ارتباط صلح میان ترکیه و پ.ک.ک با کردستان سوریه

سرویس جهان- تحولات یک سال گذشته نشان می‌دهد که «فرآیند حل‌وفصل» میان دولت ترکیه و پ‌ک‌ک، برخلاف انتظار آنکارا، تنها در بخش ترکیه‌ای مسیر هماهنگی را طی کرده و در بخش سوریه کاملاً نامتقارن مانده است. در حالی که پ‌ک‌ک اعلام انحلال کرده و برای ادغام سیاسی در ترکیه اعلام آمادگی می‌کند، نیروهای سوریه دموکراتیک (SDF) نه قصد خلع سلاح دارند و نه آماده هستند تا اداره خودگردان کردی در سوریه را به مرکزیت دمشق واگذار کنند. واقعیت‌های سیاسی، ایدئولوژیک، نظامی و ژئوپولیتیک سوریه—از قدرت‌گیری هیئت تحریرالشام تا ضعف ساختاری رژیم شراع—مسیر آنکارا برای اعمال الگوی مورد نظرش در شرق فرات را عملاً مسدود کرده است. این شکاف فزاینده در دو بال «فرآیند» عملاً ترکیه را به انتخابی دشوار میان تشدید فشار، مداخله مستقیم یا تنزل انتظارات و پذیرش «سوریه جدید» سوق داده است؛ وضعیتی که نشان می‌دهد سرنوشت صلح داخل ترکیه به‌طور جدایی‌ناپذیر با آینده کردهای سوریه گره خورده است.

به گزارش کردپرس، اظهارات مقامات دولت ترکیه در ماه‌های نخست «فرآیند حل‌وفصل یا روند صلح» کنونی نشان می‌دهد که این روند دو بُعد دارد: یکی در داخل ترکیه و دیگری در سوریه، و از نگاه آنکارا این دو بُعد باید به‌صورت متقارن پیش بروند. از آنجا که رهبری مقاومت کردی در ترکیه عمدتاً بر عهده حزب کارگران کردستان (پ.‌ک‌.ک) و در سوریه بر عهده نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) به‌عنوان شاخه‌ای وابسته به پ‌ک‌ک بوده است، دولت ترکیه تأکید داشت که روند حل‌وفصل در هر دو حوزه باید شبیه به هم و هم‌مسیر باشد.

بر اساس برداشت آنکارا، شروط این روند چنین بود: پ‌ک‌ک و SDF باید منحل و خلع سلاح شوند؛ و کردها در ترکیه و سوریه در ساختارهای رسمی دولت و جامعه ملی ادغام گردند. همچنین هیچ‌گونه تمرکززدایی در نظام اداری دو کشور نباید پذیرفته شود.

اما حتی یک نگاه اجمالی به تحولات ۱۲ ماه گذشته نشان می‌دهد که روند حل‌وفصل در ترکیه و سوریه نه متقارن بوده و نه انتظار می‌رود در آینده نزدیک متقارن شود. در حالی که اقداماتی که پ‌ک‌ک انجام داده تا حد زیادی مطابق انتظار دولت ترکیه پیش رفته، SDF و کردهای سوریه فاصله زیادی با خواسته‌های آنکارا دارند. با وجود نبود درگیری عمده میان SDF و نیروهای رژیم سوریه، این گروه هیچ نشانه‌ای از آمادگی برای خلع سلاح یا انحلال نشان نداده است.

پ‌ک‌ک اکنون اعلام انحلال کرده و نیروهایش را به اقلیم کردستان عراق منتقل کرده است تا پس از تصویب «قانون گذار» در پارلمان ترکیه، سلاح را کنار بگذارد و به کشور بازگردد. همچنین عبدالله اوجالان، پ‌.ک‌.ک و حزب دموکراسی و برابری (دِم‌پارتی) بارها اعلام کرده‌اند که آماده ادغام در ساختار سیاسی و اجتماعی ترکیه هستند؛ البته مشروط به اینکه این ادغام «دمکراتیک» باشد—بی‌آنکه سازوکار تضمین این دمکراتیک‌بودن را روشن کنند.

هرچند گام‌های برداشته‌شده در ترکیه رضایت نسبی دولت را فراهم کرده، اما وضعیت در کردستان سوریه متفاوت است. با آنکه میان SDF و نیروهای رژیم درگیری جدی رخ نداده، SDF هیچ برنامه‌ای برای کنار گذاشتن سلاح ندارد. کردهای سوریه نیز تمایل ندارند کردستان سوریه از دمشق اداره شود. مقام‌های SDF بارها اعلام کرده‌اند که خواهان استقلال نیستند و عضویت در چارچوب دولت و ملت سوریه را می‌پذیرند؛ اما هم‌زمان تأکید می‌کنند که نه سلاح را تحویل می‌دهند، نه ساختارهای اداری خودگردان را منحل می‌کنند، و نه هویت کردی را در چارچوب هویت ملی سوریه از بین می‌برند.

طبیعی بود که ترکیه از این عدم تقارن در دو جبهه روند ناراضی باشد. آنکارا به SDF هشدار داد که باید به «توافق ۱۰ مارس» میان SDF و دولت موقت سوریه پایبند بماند و اینکه کردهای سوریه باید در رژیم جدید ادغام شوند. اما تحولات اخیر سوریه نشان می‌دهد که این عدم تقارن در آینده نزدیک از بین نخواهد رفت.

واقعیت‌های سوریه

ابهام موجود در متن توافق ۱۰ مارس میان رژیم سوریه و SDF به این نیرو اجازه می‌دهد که بر تفسیر خود از توافق پافشاری کند، بدون آنکه مستقیماً از مفاد آن تخطی کند. به بیان دیگر، اجرای توافق الزاماً به معنای حرکت موازی روند در کردستان سوریه با روند در ترکیه نیست.

علاوه بر این، کشتارهای اخیر در سوریه—به‌ویژه حملاتی که علویان را هدف قرار داده‌اند—و نیز درگیری میان دروزی‌ها و نیروهای وابسته به رژیم در سویدا، نشان داده‌اند که نگرانی‌های امنیتی SDF بی‌اساس نیست و رژیم قابل اعتماد نیست.

میدان واقعیت‌های سوریه روشن می‌کند که SDF نمی‌تواند مسیر پ‌ک‌ک در ترکیه را به‌سادگی تکرار کند:

  1. واقعیت سیاسی: ایجاد یک «وحدت ملی واقعی» حول محور هیئت تحریرالشام (HTS) تقریباً ناممکن است. پس از ۱۵ سال جنگ داخلی، انتظار اینکه کردها در ساختار سیاسی تحت سلطه HTS ادغام شوند، غیرواقع‌بینانه است.
  2. واقعیت ایدئولوژیک: شکاف ایدئولوژیک میان کردها و HTS بسیار عمیق است. رهبری کردستان سوریه به دنبال سوریه‌ای سکولار، کثرت‌گرا و غیرمتمرکز است، اما رژیم احمد الشرع خواهان جمهوری عربی سوریه‌ای متمرکز با اجرای شریعت است.
  3. واقعیت نظامی: رژیم الشرع توان نظامی لازم برای اعمال اراده خود بر مناطق کردنشین را ندارد و قادر به تحکیم حاکمیت در آن مناطق نیست.
  4. واقعیت ژئوپولیتیک: موازنه قدرت منطقه‌ای و بین‌المللی در سوریه، الگوی «سوریه مرکزیِ تحت شریعت» را نمی‌پذیرد. نه اسرائیل و نه دیگر بازیگران کلیدی حاضرند چنین مدلی را حمایت کنند.

بر این اساس، هم تحولات اخیر و هم واقعیت‌های زمینی در سوریه، مدل دولت متمرکز مبتنی بر شریعت را عملاً ناممکن نشان می‌دهد و عدم تقارن میان روند ترکیه و روند کردستان سوریه را تثبیت می‌کند.

پاسخ احتمالی ترکیه

با توجه به ضعف ساختاری رژیم سوریه—که حملات اسرائیل آن را تضعیف‌تر کرده—ترکیه به‌سختی می‌تواند این رژیم را قادر به «پایان‌دادن به کار» علیه SDF کند.

سؤال اصلی این است: آیا ترکیه این عدم تقارن را تحمل خواهد کرد؟ و اگر آری، تا چه زمانی؟

در صورت تحقق‌نیافتن انتظارات ترکیه در کردستان سوریه، چهار مسیر عمده پیش روی آنکاراست:

  1. تشویق یا وادارکردن رژیم الشرع به اقدام قاطع علیه SDF.
    یعنی حمایت مالی و نظامی بیشتر برای بازپس‌گیری شرق فرات. اما این مسیر احتمال درگیری نیابتی با اسرائیل و دیگران را افزایش داده و حتی می‌تواند رژیم جدید را از میان بر دارد ؛ سناریویی که بازیگرانِ خواهان پایان حکومت اسد را نیز نگران خواهد کرد.
  2. مداخله مستقیم ترکیه برای از بین بردن SDF و خودگردانی.
    اما این اقدام خطر درگیری مستقیم با اسرائیل را بالا می‌برد و می‌تواند روند صلح در ترکیه را فرو بریزد؛ ریسکی که آنکارا در شرایط فعلی نمی‌پذیرد.
  3. پذیرش عدم تقارن و تلاش برای رابطه همزمان با کردها و عرب‌های سوریه.
    اما این رویکرد مستلزم کنار گذاشتن تصور «سوریه متمرکز تحت شریعت» و ایجاد رابطه‌ای کاملاً جدید با کردهای منطقه است—چیزی که ذهنیت راهبردی دولت ترکیه هنوز آماده آن نیست و همچنین باعث افزایش قدرت منطقه‌ای ترکیه می‌شود، امری که بسیاری از بازیگران منطقه را نگران می‌کند.
  4. کاهش انتظارات و پذیرش واقعیت‌های جدید سوریه.
    عملی‌ترین گزینه موجود این است. در این مسیر، ترکیه با تعدیل خواسته‌هایش و تطبیق چشم‌انداز خود با واقعیت‌های میدانی، می‌تواند نوعی سازوکار همزیستی با کردها، رژیم سوریه و دیگر بازیگران ایجاد کند. این رویکرد به معنای پذیرش این حقیقت است که عدم تقارن بین دو بخش فرآیند اجتناب‌ناپذیر است و پذیرش آن برای ترکیه سودمندتر خواهد بود.

نویسنده: مسعود یگن، جامعه‌شناس و استاد پیشین دانشگاه فنی خاورمیانه در آنکارا و دانشگاه شهیر استانبول

کد مطلب 2790737

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha