چرا نظام تدبیر در کردستان باید بازسازی شود؟ / منصور اولی

واژه توسعه سال هاست لق لقه دهان عموم مسئولان کشوری و محلی در مورد کردستان بوده و هست و احتمالا خواهد بود. اما آیا تاکید «بر ضرورت توسعه» یا حتی تاکید بر «شناسایی و ضرورت بالفعل کردن ظرفیت های بالقوه» در کردستان برای رسیدن به توسعه کافی است؟

کردپرس- نمی توان منکر شد که قبول مسئله یا شناسایی مسئله در عالم اجرا یکی از بخش های مهم برای رسیدن به اهداف است. اما این را هم نمی توان نادیده گرفت که تنها شناسایی مسئله به اجرایی شدن طرح های و برنامه ها برای رسیدن به هدف، کافی نیست. می توان ادعا کرد در مورد کردستان سال هاست که در این مرحله مانده ایم.

به بیان ساده تر همه از ضرورت توسعه در استان سخن می گویند و همه مسئولان هم اذعان می کنند که کردستان ظرفیت های مهمی برای گام نهادن به مسیر توسعه دارد اما در عمل آنچه مشاهده می شود، اداره امور به شیوه ای کاملا «کج دار و مریز» است. بله کج نگه داشته اند و تنها سعی شان این است که نریزد وگرنه طرح کلی و جهش جدی در جهت جبران عقب ماندگی های تاریخی و رفتن به مسیر توسعه از دل این سیاست ها بیرون نمی آید.

این یادداشت به هیچ وجه نمی خواهد هیچ شخص یا دولت یا استانداری در طول این دوران را به تنهایی مقصر این رویه جلوه دهد یا با «جهت گیری حزبی و جناحی» به این موقوله بپردازد و نمی توان هم منکر خدمات رسانی در هیچ یک از دولت ها شد. بحث این است که از دل این شیوه حکمرانی و این شیوه خدمت رسانی «توسعه» حاصل نمی شود.

بنابراین اگر دولتی در استان کردستان مدعی توسعه است باید اول از همه، شیوه حکمرانی را تغییر دهد. قبل از آن هم این یادداشت می خواهد مدعی شود که توسعه نه امری صرفا اقتصادی؛ که شاید بر اساس بسیاری ازنظریه های پذیرفته شده در عالم؛ اتفاقا امری به شدت – یاد شاید کاملا- سیاسی است. این را می توان از تجربه توسعه در کشورهای مختلف توسعه یافته کنونی یا در حال توسعه برداشت کرد.

«فرآیندهای توسعه در جوامع انسانی همیشه در بردارنده سازمان، تحرک، ترکیب، کاربرد و توزیع منابع به شیوه های جدید است.» (آدریان لفت ویچ)

در چنین تعریفی از توسعه است که مشخص می شود توسعه نه امری صرفا اقتصادی که امری به باور اندیشمندان کاملا سیاسی است. چرا که هر چیز در عالم به امر «دسترسی یا توزیع منابع» گره بخورد امری ذاتا سیاسی است.

برای نیل به سمت توسعه نیازمند فرآیند باز تعریف از نحوه توزیع منابع، نحوه اجرای برنامه ها، چگونگی همراه سازی و همنوا سازی مردم با مسیر برنامه ها، کاهش میزان آسیب به اقشار در معرض آسیب در اجرای برنامه های توسعه، همراه سازی همه سازمان ها و هماهنگی میان آنها و گزاره هایی مشابه این هستیم و ناگفته پیداست در هر جامعه محلی و غیر محلی انجام این امور تنها به وسیله «دولت» انجام پذیر است. البته روشن کنیم در این تعریف منظور از دولت تنها قوه مجریه نیست ومراد حمکرانی به طورعام است.

برگردیم به برش استانی توسعه در ایران و به طور خاص و مورد نظر این یادداشت یعنی توسعه در کردستان؛ بر اساس آنچه تاکنون نگاشته شد باید پذیرفت مهم ترین – شاید هم تنها مسئول - انداختن استان در ریل توسعه دولت در مفهوم عام آن است. اما آیا دولت در کردستان در این سال ها اساسا متوجه این وظیفه خود بوده است؟ آیا طرح و برنامه ای چه در تئوری و در در اجرا برای امر داشته است.

مشاهد میدانی نشان می دهد خصوصا در دو دهه اخیر درب در کردستان بر پاشنه روزمرگی و «از این ستون به آن ستون فرج است»، چرخیده است. انتصابات عموما جناحی و حزبی است. سیاست در کردستان به معنای دعواها بر سر پست و مقام تعریف شده است. در حالی که در تعاریف جدید اساس سیاست را بر مبنای «نحوه حکمرانی برای توزیع منابع» معنا می کنند.

اما چرا چنین بوده؟ پاسخ از نظر نگرانده این است که چون در کردستان اساسا چیزی به نام «نظام تدبیر» به فراموشی سپرده شده است. وعده های ظاهری توخالی و تقلیدهای بی منطق جای تدبیر را گرفته و نظام برنامه ریزی در استان هم درگیر آمارسازی و ارایه گزارش عملکردهای کمی بر اساس برخی اعداد شده است.

کردستان برای رسیدن به توسعه نیازمند «برنامه ریزی» در سطح دولت است و برای اینکه این امر محقق شود نظام تدبیر در استان باید به صورت جدی بازسازی شود- هر چند شاید بهتر باشد بگوییم نظام تدبیر در استان باید پایه ریزی شود. باید دید استاندار جوان و توسعه گرای استان کردستان فرصتی که در اختیار دارد برای این امر به کار خواهد بست؟

کد مطلب 2790724

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha