قتل به نام «شرف» به کام سنت!/رشید احمدرش

سرویس آذربایجان غربی- رشید احمدرش؛ جامعه‌شناس و پژوهشگر مسایل اجتماعی در واکنش به قتل دختر نوجوان تالشی به دست پدرش در یادداشتی می نویسد: رومینا قربانی قتل ناموسی شد و جامعه ما، جامعه‌ای درحال گذار و به تعبیری گرفتار بین سنت و مدرنیته است. کشاکشی تناقض‌آلود و پرماجرا و هزینه‌بر!

خشونت برای ما، مفهوم ناشناخته‌ای نیست. جغرافیای زندگی ما مملو از تصاویر و صحنه‌های خشونت آلود است. از اخبار تلویزیون گرفته تا شبکه‌های اجتماعی و... پرچم سرخ و خون آلود انواع خشونت در اهتزاز است. صفحه حوادث روزنامه‌ها پر است از وصف پر آب و تاب انواع خشونت، خصوصا خشونت‌های خانوادگی، خشونت در ما ریشه دوانده است! در کوچه، در خیابان، درخانه، در کلاس و مدرسه به آن خو گرفته، با آن رشد یافته، بی آنکه به انجام و فرجامش بیندیشیم . (اگر اصلا فرصت، حوصله و نای اندیشیدن داشته باشیم!) در آغوشش می گیریم. علیه خود، علیه دیگران، فرودستان، علیه دوستان و نزدیکانمان بکارش می‌گیریم و اجازه می‌دهیم تا علیه‌ مان به‌کارش گیرند. باری، ما با خشونت، از زمخت‌ترین نوع آن تا نرم‌ ترینش، "خشونت نمادین" به تعبیر بوردیو، در معامله و معاشقه‌ای مدام و پرتکراریم!

جامعه ما، جامعه‌ای در حال گذار و به تعبیری گرفتار بین سنت و مدرنیته است. کشاکشی تناقض‌ٱلود و پرماجرا و هزینه‌بر! در چنین شرایطی، هرآنِ روح و روان کنشگران اجتماعی چنین جامعه‌ای لبریز از خشونت بوده، هم از سنت و هم مدرنیته به صورت توامان خراش می خورد. تداوم دیرپای سنت‌های ناسازواره با جهان مدرن ازجمله؛ مردسالاری، نرینه‌ محوری، قوم‌ محوری، سنت‌ باوری و...در شرایط فقدان و ضعف قوانین و ضوابط نهادی بایسته و شایسته، بسترها و مشوق‌های لازم جهت انجام چنین سطحی از خشونت را ایجاد می کند.

ابهام در تفسیر و فهم مفاهیمی چون؛ شرف، ناموس، وجدان گروه و خانواده، حرمت‌ها، انگ‌ها، پاکدامنی و...کنشگران اجتماعی را خصوصا در شرایط آنومیک برای نمونه درشرایط فشارهای فزاینده اقتصادی، کرونا و...دچار ابهام در ایفای نقش و نهایتا به تعبیر جامعه‌شناسی دچار شکست در ایفای نقش خواهد نمود.

در شریط آنومیک(Anomic) به تعبیر دورکیم جامعه مستعد بروز و ظهور انواع مختلفی از ناهنجاری‌های اجتماعی خواهد بود. از افسردگی، خودکشی و قتل و خشونت گرفته تا انواع جرایم ریز و درشت دیگر.

ازاین رو، در شرایط فشارهای متزاحم و متراکم و هم‌افزای ساختاری، هرگونه توصیه به مواجهه فردی و روان‌شناسانه به پدیده‌هایی از نوع دیگرکشی، فرزندکشی، همسرکشی و...تحدید و تقلیل نابخردانه از نوع "مساله‌پاک‌کنی" خواهد بود! غیاب نهادهای حامی زخم خوردگان، مطرودین و بزه‌دیدگان اجتماعی ضعف نهادسازی، خصوصا نهادهای جامعه مدنی، تضعیف سمن‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی و... دچار دژکارکرد(misfunction)شدن روزافزون نهادهای آموزشی_تربیتی، خود مزیت بر علل فوق شده، بر شدت و دامنه مساله افزوده است. ضعف زیرساخت‌های قانونی، آموزشی و فرهنگی و مواجهه سکوت‌بارجامعه با فاجعه، باعث تداوم و تشدید این فاجعه خاموش شده است.

درچنین اوضاع و احوالی و در فقدان و ضعف نهادهای میانجی، سکوت معنادارِ وجدانِ جمعیِ جامعه سنتی، به جای همدردی با قربانی، عموما از طریق تمجید ناگفتهِ کنش‌هایِ خشونت‌بار انجام شده و تحسینِ ناخواسته عاملان و آمران(گاها بزرگتران افراد کم سن و نوجوان گروه، عشیره یا خانواده را به جهت تخفیف و فرار از مجازات به انجام عمل مجرمانه خشونت تشویق و مجبور می کنند.) درصدد تشفی روح و روان خراشیده جمع و گروه برمی‌آیند.

ازاین رو، بازنگری در آموزش‌ها فرهنگی و تربیتی، تصویب و تسریع در اجرای قوانین شفاف و عادلانه در حمایت از گروه‌های آسیب پذیر نظیر؛ کودکان، زنان، سالمندان و...در کنار حساسیت‌های اجتماعی و مسولیت‌پذیری بیشتر نهادهای مرتبط، گفتمان سازیِ خشونت‌پرهیزی و ترویج رواداری و تساهل فکری، فرهنگی، مذهبی و...می‌تواند در مدیریت و تقلیل سطح و دامنه انواع مختلفی از خشونت ازجمله؛ خشونت‌های خاموش خانوادگی و قتل‌های ناموسی موثر باشد.

کد خبر 282242

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha