کردپرس - اگر فرزندی داری (چه دو ساله باشد و چه هشت ساله) احتمالاً هر روز با سوالی تازه، واکنشی غیرمنتظره یا نیازی متفاوت روبهرو میشوی. کودک امروز، با کودک دیروز فرق دارد. نه فقط بهخاطر تکنولوژی و رسانه، بلکه بهخاطر تحولی عمیق در شیوههای زیستن، ارتباط گرفتن و معنا ساختن. تو دیگر نمیتوانی با الگوهای تربیتی گذشته، فرزندت را برای آینده آماده کنی. نه تحکم جواب میدهد، نه بیتوجهی. کودک امروز، آگاهتر، حساستر و مستقلتر است. او نیاز دارد دیده شود، شنیده شود، و درک شود.
فرزند هشتسالهات، حالا میخواهد بداند چرا باید کاری را انجام دهد. او با تو بحث میکند، سوال میپرسد، و گاهی حتی تو را نقد میکند. این نشانه ضعف نیست؛ نشانه رشد است. تو باید یاد بگیری به جای «ساکت باش»، بگویی «بیا حرف بزنیم». روانشناسان تربیتی تأکید دارند که گفتوگوی همدلانه، پایهایترین ابزار تربیت کودک در عصر جدید است. دکتر مهدی افشاری، روانشناس تربیتی، میگوید: «تربیت کودک، فراتر از آموزش مهارتهای فیزیکی و شناختی است. جنبههای روانشناختی و عاطفی اهمیت زیادی در شکلگیری شخصیت، اعتماد به نفس و سلامت روان کودک دارند».
فرزند دو سالهات هم، با تمام کوچکیاش، دنیایی از احساسات دارد. وقتی گریه میکند، شاید فقط خسته باشد یا نیاز به آغوش داشته باشد. اگر تو فقط بگویی «بس کن»، او یاد میگیرد احساساتش بیارزشاند. اما اگر بپرسی «ناراحت شدی؟»، او یاد میگیرد احساساتش مهماند و میتواند آنها را بیان کند. دکتر نسترن شریفی، متخصص روانشناسی کودک، تأکید میکند: «کودک امروز، حتی در سنین پایین، نیاز دارد احساساتش شنیده شود. این شنیدن، پایهایترین شکل امنیت روانی است».
اما تربیت فقط به مهارتهای رفتاری و عاطفی محدود نمیشود. فرزندت نیاز دارد معنای زندگی را بفهمد، با مفاهیم اخلاقی آشنا شود، و درونیترین ارزشهای انسانی را تجربه کند. تو باید کمکش کنی تا با مفاهیمی مثل صداقت، مهربانی، بخشش، و مسئولیتپذیری آشنا شود؛ نه با نصیحت، بلکه با رفتار روزمرهات. تربیت معنوی یعنی اینکه کودک بداند زندگی فقط مصرف و رقابت نیست؛ بلکه فرصتی است برای رشد، خدمت و معنا. اگر تو خودت در لحظههای ساده زندگی، شکرگزاری، احترام به طبیعت، و همدلی را تمرین کنی، فرزندت آن را خواهد آموخت.
دنیای امروز، دنیای دادههاست. کودک تو، از همان صبح تا شب، با انبوهی از پیامها، تصویرها، و آموزشهای خواسته و ناخواسته محاصره شده. از تلویزیون و موبایل گرفته تا مدرسه و خیابان، هر لحظه چیزی به او منتقل میشود—گاهی مفید، گاهی مخرب. تو باید در کنارش باشی. نه فقط بهعنوان ناظر، بلکه بهعنوان همراه. باید با او حرف بزنی، با او بازی کنی، با او بخندی و حتی با او اشتباه کنی. فقط در این صورت است که میتوانی در این دنیای پیچیده، برایش نقطهای امن بسازی؛ نقطهای که از آن بتواند خودش را بشناسد، رشد کند، و انسانیتر زندگی کند.
فرزندت دیگر آن کودک دیروز نیست؛ پس تو هم باید پدر امروز باشی. نه فقط پدری که مراقب است، بلکه پدری که همراه است. پدری که میشنود، میفهمد، و رشد میکند. فرزند دو سالهات به آغوشت نیاز دارد و فرزند هشتسالهات به گفتوگویت. هر دو به حضورت. در این دنیای شلوغ و پر از پیامهای ناخواسته، تو باید نقطه امن باشی؛ نه با دیوار، بلکه با دل.
نویسنده: یاسر بابایی

نظر شما