علی اشرف درویشیان و ادبیات کودک و نوجوان/ اسفندیار رشیدی

سرویس کرمانشاه_ «اسفندیار رشیدی» از چهره های نام آشنای ادب و فرهنگ و رسانه استان کرمانشاه، در یادداشتی برای «کردپرس» به بخش هایی از تلاش «علی اشرف درویشیان» در حوزه ی ادبیات کودکان و نوجوان پرداخته است.

خبرگزاری کردپرس _ به اعتقاد من موقعیت و جایگاه علی اشرف درویشیان را می بایست در درون گفتمانی که صمدبهرنگی در ادبیات کودک و نوجوان ایران به وجود آورد، مورد بررسی قرار داد. صمد بهرنگی در حوزه ی ادبیات کودک و نوجوان ایران کار روشنفکری انجام داد و کار روشنفکری به باور عده ای سه ویژگی دارد: در حوزه ای معین از کوشش های بشری مثل فیزیک، ادبیات، پزشکی و ... گفتمان جدیدی را مطرح کردن. دیگر اینکه رابطه ی این گفتمان را با گفتمان های دیگر پیداکردن و با نقد و بررسی در درون گفتمان آن را توسعه دادن. و سوم اینکه با نهادها و تفکرانی که از گفتمان پیش از آن حمایت می کنند درگیر شدن.

به عبارتی کار روشنفکری یعنی ایجاد گفتمانی تازه یا نقد و بررسی و گسترش گفتمان موجود و برخورد با نهادهای قدرت که حامی گفتمان پیشین هستند. به این اعتبار صمد بهرنگی و دوستانش و عمدتاً خود صمد، گفتمان نوینی در ادبیات کودک و نوجوان ایجاد کردند و علی اشرف درویشیان در درون این گفتمان با آثار و کردارش آن را گسترش و توسعه داد.

کار روشنفکری به مفهوم اصیلش با روشنفکر بازی و ادا و اطوار در آوردن متفاوت است. روشنفکری یعنی روشنگری. درویشیان آن گفتمانی که صمد شروع کرد تکامل بخشید، چرا که این گفتمان تازه ای اگر در هر حوزه ای مطرح می شود به معنای این نیست که از صفر تا صد مساله گفته و موضوع بسته شود، یکی از ویژگی های گفتمان باز بودن آن است. مثلا شما می توانید همین حالا به عنوان نویسنده ای در سال 1401 به این گفتمان ورود پیدا کنید و با توجه به دانش و تجربه و افق دانایی زمان خود عناصر این گفتمان را نقد و بررسی و موضوعات مباحث و عناصر تازه ای به آن اضافه کنید.

به اعتقاد من در ادامه ادبیاتی که صمد بهرنگی و علی اشرف درویشیان راه انداختند و تقویت و مطرح کردند، می بینیم که بعداً آرام آرام این گفتمان به وسیله افرادی دیگر توسعه داده شد. اینکه گفتند ما تفکیک کنیم. مثلاً پیش دبستانی را از دبستان و دبستان را از نوجوان تفکیک کنیم و همه را در یک قالب نگذاریم و یا مثلاً مفاهیم سیاسی را تا چه میزان می توانیم چگونه و با چه قالب و فرمی در ادبیات کودک و نوجوان وارد کنیم. البته ما درون همان گفتمان داریم بحث می کنیم. در نتیجه آنهایی که نقد می کنند فکر می‌کنند که بایستی مثلاً صمد و درویشیان را رد و بایکوت کنند این دیدگاه اساسا از پایه علمی و عادلانه نیست. چون ادبیات کودک و نوجوان در ایران به وسیله این ها به نوعی مدرن و از ادبیات بزرگسال، متمایز شد.

واقعیت امر کتاب های درویشیان و صمد بهرنگی را بیشتر جوانان می خواندند تا نوجوانان. البته نوجوانان هم می خواندند. ما آن زمان نوجوان بودیم که کتاب های آنها را می‌خواندیم. منظور این است که علاوه بر نوجوانان و جوانان هم کتاب‌های این دو را می خواندند. یکی از عناصر قابل نقد درون این گفتمان که اینها شروع کردند همین باشد، ولی در جایگاه خودش اشکالی ندارد. در جای خود می تواند خیلی مسئله مهمی نباشد. شاید بتوانم این طور مثال بزنم: ادبیات هم مثل علوم دیگر در حین حرکت، کاملاً تفکیک شد. مثلاً چشم پزشکی. قبلاً در «کرمانشاه» یک نفر چشم پزشک بود، ولی الان در چشم پزشکی، تخصص آب سیاه، تخصص شبکیه،تخصص قرنیه، حتی چشم پزشک کودک از چشم پزشک بزرگسال جدا شده. پس می بینیم که در علم این طور تفکیک شده. خود به خود تجربه بشری در ادبیات هم این ها را از هم تفکیک می کند. می بینیم که رویکرد ادبیات کودک و نوجوان از ادبیات بزرگسال کاملاً تفکیک و مجزاست و عناصر حاکم بر ادبیات کودک و نوجوان از عناصر ادبیات بزرگسال کاملاً جداشده و جداگانه تحلیل می کنند و شاید هم درستش همین باشد. به نظر من ادامه ی همان است. یعنی چشم پزشکی؛ ادامه ی چشم پزشکی شبکیه و قرنیه و ... ادامه همان چشم پزشکی عمومی است. نویسنده‌ها و شاعرانی که در ادبیات کودک و نوجوان کار می کنند، ادامه دهنده ی راه صمد بهرنگی و علی اشرف درویشیان هستند از لحاظ فرم و رویکرد، نه از نظر سیاسی.

یکی دیگر از ویژگی های خوبی که آقای درویشیان در کتاب هایش داشته و البته صمد بهرنگی هم همین گونه بود، افراد زیادی را به خواندن کتاب علاقه مند کردند و این کار کمی نیست. یعنی ما کتاب هایی را تولید کنیم که مخاطبان زیادی را به سمت کتابخوانی بکشاند. واقعیت امر این است که همه مهندس ها، پزشک ها، آموزگاران، کارمندان، دبیران و اساتید دانشگاه ها و ... هم نسل ما یعنی قشر باسواد اکنون ایران، در دوران نوجوانی از کتاب های صمد بهرنگی و علی اشرف درویشیان خوانده‌اند و به ندرت هستند که این کتاب ها را نخوانده باشند. ولی اکثریت خوانده‌اند و از طریق خواندن کتاب های این دو به ادبیات علاقه مند و به مسائل اجتماعی، حساس شده اند. صمدبهرنگی و علی اشرف درویشیان حساسیت اجتماعی را درون خواننده ها تقویت کردند و این گفتمان کمی نیست. از نظر تاریخی این دو وضعیت و جایگاه ارزشمندی دارند، ولی بعضی ها با ردکردن درویشیان و بهرنگی و نفی این دو می خواهند بگویند که مثلاً ما تغییر کرده و مدرن شده ایم! در صورتی که به قول «هگل»: وقتی می خواهیم نقد کنیم باید اول امر اثباتی در نظر بگیریم و نقاط مثبت آن متن را ببینیم و آن نقاط را تجزیه و تحلیل کنیم که به چه دلیل این عناصر مثبت درون این متن قرار دارد؟ در امر حذفی، منتقد باید بتواند بخش منفی و ضعف متن را پیدا و با استدلال، تحلیل کند. بعد به نویسنده و یا صاحب اثر بگوید اینها را در آینده حذف کن! بعد امر ارتقاء. یعنی منتقد با متن این طور برخورد کند که به صاحب اثر و نویسنده پیشنهادی بدهد که بتواند متن را در آینده ارتقا دهد. این یک رویکرد است که هگل درخصوص نقد (اثباتی و حذفی و ارتقا) می گوید. اگر با این رویکرد به سراغ صمد بهرنگی و علی اشرف درویشیان برویم و کتاب هایشان را بخوانیم، می‌بینیم که عناصر مثبت زیادی دارند. عناصر منفی هم دارند که در همان گفتمان می توانیم تحلیل کنیم. گفتمان این دو در ادبیات کودک و نوجوان جامعه ایران؛ مدرن و جدید بود. بعد امر ارتقا را پیشنهاد بدهیم. این وظیفه امثال شماست که با پیشنهاد دادن و شکل گیری فرم های جدید برای ارائه کارهای کودک و نوجوان در قالب ها و فرم ها و شکل های مدرن و نوآور، آن گفتمان را توسعه بدهیم.

به اعتقاد من صمد بهرنگی یک رخداد در ادبیات کودک و نوجوان ایران است و به قول «آلن بدیو» فیلسوف فرانسوی یکی از ویژگی‌های رخداد این است که ردش را پس از خودش در آثار دیگران می بیند و ما رد آثار صمد بهرنگی را در آثار آقای درویشیان و نویسنده های بعد از خودش کاملاً احساس می کنیم و می بینیم. البته این رد به مفهوم تقلید نیست. به عنوان مثال ادیسون اگر برق را اختراع کرد، ردش را در اختراعات دیگر می بینیم. اگر صمد بهرنگی افقی را باز و یک رویکرد و گفتمان را در ادبیات کودک و نوجوان به وجود آورد، بعدها افرادی دیگر آمدند و رد آثار صمد بهرنگی را در کارهایشان می بینیم.

به گزارش کردپرس؛ «اسفندیار رشیدی» نویسنده شاعر و پژوهشگر کرمانشاهی بهمن ماه سال 1337 در کرمانشاه خیابان رشیدی به دنیا آمد.از این نویسنده تاکنون چهار اثر با نام‌های: «هشت فیلسوف معاصر»، «گام به گام با شعر نو، از نیما تا قیصر»، «شکوفه من از بلوط بگو!» و «چهل پنجره به سمت آفتاب» منتشر شده است. رشیدی بیش از 40 سال است که در حوزه های ادبی و پژوهشی فعالیت جدی دارد و در مراکز آموزش عالی و اماکن فرهنگی و ادبی به تدریس مشغول است. فعالیت های جدی رسانه دارد و در نشریات محلی و سراسری آثارش در قالب های مختلف متنتشر می شود. دبیر صفحه ی ادبی در هفته نامه «غرب» است.

کد خبر 38505

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha