به گزارش کردپرس، تصمیم حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) برای خلع سلاح، گرچه در ظاهر گامی بهسوی صلح معرفی شده است، اما تجربه تلخ شکست تاریخی ملا مصطفی بارزانی در سالهای ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۵ را در ذهن بسیاری زنده میکند. تاریخ بهروشنی نشان داده است که هرگاه جنبشهای کردی بدون گرفتن تضمینهای محکم حقوقی و سیاسی سلاح بر زمین نهادهاند، نتیجهای جز خیانت و شکست در پی نداشته است. تجربه کردها در یک قرن گذشته، سرشار از نمونههایی است که در آن امید به صلح، بدون پشتوانهی عینی، به فاجعه انجامیده است. هدف این نوشتار تأکید بر همین واقعیت است که «امید به تنهایی نمیتواند تاریخ را بازنویسی کند»؛ صلح واقعی بدون دادن تضمین، بهجای آشتی، ممکن است به نابودی منجر شود.
ریشههای تاریخی ستم بر کردها
با فروپاشی امپراتوری عثمانی در سال ۱۹۲۲ و تأسیس جمهوری ترکیه توسط مصطفی کمال آتاتورک در ۱۹۲۳، نظم سیاسی خاورمیانه دگرگون شد. توافقهای استعماری از جمله سایکس–پیکو (۱۹۱۶) و پیمان سور (۱۹۲۰) زمینهساز تجربه های تلخی برای کردها شد. پیمان سور برای نخستین بار وعدهی خودمختاری کردها را مطرح کرد، اما هیچگاه اجرا نشد. سه سال بعد، پیمان لوزان (۱۹۲۳) جایگزین آن شد و ضمن رسمیتبخشیدن به مرزهای ترکیهی جدید، بهطور رسمی هرگونه حق خودمختاری برای کردها را نفی کرد.
از آن پس، کردهای ترکیه با دههها سرکوب، تبعیض و حذف سیستماتیک مواجه شدند. در چنین شرایطی، گروهی از دانشجویان کرد و ترک در دانشگاه آنکارا، در واکنش به این وضعیت، در سال ۱۹۷۸ حزب کارگران کردستان را به رهبری عبدالله اوجالان بنیان نهادند. اوجالان بعدها تحت تأثیر نظریههای چپ و بهویژه اندیشههای ماری بوکچین، مفهوم «کنفدرالیسم دمکراتیک» را مطرح کرد تا پ.ک.ک را از قالب ملیگرایی صرف به مدلی اجتماعیتر و دمکراتیکتر منتقل کند.
از تجربهی بارزانی تا تصمیم امروز پ.ک.ک
اکنون، پس از بیش از چهار دهه مبارزهی مسلحانه، تصمیم پ.ک.ک برای خلع سلاح موجی از امید و اضطراب را همزمان در میان کردها برانگیخته است. در اقلیم کردستان عراق، این تصمیم یادآور شکست تلخ سال ۱۹۷۵ است؛ زمانی که ملا مصطفی بارزانی پس از دریافت وعدههای حمایتی از شاه و آمریکا، نیروهای خود را خلع سلاح کرد، اما این وعدهها بهسرعت نقض شد و قیام کردها سرکوب گردید. این واقعه هنوز بهعنوان نمادی از «اعتماد بیضمانت» در حافظهی تاریخی کردها باقی مانده است.
امروز نیز بیم آن میرود که تصمیم اوجالان برای صلح، بدون تضمینهای واقعی از سوی دولت ترکیه یا نهادهای بینالمللی، سرنوشتی مشابه بیابد. دولت ترکیه از این تصمیم استقبال کرده اما هیچ امتیاز سیاسی، حقوقی یا مدنی مشخصی برای کردها در نظر نگرفته است. وزیر هاکان فیدان، خارجه ترکیه، این اقدام را «تاریخی» خوانده، اما همزمان هشدار داده است که دولت، گامهای بعدی پ.ک.ک را بهدقت زیر نظر دارد—اظهاراتی که بیشتر رنگ تهدید دارد تا تشویق.
برچسب تروریسم و انسداد سیاسی
در حالیکه اوجالان، رهبر زندانی پ.ک.ک، از سال ۱۹۹۹ در حبس بهسر میبرد و ابتکار صلح از درون زندان را مطرح کرده است، رسانههای ترکیه همچنان او را «سرکردهی گروه تروریستی» مینامند. این در حالی است که پ.ک.ک در فهرست گروههای تروریستی ترکیه، آمریکا و اتحادیه اروپا قرار دارد—برچسبی که دولت ترکیه از آن برای سرکوب هرگونه فعالیت سیاسی، فرهنگی و مدنی کردها استفاده میکند. صدها سیاستمدار و روزنامهنگار کرد در سالهای اخیر به همین بهانه زندانی شدهاند.
در ظاهر، خلع سلاح میتواند زمینهساز مشارکت سیاسی آزادتر کردها در ترکیه شود؛ اما بدون ایجاد اصلاحات ساختاری، دادن تضمینهای قانونی و نظارت بینالمللی، این امید بیشتر به رؤیا میماند تا واقعیت.
خطر تکرار تاریخ
تجربهی دیگر جنبشهای مسلح نشان میدهد که خلع سلاح بدون تضمین، اغلب به فاجعه منجر میشود. در سریلانکا، «ببرهای تامیل» پس از آتشبس، با حملهی نهایی ارتش نابود شدند. در کلمبیا، گروه M-19 با وعدهی ادغام در سیاست دست از سلاح کشید، اما بسیاری از اعضایش بعدتر ترور شدند. حتی روند صلح نسبتاً موفق با گروه FARC در سال ۲۰۱۶، با وجود میانجیگری بینالمللی، هنوز شکننده است. در ترکیه اما هیچ سازوکار نظارتی یا ضمانت اجرایی وجود ندارد و روندهای صلح پیشین در سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ همگی با بازگشت به خشونت پایان یافتند.
در چنین شرایطی، خلع سلاح نهتنها به صلح منجر نمیشود، بلکه میتواند به «تسلیم غیرمستقیم» تعبیر شود. دولت ترکیه نه از تمرکززدایی سخن گفته، نه از اصلاح قانون اساسی یا بهرسمیتشناختن حقوق سیاسی کردها. تنها تهدید و حمله باقی مانده است.
ترکیه در سالهای اخیر بارها مناطق کردنشین شمال سوریه را به بهانهی وابستگی آنها به پ.ک.ک هدف حملات نظامی قرار داده است. این در حالی است که نیروهای کرد سوری، از جمله یگانهای مدافع خلق (YPG/YPJ) و نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF)، نقش اصلی را در شکست داعش ایفا کردند. با این وجود، حتی حمایت ایالات متحده نیز در مقاطع حساس مانند خروج ناگهانی نیروهای آمریکایی از سوریه در سال ۲۰۱۹ نتوانست مانع از حملهی ترکیه شود. این واقعیت، بیاعتمادی کردها به قدرتهای جهانی را بیش از پیش تقویت کرده است.
برخی ناظران میگویند خلع سلاح پ.ک.ک میتواند به تقویت نفوذ سیاسی کردها بینجامد، اما تحقق این امر مستلزم تضمینهای بینالمللی—از سوی سازمان ملل، اتحادیه اروپا، ایالات متحده و نهادهای حقوق بشری است. تاکنون هیچیک از این بازیگران نشانهای از تعهد عملی در این زمینه بروز ندادهاند.
فرآیند صلح واقعی، تنها زمانی معنا مییابد که درد تاریخی و بیاعتمادی عمیق کردها شناسایی و جبران شود. صلح نباید به قیمت خاموشی یکجانبهی طرف ضعیف تمام شود. لازم است تضمینهایی روشن برای مشارکت سیاسی کردها، حفاظت از سازمانها و فعالان مدنی آنان و نظارت بینالمللی بر روند صلح ایجاد شود.
تا زمانی که دولت ترکیه و جامعه جهانی چنین تعهداتی نپذیرند، خلع سلاح پ.ک.ک نه آغاز صلح، بلکه فصل دیگری از بیاعتمادی و بیدولتی برای ملتی خواهد بود که یک قرن است در جستجوی امنیت، آزادی و کرامت انسانی است.
نشریه کالتوریکو

نظر شما