG) تصریح کرد: ادغام واقعی زمانی معنا دارد که امنیت مردم ما تضمین شود، نه وقتی که ساختار SDF از بین برود. ما نمی‌خواهیم تجربه سال‌های گذشته تکرار شود. این اختلاف، هرچند هنوز به بحران درونی منجر نشده، اما در سطح میدانی باعث سردرگمی و کاهش هماهنگی میان یگان‌ها شده است.
بحران نمایندگی و چندصدایی کُردها
در کنار اختلافات درون SDF ، شکاف سیاسی میان نهادهای کُردی نیز بارزتر شده است. مجلس دموکراتیک سوریه(MSD)، شاخه سیاسی نزدیک به SDF در ۲۰ اکتبر ۲۰۲۵ و به مناسبت هشتمین

سالگرد آزادسازی رقه، با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد: تجربه شهر رقه که بر پایه همکاری، تنوع قومی و مدیریت خودگردان شکل گرفته، به الگویی برای زندگی مشترک و راهی برای حل بحران سوریه بدل شده است. در همان روز، مظلوم عبدی در پیامی جداگانه نوشت: هشت سال از آزادسازی رقه از چنگال داعش می‌گذرد؛ حماسه‌ای که نیروهای ما با فداکاری و شجاعت رقم زدند. آزادسازی رقه نقطه‌ای سرنوشت‌ساز بود که به پایان پایتخت خلافت داعش انجامید و راه را برای حفاظت از انسانیت و ثبات سوریه هموار کرد.
در سوی دیگر، شورای میهنی کردهای سوریه (ENKS) مسیر متفاوتی در پیش گرفته و از تمرکز بر مذاکرات سیاسی و تدوین قانون اساسی سخن می‌گوید.
یکی از اعضای ENKS در گفت‌وگو با Shar Press اظهار داشت: هرچه صدای کُردها چندپاره‌تر باشد، دمشق و آنکارا قوی‌تر خواهند شد. اکنون هیچ مرجع واحدی برای تصمیم‌گیری درباره آینده کُردها وجود ندارد.
به این ترتیب، کردها در دو مسیر متفاوت حرکت می‌کنند :
MSD و SDF بر امنیت، مدیریت خودگردان و تضمین نظامی تمرکز دارند،
در حالی که ENKS به دنبال چارچوب دیپلماتیک و قانونی برای آینده کُردها در سوریه است.

تضمین گمشده: نه از دمشق، نه از واشنگتن
در میانه این دوگانگی، کُردها بیش از هر زمان دیگری با بحران اعتماد مواجه‌اند. دمشق همان‌طور که وزیر خارجه‌اش اسعد شیبانی در گفت‌وگو با شبکه الاخباریه تصریح کرد - «هرگونه تقسیم یا فدرالیسم را رد می‌کند» و تنها «تحت چارچوب توافق ۱۰ مارس» آماده همکاری با کُردهاست. در سوی مقابل، واشنگتن اگرچه از گفت‌وگوهای ادغام حمایت می‌کند، اما حاضر نیست تضمینی روشن برای حفظ جایگاه کُردها ارائه دهد.
در ۱۹ اکتبر، Kurd Press از ورود کاروان تازه‌ای از تجهیزات نظامی آمریکا به پایگاه «قصرک» در شمال حسکه خبر داد. این کاروان شامل سامانه‌های راداری، پدافند هوایی و خودروهای زرهی بود که از اقلیم کردستان عراق وارد شد. منابع محلی گفتند این اقدام بخشی از تلاش ائتلاف برای «تقویت زیرساخت‌های دفاعی» در مناطق تحت کنترل SDF است.
یکی از فرماندهان محلی در گفت‌وگو با همین رسانه گفت: آمریکا می‌گوید با دمشق مذاکره کنید، اما هم زمان سلاح می‌فرستد. ما نمی‌دانیم باید به کدام سیاست اعتماد کنیم. این دوگانگی، کُردها را در موقعیتی معلق نگه داشته است؛نه آن قدر به دمشق اعتماد دارند که ادغام را بپذیرند، نه از سوی واشنگتن تضمین پایداری دریافت می‌کنند.
کُردها در جست‌وجوی بقا
مجموعه این عوامل، کُردها را در وضعیتی میان امید و هراس قرار داده است. آنها از سویی می‌دانند که بدون توافق با دمشق، خطر عملیات ترکیه افزایش می‌یابد و از سوی دیگر بیم دارند که ادغام، به معنای پایان استقلال سیاسی و نظامی‌شان باشد.
به تعبیر یکی از تحلیل‌گران سوری در نشریه Daraj، کُردها دیگر برای ادغام مذاکره نمی‌کنند، برای بقا مذاکره می‌کنند. در واقع، روندی که قرار بود پلی میان شمال و جنوب سوریه بسازد، اکنون به تلاشی برای حفظ موجودیت و امنیت در سایه رقابت قدرت‌های خارجی بدل شده است. ادغام اگرچه بر روی کاغذ پیش می‌رود، اما در عمل، کُردها همچنان در جست‌وجوی تضمینی‌ اند که از هیچ یک از طرفها دریافت نکرده‌اند نه از دمشق، نه از واشنگتن و نه از ائتلافی که هر روز مرزهای سوریه را از نو ترسیم می‌کند.

بخش چهارم: سایه بی‌اعتمادی و چشم‌انداز ادغام نیمه‌کاره
در روزهای پایانی اکتبر ۲۰۲۵، شمال شرق سوریه بار دیگر به صحنه‌ای از تعلیق بدل شده است. در حالی که دمشق و نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) از پیشرفت گفت‌وگوها سخن می‌گویند، نشانه‌های میدانی و سیاسی حاکی از شکنندگی روند ادغام است. روندی که هنوز بیش از آنکه به همگرایی بیانجامد، به توازن موقت میان بیم و امید شباهت دارد.
در میدان، پس از چندین دور مذاکره، آتش‌بس در محله‌های کُردنشین حلب برقرار مانده اما بی‌ثبات است. منابع محلی به کردپرس گفته‌اند که نیروهای دولتی تنها بخشی از ایست‌های بازرسی را عقب برده‌اند و هنوز کنترل تردد از شیخ‌مقصود و اشرفیه در دست آنهاست. در همین حال، کاروان‌های جدید ائتلاف بین‌المللی به رهبری آمریکا شامل سامانه‌های راداری و پدافند هوایی در پایگاه «قصرک» در شمال حسکه مستقر شده‌اند؛ نشانه‌ای از آنکه واشنگتن قصد ندارد کنترل امنیتی مناطق کُردنشین را به طور کامل واگذار کند. به عبارتی، هرچند جنگ خاموش شده، اما صلح هنوز نرسیده است.

در سطح سیاسی، مواضع رهبران کُردی نیز از هم فاصله گرفته است. مظلوم عبدی در تازه‌ترین موضع‌گیری خود گفت: ما به توافقی نزدیک شده‌ایم که می‌تواند سوریه‌ای متحد و امن برای همه فرزندانش بنا کند. اما هم زمان، فرماندهان میدانی چون سیپان حمو و روهلات عفرین از خطر «حل شدن هویت SDF در ارتش» هشدار می‌دهند. مجلس دموکراتیک سوریه (MSD) همچنان بر تجربه مدیریت خودگردان رقه به عنوان «الگوی موفق همزیستی» تأکید دارد، در حالی که شورای میهنی کردها (ENKS) راهی کاملاً متفاوت مبتنی بر مذاکره قانون اساسی و کانال‌های دیپلماتیک را دنبال می‌کند. به این ترتیب، اردوگاه کردی بیش از هر زمان دیگری چندپاره است؛ هیچ صدای واحدی برای تصمیم‌گیری درباره آینده وجود ندارد.
دمشق از این چندصدایی بیشترین بهره را می‌برد.
دولت احمد شرع، که هنوز در پی تثبیت اقتدار خود است، روند ادغام را گام به گام و کنترل شده پیش می‌برد تا از هرگونه تمرکز قدرت در شمال جلوگیری کند. همزمان، ترکیه با گسترش همکاری‌های امنیتی، نقش «ضامن غیررسمی» را بر عهده گرفته است؛ ضامنی که هدفش نه همگرایی، بلکه محدودسازی است. به تعبیر یکی از تحلیل‌گران سوری در گفت‌وگو باNews East Middle، دمشق با ترکیه می‌جنگد تا کُردها را مهار کند، و با کُردها مذاکره می‌کند تا ترکیه را آرام کند؛ اما در هر دو جبهه اعتماد گمشده است.
در این میان، آمریکا نیز سیاستی دوپهلو در پیش گرفته است. از یک سو با اعزام تجهیزات تازه به پایگاه‌های شرق فرات، پیامی از حمایت ضمنی به SDF می‌دهد و از سوی دیگر، از طریق میانجیگری غیررسمی، دمشق را به ادامه روند ادغام تشویق می‌کند. اما همانگونه که یک منبع کُردی به Daraj گفته است: آمریکا می‌گوید با دمشق مذاکره کنید، ولی خودش هم به ما سلاح می‌دهد. نمی‌دانیم باید به کدام طرف اعتماد کنیم. در نتیجه روند ادغام در وضعیتی میان صلح و بحران گرفتار مانده است. نه کُردها تضمینی برای آینده یافته‌اند، نه دمشق راهی روشن برای یکپارچگی کشور دارد و نه ترکیه و آمریکا خواهان مصالحه‌ای اند که نفوذشان را کاهش دهد.

در چنین  فضایی، شاید بتوان گفت «ادغام» بیش از آنکه پروژه‌ای برای وحدت سوریه باشد، به ابزاری برای مدیریت موقت بحران بدل شده است. روندی که هر طرف آن را برای هدف خود تفسیری  می‌کند:
دمشق برای اقتدار، بازسازی، کُردها برای بقا، ترکیه برای مهار و واشنگتن برای تداوم نفوذ.
سوریه در آستانه ۲۰۲۶ نه در جنگ است، نه در صلح؛
بلکه در میانه راهی ایستاده که هنوز نمی‌داند به سوی ادغام می‌رود یا به سمت بازگشت دوباره درگیری‌ها.

نویسنده: احمد اردم

کد مطلب 2789968

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha