آداب و رسوم و موسیقی کردها را در «نون خ» نشان دادیم

سرویس کرمانشاه ـ «کاظم نوربخش» بازیگر نقش «سلمان» در سریال «نون.خ2» گفتگویی صمیمی با خبرگزاری کردپرس داشته است که در پی می آید:

به گزارش خبرنگار کردپرس، هر یک از هنرمندان به سهم خودشان سعی می‌کنند در این روز‌های کرونایی مردم را سرگرم کنند. یکی از این هنرمندان هم کاظم نوربخش بازیگر نقش سلمان در سریالِ «نون خ» است که سهمِ زیادی در موفقیت این سریال داشت. البته اکثر مردم با نورالدین خانزاده و دخترانش شیرین و روژان از خطه کردنشین آشنا شدند که هرشب لبخند را به لب هایشان می‌آورد اما کشف یک بازیگر جدید، تمان نگاه ها را به سمت این چهره معطوف کرد.

کاظم نوربخش که در سریال نون خ نقش سلمان را بازی کرده از جمله هنرمندان اهل استان کردستان است که پیش از این نیز در فیلم‌های زیادی حضور داشت اما حضور در نون.خ او را به شهرت بیشتری رساند.

کاظم نوربخش روز یک مهر سال ۱۳۵۵ در شهر بیجار متولد شد. او از همان کودکی به بازیگری و هنر علاقه داشت و حتی در دوران مدرسه این رشته را دنبال می‌کرد تا این ‌که به صورت حرفه‌ای وارد دنیای بازیگری شد.

نوربخش علاوه بر بازیگری نقاش خوبی نیز هست و در دبیرستان نیز در رشته گرافیک درس خواند. او کار بازیگری را از استان خودش شروع کرد و اولین بار در فیلم نای نینوا به کارگردانی علی نوربخش بازی کرد و بعد از آن فیلم دیگری با همین کارگردان کار کرد. آن فیلم که البته فیلم کوتاه بود درس اول نام داشت.

نوربخش بعد از چند تجربه کوچک و در حالی‌که نشان داده بود توانایی بازیگری را دارد سرانجام در سال 1387 در سریالی که از شبکه سنندج پخش شد و شهر مهتابی نام داشت بازی کرد. این کار را باید شروع بازیگری نوربخش به صورت حرفه‌ای دانست.

بازی در نقش سلمان برای کاظم نوربخش شهرت زیادی را به ارمغان آورد. سلمان در سریال نون.خ 2 خواستگار شیرین است و البته نورالدین خانزاده تمایلی به ان ازدواج ندارد. با این حال سلمان از همان ابتدا خودش را داماد نوری می‌داند. او این نقش را بسیار شیرین و باورپذیر بازی کرده به ویژه آن‌که خودش نیز کردزبان است و برای صحبت به لهجه کردی هیچ مشکلی نداشته است.

شما در کدام شهرِ ایران متولد شده اید؟

من در بیجار به دنیا آمده ام؛ یکی از شهرهای زیبای کردستانِ سرافراز، به زادگاهم و نژادم افتخار می کنم.

*هنر و بازیگری را هم در بیجار دنبال کردید. به هر حال این شهر در مقایسه با شهرهای دیگر کوچک تر است، شاید به همین خاطر، هنر در آن خیلی رونق نداشته باشد.

من موافق این موضوع نیستم، چون بیجار مهدِ بازیگرانی بزرگ مثل سعید آقاخانی است. من از سال ۱۳۷۰ در بیجار کار هنری خود را شروع کردم، کارهای مختلفی مانند فیلم کوتاه کار کرده‌ام، کارهایی برای صدا و سیمای مرکز کردستان انجام داده‌ام و بالاخره به اینجا رسیدیم که برای سریال نون‌خ با مرکز رسانه ملی کار کنیم.

*شما از یک خانواده هنری هستید؛ اهل موسیقی و ساز، به همین خاطر سمتِ بازیگری رفتید؟

هنر در رگ های من و اعضای خانواده ام جریان دارد. پدرم موسیقی کار می‌کرد و برادرهایم بازیگری را دنبال می‌کنند و از شاگردان امین تارخ بوده‌اند و در کارنامه‌شان چند فیلم و سریال هم دارند. پس با بازیگری غریبه نیستیم. ما با هنر زندگی می کنیم، موسیقی و بازیگری فرقی ندارد. من همیشه برای خودم اتودهایی دارم و گاهی ذهنم به سمت و سویی می‌رود و چیزهایی را در ذهنم خلق می کنم. بازیگری هم در همان ایامِ کودکی یکی از رویاهایم بود که به آن دست پیدا کردم.

کردستان یکی از نقاط پر رمز و رازِ ایران است با تاریخی سرشار از غرور که هر کُردی، آن را با تمام وجود دوست دارد. هنر هم در این خاک، از جایگاه بالایی برخوردار است، موسیقی اش، روایتگر تاریخ این دیار است که می توان رازهای بازگو نشده را در آن جستجو کرد. البته فراموش نکنیم که بازیگرهای خوبی هم در کردستان به دنیای سینما و تلویزیون معرفی شده است، نمونه اش هوتن شکیبا که جایزه جشنواره فجر را کسب کرد.

قهرمان‌ها و شاهزاده‌ها و اسطوره‌هایی از این دست، در ذهن مردم برجسته هستند و من هم دوست داشتم که یک روز، آن قدر خوب باشم که در دلِ مردم جا باز کنم. نکته خوبی را مطرح کردید، در کردستان از لحاظ بازیگری، افراد خیلی خوبی داریم که در کشور می‌درخشند. مثل هوتن شکیبا که یک سوپر استار است.

*با هوتن شکیبا در ارتباط هستید؟

متاسفانه ارتباطی نداریم، چون ‌ایشان در سنندج به دنیا آمده و هم اکنون هم در تهران زندگی می کند، من هم متولد بیجار هستم و به همین خاطر، زیاد همدیگر را نمی‌توانیم ببینیم. البته من با سعید آقاخانی، فرهاد اصلانی و خانم پروانه معصومی همشهری هستم.

*می خواهم یک مقدار به جلو برویم، داستان شما و سریال نون‌.خ از کجا شکل گرفت و چطور پای شما به این سریال باز شد؟

من از زمان کودکی، با آقای آقاخانی در بیجار کار نمایش انجام می‌دادم. برای این کار به ما پیشنهاد دادند و من برای تست سریال هم رفتم که شبهه‌ای پیش نیاید و بگویند چون همشهری بودند در این کار بازی کرد، در تست سریال آقای تنابنده مسئول تست بودند که من تست دادم و برای این سریال انتخاب شدم.

*شما در سری اول سریال هم حضور داشتید. اما فصل دوم به نظر می‌رسد اوج کار شما بود.

به هرحال باید بین کادر سریال، تهیه کننده و کارگردان و‌شبکه اعتماد به وجود می‌آمد که در فصل اول هیچ شناختی از شرایط من نداشتند‌ و نمی‌شد که به راحتی قبول کنند که یک بازیگر شهرستانی در رسانه ملی نقش ایفا کند، اما برای سری دوم سریال این اعتماد جلب شد. و نقشِ همه بیشتر شد و توانستیم اعتماد را جلب و نقش‌مان را خوب ایفا کنیم به خصوص با کمک‌های سعید آقاخانی که هوای همه را داشت.

*در فصل اول بحث‌های زیادی شکل گرفت که قرار است سریالی هم تراز پایتخت ساخته شود که مرکزیت آن را کردها تشکیل می‌دهند، کردها هم حمایت کردند و نکته خیلی خوبی برای غرب کشور بود. اما فکر نمی‌کردند فصل دوم سریال هم ساخته شود، به نظر شما آیا اصلا از آن زمان قرار بود این سریال ادامه داشته باشد؟

بله، از ابتدای امر که کار را شروع کردیم قرار بر این بود که فصل یک، دو، سه و تا جایی که مقدور باشد و مردم دوست داشته باشند و تهیه کننده هم بخواهد، ساخت سریال را ادامه دهیم و ان شالله ساخت فصل سوم هم قطعا شروع خواهد شد، اما اینکه چه زمانی مشخص نیست. اما با استقبالی که از مردم دیدیم و آقای فرجی هم گفتند فصل سوم سریال برای سال ۱۴۰۰ فیلم‌بردای می‌شود.

*نکته‌ای که جالب توجه بود استفاده از بازیگران بومی و کرد بود. شما خودتان چه نظری دارید به خصوص اینکه شاهد ترکیب و مخلوطی از بازیگران کردستانی و‌ کرمانشاهی بودیم.

ما بازیگران کرد سریال، همه مدیون سعید آقاخانی هستیم چون ما برای دیده شدن در استان خودمان باید هزینه‌های زیادی می‌کردیم که مثلا از بیجار به مرکز استان برسیم که آن جا کارمان پخش شود. اما آقاخانی بازیگرانی را انتخاب کرد که در شهرستان‌های استان خودشان کار کرده بودند و کسانی که چند سال خاک صحنه را خورده بودند و سابقه کارهای نمایشی، فیلم کوتاه و.. داشتند. خدا را شکر این نسخه خوب هم جواب داد و همچنین بازیگران تراز اولی همچون حمیدرضا آذرنگ، میرطاهر مظلومی، شقایق دهقان، خود سعید آقاخانی و‌ سیروس میمنت هم حضور داشتند که خدارا شکر تجربه خیلی خوبی بود و نشان داد می‌توان روی بازیگران شهرستانی هم حساب کرد.

*چندی پیش مصاحبه بازیگران سریال نون.خ را مرور می کردم. سیروس میمنت به تازگی در مصاحبه‌ای گفته بود که خیلی خوشحالم بعد سال‌ها با لباس کردی در تلویزیون ایفای نقش کردم. این حرکت چقد لذت بخش بود و چه حسی داشت؟

صد در صد همین است. همینطور پخش صداها و‌ آهنگ‌هایی که چندین سال است در سیما پخش نشده، مانند آهنگ‌های آقای خالقی و حسن زیرک. به هرحال حس کرد بودنمان طوری است که هرجا که کردی حضور داشته باشد استقبال می‌کنیم و مردم هم دوست داشتند، خداراشکر که توانستیم آداب و رسوم، موسیقی و سایر داشته‌های کردها را به همه کشور نشان دهیم.کردها خیلی خوب هستند و در عین سادگی‌خیلی بزرگوارند. با این دو فصل نون‌خ توانستیم این را ثابت کنیم.

*از سعید آقاخانی بگویید

سعید آقاخانی بیجاری هستند و در جشنواره‌های خارجی ‌چند بار جایزه گرفته‌اند و‌ در جشنواره فجر سیمرغ گرفته‌اند. به نظرم ایشان دین خودشان را با این سریال به استان کردستان ادا کردند در حالی که خیلی‌ها در تهران فعالیت می‌کنند و تراز اول هم هستند اما هیچ کاری نکرده‌اند ولی سعید آقاخانی دین خودش را به کُرد‌ زبان‌ها و استان کردستان ادا کرد. نمی‌دانم چقدر با این حرف من موافق باشید اما چه بازیگران، چه خواننده‌ها و همه دین خودشان را ادا کردند. حسین صفامنش تعریف می کرد که تاکنون برای صدا و سیمای کرمانشاه نخوانده اما تیتراژ پایانی سریال نون خ را اجرا کرد.

*بحث ‌دیگری که پیش آمد این بود که خیلی‌ها اعتقاد داشتند فصل اول نون.خ بهتر بود و ‌خیلی‌ها هم می‌گفتند فصل دوم پر بارتر از قسمتِ نخست بود.

کار وقتی برای سری اول پخش می‌شود مشکلاتی هم دارد اما وقتی ‌ادامه پیدا می‌کند و وارد‌ فصل دوم می‌شود از مشکلات دفعه اول کاسته می‌شود، داستان کامل‌تر می‌شود. ما سختی‌های زیای کشیدیم برای فصل دوم، مثلا زلزله کرمانشاه را که بازسازی کردیم خیلی سختی‌ها را کشیدیم، به خصوص در شرایط کوه و سرما که اذیت شدیم. فصل دوم داستان متفاوتی داشت. در فصل اول‌ شاهد افرادی بودیم که تولیدی تخمه داشتند و بعد دنبال بدهی‌شان رفتند اما فصل دوم هرکسی داستان خودش را داشت و به نظرم روی فصل دوم خیلی کار شده بود و‌خیلی هم استقبال شد. سعی کردیم مهم‌ترین و بیشترین مشکلات استان کردستان را زبان طنز برسانیم. درباره قول‌هایی که داده شد و عملی نشد، ما سعی کردیم همه این‌ها را در قالب طنز نشان دهیم.

*البته در موردِ نون.خ هم بحث های زیادی مطرح شد. مثلا در رسانه‌ها و فضای مجازی در کرمانشاه نظرات مختلفی به وجود‌ آمد که برخی‌ موافق بودند و برخی مخالف. عده‌ای می‌گفتند متاسفانه در این سریال فرهنگ کردی به سخره گرفته شده همچون بحث ‌خواستگاری صوری، که می‌گفتند تبلیغ چند همسری است.

نه مگر‌ خواستگاری صوری به نتیجه رسید؟ شما ببینید هنوز دو قسمت از سریال پخش نشده بود افرادی شروع به انتقاد کردند در حالی که باید منتظر ماند تا کار تمام شود بعد بررسی کنیم که چیزی که در ذهن ماست با آنچه در سریال است همخوانی دارد یا نه. بعضی‌ها آمدند و چنین صحبت‌هایی را کردند و این را هم بگویم که هفتاددرصد افرادی که برای سریال تست دادند و قبول نشدند موضع ضد سریال گرفتند. در استان کردستان، کرمانشاه و سایر نقاط تست دادند و قبول نشدند. در فصل اول هم افرادی بودند که حضور داشتند و‌ در فصل دوم حضور نداشتند یا برخی به دلایی‌خودشان انصراف دادند و برخی‌ هم ‌انتخاب نشدند. اما نکته اینجاست که کار ما کار طنز بود و مستند ‌نبود. اگر کار ما مستند بود می‌‌توانستند ادعا کنند اما کار ما طنزبود که در آن هم می‌شود هر نکته‌ای را آورد. در مورد چند همسری هم مگر اتفاق افتاد؟ مگر در آن خواستگاری‌ها که پسر به دلیل بیکاری آن را انجام می‌داد ازدواجی صورت گرفت؟ یعنی ما چنین فضاهایی را نداریم‌ که به افراد پول بدهند برای انحام کار صوری؟ خیلی شرکت‌ها هستند. ما می‌خواستیم این‌ها را نمایش دهیم که فردی که بیکار است، مجبور است برای سیر کردن شکم ‌زن و بچه‌اش دست به چنین اقداماتی بزند چون مجبور است و بیکاری بیداد می‌کند. اما در آن مراسم‌ها ازدواجی صورت نگرفت که بگوییم تبلیغ چند همسری شکل گرفته است. دو خواستگاری صوری شکل گرفت که هیچکدام به ثمر ننشست. خود سعید آقاخانی هم گفت من این لباس را نپوشیده‌ام که این کار را بکنم و صرفا برای پس گرفتن سفته‌های دامادش بود.

*اما در خیلی سکانس‌ها و بخش‌ها از فرهنگ ‌کردی حمایت شد. همچون گویش و لهجه کردی، موسیقی کردی که سال‌ها در حسرت‌اش بودیم، مکان‌های گردشگری و...اما برخی نکاتی را مطرح کردند که نون.‌خ سفارشی بوده یا خیلی‌ها ادعا کردند که استانداری کرمانشاه سفارش داده که این سریال را برای ما بسازید تا تبلیغی برای شهر کرمانشاه باشد.

ما قصد داشتیم سریال را در استان کردستان بسازیم که مشکلاتی پیش آمد و نشد و استاندار کرمانشاه پیشنهاد دادند و سریال در آنجا ساخته شد؛ بنابراین ما فیلم سفارشی نداشتیم که آن را مخصوصا برای شهرِ خاصی ساخته باشیم. این کار اگر ساخته شده برای استان کردستان بوده، به‌ پیشنهاد شبکه یک و با کارگردانی سعید آقاخانی و تهیه کنندگی مهدی فرجی. برای هیچ جایی سریال نساخته‌ایم در حالی که طی چهل روزی که مهمان مردم کرمانشاه بودیم خیلی به آن‌ها زحمت دادیم و واقعا از پذیرایی‌شان‌ لذت بردیم اما اینکه فیلم سفارشی برای استانداری باشد صحت ندارد و کذب است. آیا شما نکته سفارشی‌ در این سریال دیدید؟

البته شاید حق با شما باشد.خیلی از سکانس‌ها هم انتقادی بودند مثلا در یکی از قسمت های سریال، یک نفر در نقش وزیر جوان به محل چادرها آمد و وعده های الکی به اهالی روستا داد و با آن ها عکسِ سِلفی گرفت، یا یک شخصیت دیگر که شبیه استاندار کرمانشاه بود. خیلی‌ها معتقد بودند که حتی سریال پا را فراتر هم گذاشته است.

تمرکز بیشتر روی مشکلاتی بود که برای استان کرمانشاه و کردستان پیش آمده بود و مسئولانی که می‌آمدند و وعده می‌دادند و می‌رفتند. سعید اقاخانی هم پا را فراتر گذاشت از اینکه مسئولان قول‌هایی دادند اما عمل نکردند و هنوز مشکلات این دو استان با وجود قول‌های مسئولان پا برجاست. اما کار سفارشی نبوده است.

*درباره نقشی که در سریال نون.خ داشتید، حرف بزنید، کاراکتری دوست داشتنی‌ که متفاوت‌تر از همه به نظر می رسید.

نقشی که در فصل یک داشتم به گونه‌ای بود که آن ‌خنده‌ها را داشت و در برخی از قسمت ها، ‌به خاطر برخی مشکلات مالی با نورالدین، رابطه خوبی نداشت اما در این فصل که‌ سرکار آمدیم، سعیدآقاخانی گفتن که نقش‌هایت خیلی بیشتر شده و می‌خواهیم آن خنده‌ها را گسترش بدهیم که از عهده‌اش بر بیایی. من هم سعی کردم نقشِ سلمان را طوری بازی کنم که خود سلمان باشد و من آن را زندگی ‌کردم و تقلید نکردم.‌ آنچه بود خودم بودم چون خیلی‌ها برای خنداندن تقلید می‌کنند اما من چیزی که خودم بودم را صادقانه گذاشتم و خداراشکر استقبال شد. من پیام‌های مختلفی داشته‌ام که می‌گویند وقتی خنده‌های شما نیست دچار مشکل شده‌ایم. یک‌ نکته برایم جالب بود که نوشته بودند که چند نفر داشته‌ایم که حالشان با خنده‌های شما خوب شده.(خنده)

*وقتی کامنت های مردم را در موردِ سریال می خواندم، یکی از آن ها خیلی جالب بود، اینکه مردم دو خنده تاریخی سینما را هرگز فراموش نکنند که یکی از آن خنده ها متعلق به شما بود و دیگری هم یک بازیگر خارجی بود.

مردم به من لطف دارند. وقتی محبت های آن ها می بینم، حسِ خوبی می گیرم . به هر حال از اینکه خنده را بر لب مردم آورده ام خیلی خوشحال هستم

*خنداندن ‌مردم کار سختی است؟

به نظرم گریه راحت تر و خنداندن مردمی این چنین ریز بین و با فرهنگ واقعا سخت است. خیلی خوشحالیم مردم راضی بودند و تشکر می‌کنم از سعید آقاخانی، فرجی و ‌تیم تولید از دستیار کارگردان تنابنده و ‌همه عوامل،که زحمات زیادی کشیدند، صمیمانه قدردانی می کنم.

*آخرش انتظار داشتیم با شیرین ازدواج کنید.

نمی‌دانم در‌ ادامه چه پیش بیاید که سلمان به شیرین می‌رسد یا نه، باید ببینیم داستان به چه شکل است.

*خود این همه خندیدن سخت نبود؟ چون در طنزهای حداقل یک دهه اخیر چنین شخصیتی نداشته‌ایم که اینقدر راحت با مردم ارتباط برقرار کند و به قول خودتان بگویند خنده‌های شما که نیست ناراحتی ما بیشتر شده.

در این مدت شاید حدود پنج هزار پیام برای من ارسال شده که می‌گویند آن چند شبی که سریال پخش می‌شد واقعا غم و‌ غصه را فراموش کرده بودیم و خیلی‌ها لطف داشتند که به خاطر شما سریال را می‌بینیم، خداراشکر واقعا. کار ما خیلی سخت بود و چند بازیگر هم بودیم.

*خیلی‌ها هم اعتقاد داشتند که فلسفه خنده‌های سلمان این است که کردها در شرایط سخت هم پایدار هستند.

درست است. ‌اینکه روحیه خودشان را هیچ‌وقت‌‌از دست نمی‌دهند و علی رغم مشکلات و‌خستگی زیادی که پیش ‌می‌آمد خستگی برای ما معنا نداشت. واقعا هم‌همینطور است، شما خودتان کرد هستید و می‌دانید، کرد ها هیچ‌وقت امیدشان و‌اتحادشان را از دست نداده‌اند. چه در‌ غم‌چه در شادی. خداراشکر خوب توانستیم در طی‌چند قسمت این نکات را نشان دهیم.

*به نظر شما آیا کردها در سریال نون‌خ آنطور که باید، به مردم ایران معرفی شدند؟

من‌ و همه بچه‌ها از نقاط مختلف کشور پیام داریم که من کرد نیستم اما با این فیلم عاشق کردها شدم، درباره پوشش کردها، آداب رسو‌م‌شان و ‌موسیقی‌آن‌ها. خود من پیام‌های خیلی زیادی از همه جای ایران داشتم چه در فصل یک چه فصل دو،‌ که می‌گفتند ما عاشق کردها شدیم، و شما آدری مکان‌های گردشگری را بفرستید که ما برویم و با کردها ارتباط برقرار کنیم یا برخی نوشته‌اند که ما یک آشنای کرد داریم و‌افتخار می‌کنیم، می‌‌خواهم تین را بگویم که مردم خیلی ارتباط خوبی با سریال برقرار کردند.

*نظر بازیگران غیر بومی همچون شقایق دهقان یا حمید رضا آذرنگ‌ درباره کار با کردها چه بود؟ هرچند آقای آذرنگ‌ در مصاحبه‌ای که داشتیم خودشان را کرد می‌دانستند و د گیلان‌غرب هم خدمت سربازی رفته‌اند. خیلی هم می‌گفتند بازی با بازیگران غیربومی کار را برای شما سخت کرده؟

ایشان آنقدر خوب بازی کردند که خیلی‌ها نمی‌دانستند ایشان کرد نیست. سریال دیگری هم در نقش کرد کرمانشاهی با آقای میرباقری کار کرده‌اند.‌

اصلا اینطور نبود چون مثلا آذرنگ کسی فکرش را هم نمی‌کند که کرد نیست. یا میرطاهر مظلومی که بعدا به کار اضافه شدند اما آن‌قدر ارتباط‌شان قوی بود که حس نمی‌کردیم از‌ خودمان نیست و‌ واقعا حس می‌کردیم دایی‌بچه‌های نوری‌ست. چون بازیگران خیلی خوبی بودند ما واقعا از آن‌ها یاد گرفتیم. در کار حرفه‌ای خیلی سخت است اما ما خداراشکر توانستیم در این دو‌ فصل از عهده آن بر بیاییم و‌بتوانیم در کنار بازیگران تراز اول کشور بازی کنیم و‌خودنمایی کنیم. واقعا برای من افتخاری است.

*دیالوگ‌ها و ‌خنده‌ها و‌ اسم جاناتان هم که سر زبان مردم افتاده

باورکنید حدود دویست پیام داشته‌ام که حال جاناتان را پرسیده‌اند. به هرحال ما دوتا نوشابه به او‌دادیم و الان حالش خوب است.

*شما به معنای واقعی هنرمند هستید و در صفحه‌تان دیدم که ساز هم کار می‌کنید.

بله من تنبک و گیتار کار کرده‌ام.

*یک نکته هم که بود و بازیگران کرمانشاهی و انجمن سینماگران کرمانشاه می‌گفتند این بود که با توجه به درخشش بازیگران‌ کرد دستمزدشان خیلی نسبت به بازیگران غیربومی و مطرح کمتر و ناچیز بوده. آیا اصلا بحث مادی برای شماها ملاک بود؟

نه ببینید، جریان این است که‌ عمو کاووس اشتباهی گفتند و نمی‌دانم منظورشان چیست چون ما ماهانه قرار داد داشتیم که مثلا ده یا دوازده میلیون بود. عمو‌ کاووس یکباره صحبتی کرد که ما خودمان شوکه شدیم. اول‌اینکه در کار سینما هیچکس از قرارداد دیگری مطلع نیست که بگوید من‌از قرار فلانی‌ با خبرم، کاری به صحبت‌ها در فضای مجازی ندارم که می‌گویند فلانی میلیاردی گرفته اما در این مجموعه اگر‌من بیایم بگویم مثلا میرطاهر مظلومی یا عمو‌کاووس چقدر دستمزد گرفته کذب است چون کسی‌نمی‌داند. ما هم‌ ماهانه ده میلیون قرار داد داشتیم و یک ماه به پایان کار پول‌مان را هم گرفتیم اما من‌ نمی‌دانم آن شب در بیست و سی منظور عمو کاووس چه بود. من قراردادی که بستم ‌ماهانه بود، پولم ‌را گرفتم و‌ راضی هم هستم.

*کار کردن در روستای پریان چطور بود؟

عالی بود، هرچند سختی زیادی کشیدیم، بعضی مواقع اتوبوس‌مان تا پنج کیلومتری روستا بیشتر نمی‌توانست حرکت کند به دلیل یخ‌زدگی‌جاده، سختی زیادی کشیدیم اما خداراشکر بازتاب خیلی خوبی داشت. ما سکانس سقوط به چاه و در تور افتادن را در کوه‌های چالابه گرفتیم، در برف دومتری و سرما تا ساعت سه و چهار بامداد کار می‌کردیم و سختی زیادی کشیدیم‌ اما خداراشکر بازتاب خوبی داشت.

*خیلی از مردان و زنان روستا هم در سکانس ها حضور داشتند؟

بله آقای آقاخانی همه را در سکانس‌ها بازی دادند.

*آیا مردم ارتباط خوبی برقرار کردند؟

بله خیلی واقعا، مردم‌ارتباط خیلی خوبی گرفتند ومن از تک تک آن خانواده‌ها، چه آقایان و چه خانم‌ها مانند برادر و‌خواهر خودم تشکر می‌کنم چون خیلی به آن‌ها زحمت دادیم. ان‌شالله در یک کار برایشان جبران‌ کنیم.‌واقعا کیف می‌کردم از برخوردشان.

*مردم خیلی دوست دارند که سریال در کرمانشاه ساخته شود و خیلی هم می‌گفتند که بر سر انتقادات بعضا شخصی فیلم سازان را فراری‌ ندهیم، بنظر شما که با آقای فرجی‌ ارتباط داشتید، آیا این انتقادها که بعضا سازنده و‌بعضا‌ از روی غرض بود، باعث ‌نمی‌شود سعید آقاخانی یا تهیه کننده سریال تصمیم‌بگیرند در کرمانشاه سری سوم سریال را نسازند؟

من به شخصه خودم معتقدم که در هر فصل بتوانیم ‌در یک منطقه کرد ها را نمایش دهیم. که همه‌جای کردستان و‌کرمانشاه دیده شود ومختص یکجا نشود. الان بیشتر بازیگران ما کردستانی هستند. امل بجز کامیاران که یک پلان بود، هیچ ‌سکانسی در کردستان نداشتیم. اما به مناطق کرمانشاه خیلی علاقه‌مند شدند و در فصل سه حتی اگر در کردستان ضبط شود، به نظرم چند سکانس و قسمتی در کرمانشاه خواهد بود.

*کرمانشاه و کردستان که تفاوتی ندارند اما می‌گویند نکند که کلا قید ساخت فیلم در مناطق کرد را بزنند.

نه الان خود آقای فرجی گقته‌اند که مردم سریال را خیلی دوست داشته‌اند و گفته‌اند که فصل سوم را اگر کرونا اجازه دهد به زودی شروع می‌کنیم.

*آیا کرونا باعث تعطیلی فصل دوم شد؟

نه، ما به کرونا برخوردیم اما شنیدیم که کرونا و قرنطینه به وجود آمده اما قرار شد تا اینجای داستان پیش برویم و بقیه آن را در فصل سوم ادامه دهیم.

*برای سریال جدیدی پیشنهادی نداشته‌اید؟

من چند پیشنهاد داشته‌ام اما چون تمرکزم را روی فصل سوم سریال گذاشته‌ام قبول نکردم و امیدوارم بتوانیم راهی را که در پیش گرفته‌ایم به نحو احسن ادامه دهیم و بعد از آن وقت برای کارهای جدید زیاد است. من چند پیشنهاد داشتم و با سعید آقاخانی هم مشورت کردم اما تصمیم گرفتم تمرکزم روی نون‌خ باشد.

*شخصیت سلمان چقدر به شخصیت خودتان نزدیک‌ است؟

نه من بر خلاف این سریال که روی حرفم پا فشاری می‌کردم، آدم کم رویی هستم.

*مانند پرتاب حلقه؟

نه من نمی‌توانم اینقدر راحت خواسته‌ام را بیان کنم اما در سریال اینطور نبود. اما شخصیت طنزی سریال خودم هستم.

*الان فکر کنم رفت و آمد در خیابان‌های شهرتان سخت باشد چون همه می‌گویند به سبک سلمان برایمان بخند.

صد در صد. خاطره‌ای بگویم. گفته بودند که ما در یک کارخانه هستیم که ۳۶۰ کارگر دارد، می‌شود یک استوری برای ما بزنی و ‌بخندی این ۳۶۰نفر منتظرند فقط سریع

*آن وقت شما چه کردید

من‌نوشتم که قربانتان بروم نمی‌توانم که همینطور مدام بخندم. یا می‌گویند مهمان داریم اگر می‌شود سریع یک خنده بفرستید می‌خواهیم بخندیم. اما هر چیزی‌ جای خودش را دارد و باید شرایط کار فراهم شود.

*خیلی وقت‌تان را نگیریم و باعث افتخار بود همکلامی شما. اگر‌صحبت ناگفته‌ای مانده بفرمایید.

اول از همه و‌ آخر از همه، از خانواده‌ام تشکر کنم در آذر ماه آن‌ها را تنها گذاشتم، همسر و دو‌ دخترم را تنها گذاشتم و سختی زیادی کشیدند، خود من هم سختی زیادی کشیدم و امیدوارم که بتوانم زحمات‌شان را جبران کنم.

مدیون سعید آقاخانی مهدی فرجی هستم و از آن ها تشکر می‌کنم، مصطفی تنابنده که به عنوان مشاور کارگردان در خیلی از اوقات، با انرژی و خلاقیت به من و بقیه اعضای سریال، روحیه و درس های زیادی می داد، محبت های ایشان را هرگز فراموش نمی کنم.

گفتگو: حامد مهدوی

کد خبر 281535

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha