شهرداری مهاباد از سال ۱۳۰۶ تا کنون/سید محمد صمدی

سرویس آذربایجان غربی- سید محمد صمدی، نویسنده و تاریخ نگار مهابادی، در یادداشت تاریخی زیر به بیان تاریخچه کوتاهی از شهرداران مهاباد از سال 1306 زمان تاسیس شهرداری در این شهر، تا کنون پرداخته است.

تأسیس شهرداری درکشور، که نخست نام آن (بلدیه) بود، به اواخر دوره‌ی ناصرالدین شاه قاجار، و به ویژه به روزگار آغاز نهضت مشروطه‌خواهی در ایران بر می‌گردد. ابتدا به منظور نظافت کوچه‌ها و معابر عمومی و تأمین روشنایی آن‌ها با نصب فانوس و چراغ‌های نفتی در گذرگاه‌های بزرگ و خیابان‌های شهر، این تشکیلات ایجاد شد.

اما مدتی بعد علاوه بر تأمین نظافت و روشنایی شهرها، مسئله‌ی نان و گوشت و ارزاق عمومی نیز که پیوسته یکی از معضلات قابل توجه اولیای شهرها بوده، به مسؤلان بلدیه‌ها واگذار گردید. در زمان سلطنت رضاشاه، با پیشنهاد فرهنگستان وقت زبان و ادب فارسی، نام بلدیه هم چون نام بسیاری از ادارات و ارگان‌های دیگر تغییر یافت و از آن پس(شهرداری) گردید.

حدود سال‌های ۱۳۰۵ و ۱۳۰۶، پیش از این که روشنایی برق در شهر مهاباد معمول گردد، شهرداری وقت در برخی از کوچه‌ها ومحلات شهر، در ارتفاع سه تا چهار متری از سطح زمین، نوعی چراغ نفتی که در محل به آن «چراغ نفتی هفت نمره» می‌گفتند، یا فانوس به دیوارها نصب کرده بود. عصر هر روز مأمورانی از طرف شهرداری، نردبان در دست، همراه با یک پیت نفت، و کهنه پارچه‌ای برای پاک کردن شیشه‌ی چراغ می‌آمدند و پس از تمیز کردن شیشه و ریختن نفت در چراغ، آن را روشن می کردند.

چراغ در داخل یک محفظه‌ی شیشه‌ای قرار داشت. اغلب در کوچه‌های اصلی و پر رفت وآمد، چنین چراغ‌هایی نصب می‌شدند. در شب‌های زمستان و بهار، به هنگام بارش برف و باران، یا وزیدن باد، چراغ‌ها خاموش می‌شدند و رفت و آمد با دشواری انجام می‌گرفت. افراد صاحب نفوذ و دارای مکنت اگر در شب لازم می‌شد به جایی بروند، یک نفر همراه آنان فانوس به دست در جلو راه می‌افتاد .

در سال ۱۳۱۷، در زمان شهرداری آقای کمال الدین صالحی(شصت و هشتمین فرماندار مهاباد درسال ۱۳۴۲، که سرانجام در سال ۱۳۷۲ در تهران بدرود حیات گفت)، با همکاری اولیای امور و معتمدین شهر و سرمایه‌گذاری عده‌ای تحت عنوان شرکت سهامی(بنگاه روشنایی مهاباد)، نیز کوشش‌های پاکدلانه و مصرانه‌ی زنده‌یادان: میرزا غفور محمودیان و میرزا قاسم پنجوی، یک دستگاه موتور برق چهل کیلوواتی ساخت کشور هندوستان، خریداری و به مهاباد حمل گردید.

پس از رسیدن به مهاباد، در منطقه‌ی وسیعی از زمین‌های شهرداری، که آن زمان خیلی از شهر دور بود (همان محل امروزی کارخانه‌ی برق، رو به روی صدا و سیمای مرکز مهاباد) نصب و راه‌اندازی گردید.

پس از راه‌اندازی و آغاز کار و بهره‌برداری، شخصی به نام (خلیل آقا) به عنوان مدیر آن محل منصوب گردید و به تدریج نسبت به نصب تیرهای چوبی برق در دو خیابان اصلی شهر و بعضی از کوچه‌های پر رفت وآمد اقدامات لازم به عمل آمد. برق از اول غروب تا ساعت دوازده شب روشن بود، در ساعت ۱۲ یکی دو بار ضعیف و قوی می‌شد (که مردم محل به این عمل می گفتند: «عه لامه تان ده دا»، یعنی دارد علامت می‌دهد که خاموش شود) و ناگهان خاموش می‌شد. قدرت کار موتور بیش از این نبود.

از همان اوایل شروع کار تأسیسات برق در مهاباد، استاد محمد تکمه‌چی ساوجبلاغی و برادر کوچک‌تر ایشان، روان شاد مصطفی تکمه‌چی ساوجبلاغی جزو کسانی بودند که در راه کار کردن در آن تشکیلات زحمات فراوانی کشیدند و عمری صادقانه خدمت کردند.

استاد محمد تکمه‌چی در امور مربوط به برق، تعمیر دستگاه‌ها و وسایل مختلف مربوطه، انواع ساخت قطعات از طریق ریخته‌گری و فلزکاری و... دارای مهارتی اعجاب‌انگیز بود و اگر این شخص از اول زندگی در محیطی مناسب و مساعد رشد می‌کرد، بی‌تردید در رده‌ی نوابغ رشته‌ی خود قرار می‌گرفت.

رفته‌رفته ثروتمندان نسبت به خرید امتیاز برق برای منازل و محل کارشان اقدام کردند. گویا آن زمان هزینه‌ی خرید امتیاز مبلغ بیست تومان و با تجهیزات کامل و اتمام کار سیم‌کشی به بیست و پنج تومان می‌رسیده است. به تدریج این هزینه تا سال ۱۳۵۷ به مبلغ سیصد و پنجاه تومان رسیده بود.

شهرداری در شکل نوین و امروزی خود، در سال ۱۳۰۶ درمهاباد به ریاست آقای میرزا احمد اشعری (مشهور به میرزا احمد بلدیه) که از شخصیت‌های بسیار موقر و متین و محترم مهاباد بود، به وجود آمد. اسامی شهرداران مهاباد از آغاز تا امروز عبارتند از:

میرزا احمد اشعری، شهردار، از۱۳۰۶ تا ۱۳۱۶

یدالله سریع القلم، حاکم و شهردار، ۱۳۱۶

تکین ، حاکم و شهردار، ۱۳۱۷

کمال الدین صالحی، شهردار، ۱۳۱۷(شصت وهشتمین فرماندارنیز بوده)

کاظم کسمایی، شهردار، ۱۳۱۸

صفوی، شهردار، ۱۳۱۹

امام زاده، شهردار، ۱۳۱۹

مامه غنی خسروی، شهردار، مهر۱۳۲۰تا اواخر۱۳۲۵

میرممتاز، حاکم و شهردار، ۱۳۲۶ تااوایل ۱۳۲۷

سید جعفر حسینی، شهردار، ۱۳۲۷تا ۱۳۲۸

عدالت زاده، شهردار، ۱۳۲۸ تا ۱۳۲۹

علی خان حیدری مکری(سالار سعید)، شهردار, ۱۳۲۹ لغایت ۱۳۳۰

ستار سالاری، شهردار، ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲

سیدباقر منصوری، شهردار، ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۴

سرهنگ بازنشسته: محمدتقی آلپ، ۱۳۳۴تا ۱۳۳۶ (وقتی درسال ۱۳۰۰، در حدود چهارصد نفر نیروی ژاندارمری به فرماندهی ماژور(سرگرد)ملک‌زاده‌ی هیربد، برای جنگ با اسماعیل آقا شکاک (سمکو) وارد منطقه‌ی مهاباد می‌شوند، محمد تقی آلپ با درجه‌ی ستوان دومی (سلطان) یکی از افراد نیروی نظامی ملک‌زاده بوده است. در نبردی که روی می‌دهد تمامی افراد ژاندارمری از بین می‌روند، تنها چهار نفر زنده دستگیر می‌شوند: ماژور ملک‌زاده‌ی هیربد، نایب هاشم امین ( تیمسار سرتیپ امین بعدی)، سلطان محمد تقی آلپ، و یک نفر به نام آذرتاش. در آن روزگار علی آقا علی‌یار (امیر اسعد) در تبریز زندانی بوده است. در ملاقاتی که بین حاجی محمد ایلخانی با اسماعیل آقا شکاک روی می‌دهد، حاجی ایلخانی به اسماعیل آقا می‌گوید: اگر شما این چهار نفر را بکشید، در تبریز هم علی، پسر مرا، خواهند کشت. من از تو انتظار دارم این چهار نفر را با علی معاوضه کنی. اسماعیل آقا می‌پذیرد. این چهار نفر را به خوی اعزام و در آن جا آزاد می‌کند، مسؤلان دولتی هم در تبریز علی آقا (امیر اسعد) را آزاد می‌کنند. شرح این ماجرا در کتاب: خاطرات ماژور ملک‌زاده‌ی هیربد نوشته شده است. سرهنگ بازنشسته: محمد تقی آلپ که شهردار مهاباد در سال‌های ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۶ بوده، همان سلطان آلپ، اسیر اسماعیل آقا (سمکو) بوده است).

ستار سالاری(بار دوم)، شهردار، از ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۹

مهندس رفیع زاده، شهردار، ۲۳ مرداد ۱۳۳۹ تا۲۱ مرداد ۱۳۴۰

رحمان مدرسی، شهردار، ۲۲ مرداد ۱۳۴۰ تااول تیر ۱۳۴۲

سید رحیم حسینی، شهردار،۲۲ تیر ۴۲ تا ۷ خرداد ۱۳۴۶

شاپور کیوان، فرماندار و شهردار،۸ خرداد ۴۶ تا ۲۶خرداد۱۳۴۶

دکتر ویلیام لازار، شهردار، ۲۷ شهریور۴۶ تا۲۴ فروردین ۱۳۴۷

مهدی کاتوزی، شهردار،۱۱ شهریور۴۷ تااول آذر۱۳۴۷

محمد صادقی شرفی، شهردار، ۳۰ آذر۴۷ تا ۹ آذر ۱۳۴۸

هاشم سهیلی(خلیل زاده)، شهردار،دهم آذر۴۸ تا۲۰ تیر ۱۳۴۹ (امروزه دبیرستان هاشم سهیلی واقع در خیابان وفایی مهاباد، از باقیات الصالحات این مرد است)

سید حسن باباطاهری، شهردار،۲۲ تیر۴۹ تاشهریورماه ۱۳۵۳

مهندس حسن خاتمی، شهردار، ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۵

مهندس مدرس مطلق، شهردار.

فتاح کاویان، شهردار، ۱۳۵۶

مهندس آریا، شهردار، ۱۳۵۷

محمود قهرمانی، شهرداری، اول فروردین ۵۸ تا ۲ خرداد ۱۳۶۱

مسعود زریبافان، شهردار، ۲ خرداد۶۱ تا ۲ خرداد ۱۳۶۳

الله ویردی حسن پور، شهردار، ۲ خرداد۶۳ تا۱۱ شهریور۱۳۷۰

حبیب الله شریفی، شهردار، ۱۱شهریور۷۰تا۳آبان۱۳۷۱

رحمت داودی، شهردار، ۳ آبان۷۱تا۲۷خرداد۱۳۷۴

محمدعلی اوجانی،شهردار، ۲۷ خرداد۷۴ تا ۲۱ خرداد ۱۳۷۶

حسین یداللهی، شهردار، ۲۱ خرداد ۷۶ تا۳۱ شهریور ۱۳۷۸

مهندس ابراهیم سلطانی، ۳۱ شهریور ۷۸ تا ۱۱ شهریور۱۳۷۹

فوءاد منصورپور،شهردار، ۱۱شهریور۷۹ تا۵ اردیبهشت ۱۳۸۲

ابراهیم سلطانی(بار دوم)، شهردار،۵ اردیبهشت۸۲ تا ۸ اردیبهشت ۱۳۸۶

ابراهیم کریمی، شهردار، ۳۰ تیر ۱۳۸۶تا۱۳۹۲

صلاح کردستانی، شهردار، ۳۱ شهرویر۱۳۹۲ تا اردیبهشت ۱۳۹۶

دکتر کامران علیزاده آذر، شهردار، ۱۶ آبان ۱۳۹۶ تا 20 اردیبهشت 1398

کامران فاتح ، شهردار،2 شهریور 1398 تاکنون

در سال‌های قبل از انقلاب اسلامی، یک چندی آقایان: مصطفی نژادی، رحیم لشکری، عطاءالله سعیدی، اسعدپور، تقی ساعدی، حجازی، و. . . هریک مدتی سرپرست شهرداری مهاباد بوده‌اند، و آقایان: عزیز مشیری، عزیز صدیقی، مدتی معاونت شهرداری مهاباد را داشته‌اند. در مورد مصطفی نژادی گفتن مطالبی ضرورت دارد:

مشارالیه فرزند محمد نژادی (حه مه دي وسووله ي) پیر مردی لحاف دوز و خادم خانقاه شمزینان مهاباد بود. مصطفی نژادی فردی لایق، به معنای واقعی کلمه خودساخته، بسیار خوش‌خط و دارای قدرت قلمی در حد عالی، و بسیار متین بود. درسال1305 در مهاباد چشم به جهان گشوده بود. ابتدا به عنوان کارمند در فرمانداری مهاباد استخدام شد، اما خیلی زود جوهر و شخصیت اصلی او برای همه محرز گردید. نظر به‌اینکه نتوانسته یا نخواسته بود، بعضی از خواسته‌های عده‌ای از به اصطلاح متنفذان آن روزی مهاباد را برآورده سازد، مورد بی‌مهری قرار گرفته بود، تا اینکه زمینه‌ی رفتنش به تهران فراهم شد. اینجاست که به جا باید گفت: عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. در تهران اهل فن خیلی زود او را شناختند، کمی در تهران ماند و به استان خراسان منتقل گردید. سال‌ها در شهرهای مختلف استان خراسان آن روزی، از جمله: فردوس، گناباد، بیرجند، بجنورد، تربت حیدریه، و... با سمت فرماندار کار کرد و در دل اکثریت مردم فهیم آن دیار جای واقعی خود را یافت. در یکی از زلزله‌های آن استان به قدری خوب و صحیح و به موقع انجام وظیفه کرد که مورد توجه دربار قرار گرفت و از آن پس اجازه یافت که هرگاه بخواهد و لازم بداند کتبی، شفاهی، و یا تلفنی بدون واسطه با دربار تماس حاصل نماید.

سال‌های کهولت و بازنشستگی را در تهران می‌گذرانید تا این که در سوم اردیبهشت ماه سال 1377 به دلیل سکته‌ی مغزی در همان‌جا بدرود زندگی گفت. روانش شاد و یادش گرامی.

اهم منابع:

نوشته‌های آقای محمد صالحیان، کارمند بازنشسته‌ی شهرداری مهاباد، از شخصیت‌های مطلع ومنصف. روز چهارشنبه28/1/1387درسن 78سالگی بدرود زندگی گفت. روانش شاد و یادش گرامی.

اسناد و مدارک ارزشمند جناب مهندس کریم شریف زاده، که سخاوتمندانه آن‌هارا در اختیارم قرار داده‌اند.

مهاباد در گذر زمان، تألیف: سید محمد صمدی، که این نوشته در حال حاضر دارد مسیر اخذ مجوز برای چاپ را طی می کند.

این مقاله‌ به‌ نشانی زیر منتشر شده‌ است:

ماهنامه‌ مهاباد، سال هشتم، شماره‌ 91-92، مهر و آبان 1387، ص 52-53.

کد خبر 318641

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha