نقد خویشتن؛ به سوی علوم اجتماعی متکثر و روادار،  محور هفته علوم اجتماعی

سرویس کردستان- سالن فرودوسی دانشگاه کردستان روز چهارشبنه 19 آذر ماه میزبان نشستی بود با عنوان « نقد خویشتن؛ به سوی علوم اجتماعی متکثر و روادار». نشستی که با حضور خانم دکتر شیرین احمدنیا رییس انجمن جامعه شناسی ایران و جمعی از اساتید و دانشجویان برگزار شد.

به گزارش کرد پرس، در این نشست که همراه با برگزاری انتخابات هیات مدیره انجمن جامعه شناسی کردستان هم بود اساتیدی بنامی هم سخنرانی هایی با محوریت از پیش تعیین شده نشست ارایه دادند.

دکتر رحمت صادقی از اساتید خوشنام دانشگاه کردستان که سابقه ریاست دانشگاه کردستان را هم در کارنام خود دارد  به عنوان سخنران اول این نشست عملی گفت: برای فردی که دغدغه مسائل اجتماعی دارد، به‌ویژه برای کسانی که در حوزه‌ای مانند جامعه‌شناسی فعالیت می‌کنند، این مباحث بسیار جذاب و مهم است. برخلاف رشته‌های علوم پایه که کارکرد محلی چندانی ندارند، علوم اجتماعی عمیقاً با مسائل بومی و زندگی مردم گره خورده است.

او با نقل خاطره ای ادامه داد، روزی با دکتر کتابی گفت‌وگویی داشتیم درباره تاریخ کردستان. همان‌جا بحث کردیم که جامعه‌شناسی برای کسانی مناسب است که شهامت ورود به مسائل اجتماعی را دارند؛ افرادی که درد جامعه را می‌بینند و حاضر نیستند برای خوشایند فلان مسئول، خودسانسوری کنند. اگر کسی روحیه چنین مواجهه‌ای ندارد، واقعاً نباید جامعه‌شناسی انتخاب کند.

دکتر صادقی افزود: در کشورهای توسعه‌یافته، دانشگاه سیر طبیعی و پیوسته‌ای را پشت سر گذاشته است. از دل کلیسا شکل گرفت، به تدریج استقلال یافت، و خود را با کمک نخبگان درونی‌اش اصلاح کرد. اما در ایران، سیر تحول دانشگاه «گسسته» بوده است. دانشگاه ما بارها دستخوش «استیضاح ایدئولوژیک» شده؛ یعنی از بیرون به آن گفته‌اند چه باشد: دانشگاه اسلامی، دانشگاه کارآفرین و... بدون آنکه این تحولات از دل دانشگاه جوشیده باشد.

در غرب، نخستین دانشگاه‌های قرن سیزدهم—مثل دانشگاه پاریس—به‌تدریج از حالت صرفاً الهیاتی خارج شدند و در قرون هجدهم و نوزدهم با شکل‌گیری دولت–ملت‌ها، مسئولیت آموزش نیروی متخصص را برعهده گرفتند. سپس دانشگاه‌های پژوهش‌محور (نمادشان: برلین) و در قرن بیستم دانشگاه‌های کارآفرین (نمادشان: MIT) شکل گرفتند.

اما در ایران، این روند طبیعی طی نشد. مدارس دینی—که زمانی بزرگانی چون مولوی کرد، مخفی و دیگر اندیشمندان کردستان در آنها رشد کردند—هیچ‌گاه فرصت نیافتند تبدیل به نهاد دانشگاهی شوند و اغلب تعطیل شدند.

او افزود: نخستین نهاد علمی مدرن ما، دارالفنون (۱۸۵۱)، کاملاً وارداتی بود. دانشگاه تهران نیز در ۱۳۱۳ برای تربیت کارمند تأسیس شد؛ سپس در دوره پهلوی دانشگاه صنعتی شریف با الگوگیری از MIT ایجاد شد.

پس از انقلاب، در سال‌های ۵۸ تا ۶۲ با عنوان انقلاب فرهنگی، دانشگاه‌ها تعطیل شدند تا «پاکسازی» ایدئولوژیک صورت گیرد. در دهه۷۰ بحث «اسلامی‌سازی» دانشگاه مطرح شد، و بعدها توسعه تحصیلات تکمیلی و سیاست‌های پژوهش‌محور شکل گرفت. اما از دهه۸۰ دوباره به مدل‌های وارداتی چون دانشگاه کارآفرین و شرکت‌های دانش‌بنیان بازگشتیم—بدون آنکه این الگوها از دل نیازهای بومی برآمده باشند. نتیجه آن شد که با وجود هزینه‌های بسیار، دستاوردها کمتر از یک دهم انتظار بود.

در یک جمع‌بندی، می‌توان گفت: دانشگاه ایرانی به‌دلیل نداشتن استقلال، پیوستگی تاریخی و اصلاح درونی، نتوانسته به دانشگاهی واقعی و موثر تبدیل شود.

امروز با وجود فضای مجازی گسترده، دانشگاه جایگاه مرجعیت علمی خود را بیش‌ازپیش ازدست‌داده است.

نمونه‌ای دیگر: ما در گذشته سنت‌های علمی ارزشمند داشتیم—مثل قنات، آب‌انبارها، طب سنتی—اما هیچ‌یک به‌صورت طبیعی تبدیل به دانش مدرن نشدند، بلکه کنار گذاشته شدند و دانش جدید به‌صورت وارداتی جایگزین آنها شد.

اما با این مقدمه، باید پرسید جامعه از جامعه‌شناس چه می‌خواهد؟

به‌نظر من، رسالت جامعه‌شناس را در پنج سطح می‌توان خلاصه کرد:

1. برای خود فرد جامعه‌شناس:

باسواد و به‌روز بودن.

2. در ارتباط با دانشجویان:

امروز بی‌سوادی و یادگیری حافظه‌محور یک خطر جدی است. ما باید مهارت‌هایی مانند تحلیل، خلاقیت، ارتباط‌دهی، تفکر انتقادی، همدلی، کار گروهی، نظم ذهنی و سازماندهی را آموزش دهیم؛ نه صرفاً حفظ مطالب.

3. در سطح دانشگاه:

جامعه‌شناس باید در تدریس و پژوهش، شهامت پرداختن به مسائل و دردهای جامعه—به‌ویژه جامعه محلی—را داشته باشد. اگر جامعه‌شناسان کردستان مسائل کردستان را تحلیل نکنند، نمی‌توان از دانشگاه‌های تهران انتظار چنین کاری داشت.

4. در سطح محلی (استان):

مهم‌ترین سطح مسئولیت ما همین‌جاست. جامعه‌شناس باید در میدان اجتماعی حاضر باشد، نه پشت دیوار دانشگاه. باید کنشگری، گفت‌وگو، احترام به تکثرگرایی و پذیرش تفاوت‌ها را تقویت کند.

5. در سطح دانشگاه و جامعه علمی:

تلاش برای استقلال دانشگاه و دفاع از آزادی‌های آکادمیک. جامعه‌شناس باید سنت، قدرت و حتی مدرنیته را نقد کند—بدون تعلق و بدون مرعوب شدن.

امروز دیوارهای جامعه، پر از شبه‌علم و ادعاهای بی‌پایه است. جامعه‌شناس موظف است در برابر شبه‌علم بایستد و از علم دفاع کند.

در پایان، از همکاران گروه جامعه‌شناسی و انجمن جامعه‌شناسی تشکر می‌کنم. تشکیل شعبه‌های استانی انجمن یکی از ضروریت‌های توسعه کشور است، چون اجازه نمی‌دهد مسیر پیشرفت از مدار علمی خارج شود.

انجمن جامعه شناسی در استانها فعال می شود

دکترشیرین  احمدنیا رییس انجمن جامعه شناسی ایران هم در این مراسم گفت:  بسیار خوشحالم که در روز علوم اجتماعی به نمایندگی از انجمن جامعه‌شناسی ایران در جمع شما هستم. روز علوم اجتماعی صرفاً بزرگداشت یک رشته دانشگاهی نیست، بلکه یادآور نقشی است که علوم اجتماعی در «فهم»، «کاهش رنج‌های انسانی» و «گشودن راه‌های بهتر برای زندگی جمعی» ایفا می‌کند.

همان‌طور که دکتر صادقی اشاره کردند، دانشگاه در ایران جایگاه مرجعیت اجتماعی خود را از دست داده و بیش‌تر در چارچوب ارزش‌های اقتصادی و کارکردهای حداقلی تعریف شده است، درحالی‌که علوم اجتماعی زمانی اهمیت دارد که بتواند این پیوند گمشده میان دانشگاه و جامعه را بازسازی کند.

او افزود: امروز جامعه ما با چالش‌های بزرگی روبه‌روست:

– نابرابری‌های گسترش‌یافته

– بحران اعتماد اجتماعی

– تحولات نسلی

– تغییر سبک زندگی

– بحران معنا

به گفته دکتر احمدنیا، در چنین وضعیتی، نقش علوم اجتماعی بیش‌ازهمیشه ضروری است؛ زیرا علوم اجتماعی توان فهم، تحلیل و تصمیم‌گیری را تقویت می‌کند. جامعه‌شناسی میدان دید ما را از فرد به ساختارها گسترش می‌دهد و ریشه مسائل را آشکار می‌کند.

افتخار دارم که امروز شاهد افتتاح شعبه انجمن جامعه‌شناسی در کردستان هستیم. انجمن جامعه‌شناسی یک نهاد اداری صرف نیست؛ نهادی برای اندیشه‌ورزی، گفت‌وگو، کنش علمی و ارتباط با جامعه است. این انجمن با همراهی اساتید و دانشجویان سراسر کشور، توانسته جایگاه مهمی در فضای علمی ایران به‌دست آورد.

به باور او علوم اجتماعی زمانی معنا پیدا می‌کند که به مسائل واقعی جامعه بپردازد. در کردستان، موضوعاتی مانند:

– مهاجرت کاری جوانان

– تحولات خانواده

– مشارکت اجتماعی زنان

– سیاست‌گذاری فرهنگی

– سرمایه اجتماعی

– تنوع فرهنگی

– آسیب‌های اجتماعی

همه این‌ها نیازمند حضور فعال جامعه‌شناسان و پیوند نهادهای علمی با جامعه هستند.

او اوفزود: انجمن جامعه‌شناسی ایران تلاش می‌کند در دوره جدید:

۱) رابطه پایدار با نهادهای استانی، شهرداری‌ها، استانداری و دانشگاه برقرار کند؛

۲) شبکه‌ای از پژوهشگران و فعالان اجتماعی ایجاد کند؛

۳) گزارش‌های کوتاه، کاربردی و قابل استفاده برای سیاست‌گذاران منتشر کند؛

۴) زمینه مشارکت گسترده نسل جدید جامعه‌شناسان را فراهم کند.

علوم اجتماعی سرمایه است، نه هزینه. اگر داده در دسترس نباشد، تعامل با نهادهای اجرایی محدود باشد یا مجال کنشگری فراهم نشود، پژوهش اجتماعی نمی‌تواند اثرگذار باشد.

در پایان، از همه شما سپاسگزارم. امیدوارم با خرد جمعی، همدلی و توان علمی شما، بتوانیم گام‌های بزرگتری برای ارتقای علوم اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی مردم برداریم.

روز علوم اجتماعی مبارک.

 بنیاد کودک و کمک هایش

یکی از دیگر از سخنران این مراسم خانم تابعی رییس دفتر سنندج بنیاد کودک بود؛ او در سخنانی با بیان اینکه  دانشگاه‌ها می‌توانند نقش مؤثری در فردای جامعه داشته باشند، گفت:  من می‌خواهم بنیاد کودک را معرفی کنم. این بنیاد در سال ۱۳۷۱ با آرزوی آن که هیچ دانش‌آموزی به دلیل مشکلات اقتصادی از تحصیل باز نماند، شکل گرفت و در سال ۱۳۷۸ با مجوز رسمی شروع به فعالیت کرد. بنیاد کودک یک خانواده بزرگ غیردولتی، فرامرزی و غیرمذهبی است که تنها عشق به انسان‌ها را معیار خود قرار داده است.

این بنیاد در سراسر ایران دارای ۴۲ نمایندگی است و بیش از ۱۰ هزار دانش‌آموز را تحت حمایت دارد. بنیاد کودک با نرم‌افزار جامع تحت وب، شفافیت مالی را حفظ کرده و توانسته گواهینامه مشورتی از کمیسیون اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل دریافت کند. نمایندگی سنندج بنیاد کودک، از سال ۱۳۹۶ فعالیت خود را آغاز کرده و تا امروز ده‌ها دانش‌آموز را برای تحصیل و موفقیت همراهی کرده است.

خانم تابعی گفت: بنیاد کودک برای هر دانش‌آموز، پرونده تشکیل می‌دهد و خانواده‌ها و همیاران دلسوز شهر را برای حمایت دانش‌آموزان جذب می‌کند. در حال حاضر، ۳۵۰ دانش‌آموز تحت حمایت هستند و هر سال دانش‌آموزان متعددی به دانشگاه‌های معتبر کشور راه پیدا می‌کنند. بنیاد کودک همچنین با دانشگاه کردستان همکاری می‌کند تا مشاوره و حمایت تحصیلی لازم برای دانش‌آموزان فراهم شود.

جامعه شناسی باید تکلیفش را روش کند

استاد خالق پناه عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه کردستان و از اساتید بنام این رشته هم در سخنرانی خود در این مراسم با اشاره به شعار محوری امسال  گفت: معنادار کردن صحبت بکنیم، یعنی نمی‌شود صرفاً معنا کردن سطح امکان اجتماعی راجع به این قضیه صحبت کنیم. و همچین صحبتی هم ممکنه که ما یکم برگردیم به تاریخ بحث. یعنی علوم اجتماعی چاره‌ای ندارد، یعنی نمی‌تواند غیر از متکثر بودن و انتقادی بودن عمل کند؛ غیر از این امر هیچ چاره‌ای وجود ندارد، نه سبک زندگی، نه معرفت‌شناسی اخلاقی و نه یه دوره تاریخی.

وی افزود: فرض بنیادی من این است که اتفاق مدرنیته گسست هستی‌شناختی است، یعنی یه مثال بنیادی در تجربه انسان از جهان. اگر از این قضیه آغاز کنیم و برسیم به اون چیزی که تحت عنوان جامعه‌شناسی ما ازش یاد می‌کنیم، به نظرم سطح امکان ساخت علوم اجتماعی روادار و متکثر مشخص می‌شود.

همه می‌دانیم مدرنیته جهانی، سنت یک‌دست و یکنواخت را از بین برد. منتها آن چیزی که شد، تضادها و رابطه‌های درونی است که سرشار از تقابل با همدیگرند. یعنی اون امکاناتی که مدرنیته خلق کرده، همزمان همان آسیب‌هایی را هم که در دوره مدرن می‌شناسیم، خلق کرده است.

استاد خالق پناه افزود: این پویایی متعارضی که ما می‌بینیم و می‌شناسیم در جهان مدرن، خود این امر دلیل بنیادی ظهور چیزی است که ما ازش تحت عنوان علوم اجتماعی صحبت می‌کنیم. یعنی می‌خواهم بگویم جامعه‌شناسی به عنوان محصول این پویایی متعارض، یه چیزی رو به نام امر اجتماعی به عنوان مسئله مطرح کرد و در تقابل با امر اقتصادی و امر سیاسی ازش صحبت کرد. نه به عنوان یک مسئله بلکه به عنوان اون لحظه گسستی که می‌شود ازش صحبت کرد در جهان مدرن، یعنی لحظه نزاع، تقابل و تخطی از خود اقتصاد و بازار که وجود دارد، به عنوان اون شرط ظهور خود جامعه‌شناسی.

بنابراین ، مدرنیته قبل از هر چیزی تجربه می‌شود. همشون می‌گن که اصلاً نه تنها تحقق عقل بلکه اصلاً تضاد درونی عقل وجود دارد. می‌دانید، یعنی بحث بر سر این قضیه است که خود این خردی که ما ازش صحبت می‌کنیم، که پایه‌گذار جهان مدرن است، خودش از درون شکاف خورده و سرشار از تضاد است.

خالق پناه افزود: پیامد این امر خیلی بنیادی است برای شکل‌گیری اون چیزی که ما تحت عنوان جامعه‌شناسی می‌شناسیم. بنابراین اون چیزی که وجود دارد، این است که خلق نکرده، بلکه یک ساختاری رو خلق کرده که درش سرشار از نقاط کور، نقاط نادیدنی، نقاط نامرئی و امثال این است.

اگر بخواهیم از این صحبت بکنیم، یعنی اون جهان نمادین که مدرنیته خلق کرده سرشار از از هم‌گسیختگی است. حالا این اصل هم گسیختگی یعنی این شکاف که وجود دارد، شکافی است که در درون خود ساختار وجود دارد.

هدف بنیادی جامعه‌شناسی، ترمیم کردن این شکاف نیست بلکه نشان دادن این شکاف است. یعنی شرط امکان بر ساخت یک جامعه‌شناسی انتقادی، دقیقاً این است که اون شکاف‌هایی را که در درون این ساختار وجود دارد به ما نشان بدهد.

یعنی علوم اجتماعی اگر می‌خواهد انتقادی باشد، چاره‌ای ندارد جز اینکه این جامعه‌شناسی ما می‌تواند این قضیه رو ببینیم. در همه جامعه‌شناسی کلاسیک، از ایمیل و امثال اینها، مدام راجع به این تضاد درونی صحبت می‌کنند؛ راجع به تضاد فرهنگ عینی و فرهنگ ذهنی صحبت می‌کنند، راجع به تضاد عقلانیت هنجاری و عقلانی صحبت می‌کنند و اینها در هم تنیده‌اند.

آن ساختار از هم‌گسیخته که مدرنیته خلق کرده، نتیجه‌اش این قضیه است؛ نتیجه‌اش این است که اصلاً ذات مدرنیته این از هم‌گسیختگی را دارد. بنابراین ساختاری که خلق شده، حول نقاط کوری خلق شده که نظم اجتماعی نمی‌خواهد که دیده شود.

به باور او، علوم اجتماعی، اصلاً ظهور کرده برای مریض ساختن و قابل دیدنی کردن خود همین نقاط پنهان که وجود دارد. اگر این رو ما بپذیریم که جامعه‌شناسی هم دو مسیر دارد:

۱. یکی جامعه‌شناسی به عنوان مهندسی اجتماعی است که تلاش می‌کند جامعه را مدیریت کند، تلاش می‌کند انحرافات را کنترل کند و ابزاربرنامه‌ریزی باشد.


۲. در طرف مقابل، جامعه‌شناسی دیگری ظهور می‌کند که ازش می‌توان به عنوان جامعه‌شناسی نقد صحبت کرد؛ این جامعه‌شناسی سعی می‌کند آن آسیب‌هایی را که خود این ساختار تولید کرده، به صحبت کردن وا دارد؛ یعنی اون شکافی را که ما می‌توانیم ازش صحبت کنیم، برجسته کند.

او ادامه داد: اگر این دو فرض بنیادی را قبول داشته باشیم، رسالت بنیادی جامعه‌شناسی در ایران خیلی مضاعف مهم می‌شود. به چه دلیل؟ به دلیل اینکه جامعه‌شناسی در ایران همان روزی که شکل گرفته، یک جورهایی در پیوند با دولت بوده. اصلاً صحبت کرده به دولت ملت‌سازی در ایران. یعنی در دوره پهلوی، یک زائده برای نوسازی و مدرن‌سازی خود جامعه بوده؛ در بعد از انقلاب هم جامعه‌شناسی تلاش کرده که به مدیریت فرهنگی و اجتماعی جامعه بپردازد.

به گفته استاد خالق پناه، این شکلی که جامعه‌شناسی وجود دارد نمی‌تواند رسالت بنیادیش که قابل دیدن کردن و آشکار کردن آن نقاط ساختار اجتماعی است، انجام دهد. امکان برساخت یک علوم اجتماعی روادار و متکثر وجود ندارد مگر اینکه جامعه‌شناسی تکلیف خودش را روشن کند: می‌خواهد از کجا نگاه کند، می‌خواهد روی چه نقطه‌ای بایستد و از کجا به جامعه نگاه کند.

بحث بنیادی من این است که در جامعه ایران، ساختار اجتماعی که وجود دارد، نظم اجتماعی که وجود دارد، لاجرم مثل همه نظم‌های اجتماعی دیگر، نقاط کور خودش را دارد. نظم اجتماعی بر بنیاد سرکوب امور نامتجانس و متمایز شکل گرفته که وظیفه جامعه‌شناسی این است که این‌ها را رویت‌پذیر بسازد، یعنی متکثر باشد.

او افزود: چاره‌ای جز این وجود ندارد که علوم اجتماعی از قبل تصمیم بگیرد که جانب چه کسی را بگیرد: جانب دولت یا جانب مردم؛ جانب فرودستان، حاشیه‌نشینان، زنان، کارگران و اقوام، همه آنهایی که نظم اجتماعی بر بنیاد سرکوب آن‌ها برساخت شده.

این امر در ایران اهمیت بسیار جدی و فزاینده‌ای دارد. نه اینکه علوم اجتماعی روادار و متکثر زمانی بتواند ساخته شود که از رویکرد پاتولوژیک آسیب‌شناسانه جدا شود و به فرودستان به عنوان مسئله اجتماعی نگاه نکند، بلکه به آنها به عنوان افرادی نگاه کند که می‌توانند حقیقت را درباره جامعه بگویند.

به گفته خالق پناه، تنها راه گفتن حقیقت در رابطه با جامعه، موضع‌گیری از زاویه دید فرودستان است. ما باید همذات‌پنداری کنیم با خود آن امر سرکوب شده. علوم اجتماعی روادار و متکثر اصلاً ممکن نیست مگر اینکه همزادپنداری و هویت‌یابی با آن امر سرکوب شده صورت گیرد.

او تاکید کرد: جامعه‌شناسی اگر می‌خواهد انتقادی باشد، چاره‌ای ندارد جز اینکه در خدمت آن نقطه کور باشد که نظم اجتماعی سرکوب کرده. بحث بنیادی این است که رویت‌پذیری و تحلیل آن نقطه‌ای که در جامعه سرکوب شده، تعریف جامعه‌شناسی است. غیر از این هیچ تعریف دیگری وجود ندارد.

جامعه شناس نباید تبدیل به پزشک درباری شود

دکتر حبیبی از استاتید جامعه شناسی دانشگاه کردستان هم در این نشست گفت:  می‌کنم بخش زیادی از آن چیزی که ما داریم انجام می‌دهیم، تبدیل شدن جامعه‌شناسی به یک پزشک مخصوص برای کسانی است که امتیازی پرداخت می‌کنند؛ مثل یک پزشک که دربارۀ بخش زیادی از امور تصمیم می‌گیرد. منظورم از نظر زبانی و به لحاظ ارجاع و مرجعیت و نگاه تاریخی است. جامعه‌شناسی، اثرگذاری تصور می‌شود اما خود این تصور بخشی از مشکل است.

او افزود: به لحاظ روش، آن چیزی که ما داریم انجام می‌دهیم، واقعاً فاصله زیادی با تغییر و توضیح و تفسیر جهان دارد. یکی از مشکلات این است که تجربه زیسته تا حد زیادی حذف می‌شود و چیزی که تحت عنوان پژوهش اتفاق می‌افتد، بخشش با گرفتن تجربه زیسته است. پژوهش‌ها بر اساس یک سری معیارهای تکنیکال یا زبانی سنجیده می‌شوند که فقط در دانشگاه معنا دارد. به همین دلیل ما خیلی نمی‌توانیم با جامعه ارتباط برقرار کنیم. زبان پژوهش در دانشگاه به شدت اداری، رسمی و خشک است. اغلب شما با آمارها و زبان خیلی فنی‌تر مواجه هستید که دشواری بیشتری دارد. جامعه‌شناسی خارج از دانشگاه، تقریباً مشکل مشابه دارد، به لحاظ مرجعیت و انتشار در ژورنال‌ها.

به باور این استاد دانشگاه ، وابستگی آشکار جامعه‌شناسی به قدرت‌های اقتصادی و سیاسی، هم از نظر بودجه و هم سیاست‌گذاری باعث می‌شود پرسش‌های بنیادین، که ممکن است پرسش‌های جامعه باشند، از مدار بررسی خارج شوند. مسئله محیط زیست مثال روشن است؛ جامعه‌شناسی چگونه می‌تواند در وسط این بحران کاری بکند؟ یکی از مهم‌ترین مسائل این است که جامعه‌شناسی تنها زمانی می‌تواند نقش‌آفرینی کند که متوجه بحران خود باشد. از نظر هستی‌شناسی، انسان‌محوری در جامعه‌شناسی آسیب زده و توجه به عاملان دیگر مانند هوش مصنوعی، ویروس‌ها و نیروهای دیگر که زندگی ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند، نادیده گرفته شده است. به لحاظ معرفت‌شناسی، باید از بازنمایی صرف فاصله بگیریم و نگاه مداخله‌گرایانه و مولد داشته باشیم.

او افزود:  از نظر روش‌شناسی، حرکت از هستی‌شناسی به سمت روش‌های ترکیبی که امکان تجربه زیسته، دیده شدن بدن‌های واقعی و در نظر گرفتن عوامل غیرانسانی را می‌دهد، ضروری است. روش‌شناسی مبتنی بر موقعیت‌های خاص و نگاه مجموعه‌ای، امکان سیاست و اخلاق جامعه‌شناسی را فراهم می‌کند.

 او گفت: ما در جامعه‌شناسی با پدیده‌های جدید مواجه‌ایم؛ باید آن‌ها را به عنوان فرصت برای رخداد ببینیم نه صرفاً به شکل پاتولوژیک. نگاهی به چارت درسی نشان می‌دهد که کمترین واحد درسی مربوط به شبکه‌های اجتماعی، هوش مصنوعی و جهان جدید است. حتی دو واحد درباره سواد رسانه و شبکه‌های اجتماعی در رشته جامعه‌شناسی وجود ندارد. این در حالی است که همه درگیر این مسائل هستند.

به باور حبیبی جامعه‌شناسی نباید فقط بیرون از ماجرا نصیحت کند، بلکه باید با پذیرش اینکه بخشی از وضعیت هستیم، آن را به سمت بهتر تغییر دهد و اثرگذار باشد. اگر جامعه‌شناسی بخواهد واقعاً تأثیرگذار باشد، باید تغییرات درونی در خود رشته ایجاد شود و انسان‌ها را به نظریه‌پرداز و روش‌شناس تبدیل کند.

کد مطلب 2791597

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha