شاعر میان دو زبان
صفربیگی را بسیاری از مخاطبان شعر فارسی با رباعیها و نورباعیهای درخشانش میشناسند. اما در خەولوان، او به زبان مادریاش بازگشته و تجربهی سالها سرایش در فارسی را به میدان تازهای آورده است. این بازگشت، تقلید از سنت نیست؛ نوعی گفتوگوی خلاق میان دو جهان زبانی است. شاعر نه در فارسی مانده و نه در کردیِ کلاسیک، بلکه پلی زده میان این دو تا شعر کردی جنوبی را از نو تعریف کند.
غزلهایی با نبضی تازه
غزل کردی، همچون غزل فارسی، غالباً عاشقانه بوده است. اما صفربیگی در خەولوان، غزل را به میدان اندیشه و اجتماع میبرد.
هەرچەن ک زێمم وازە، وَلێ جاڕ نیەکیشم
خوا کەن دەمل زمم و هاوار نیەکیشم
شان وە دەنگ کەس م نیەکەمەێ پلە ئڕا خوەم
تا خوەم بچمەو بان کەسێ و ئە خوار نیەکیشم
در این ابیات، شاعر از گفتوگوی عاشقانه عبور میکند و با جهانی چندصدایی روبهرو میشود؛ جایی که صداهای فردی، اجتماعی و عرفانی در هم تنیدهاند. صفربیگی در این مسیر، از تجربهی خود در شعر فارسی بهره برده و با ترکیب سبک عراقی و هندی، زبانی ساخته است که میتوان آن را سبک عراقی-هندی نامید؛ خیالپردازی دقیق در کنار بیان روشن و صمیمی.
شعر سپید در لباس غزل
یکی از ویژگیهای جالب خەولوان، تلاش شاعر برای تزریق منطق شعر سپید در ساختار غزل است. در این نوع شعرها، بیت دیگر واحد معنایی نیست؛ سطرها به هم پیوستهاند و معنا همچون رودخانهای در جریان است.
چم سەرێ دێم دە ئازادی و حالی پرسم
قەفەسێگم پەڕ و باڵێ کەمە وەر دێم ئەو دەر
چم گوپێ ئاو بونجم دە کیەنیی لێوێ
خەرگێگم ک سفاڵێ کەمە وەر دێم ئەو دەر
در چنین ابیاتی، موسیقی از دل تصویر برمیخیزد، نه از پایان سطرها.
واژه؛ جهان کوچک شاعر
صفربیگی با زبان کردی همان کاری را میکند که نیما با فارسی کرد: او واژه را از قفس عادت بیرون میکشد.
م ئەو مەمنووعەمە ک کەس نەبایەد دە قەرەێ م باێ
دە باخ ئاسمان سێفیمە، دەێ خاکە ئەناریمە
در اینجا، شاعر مصدر تازه میسازد، واژه میتراشد، معنا را کشف میکند. یا در جایی دیگر:
> مێەێگم دە قەپ گورگەو سەنن یەشەو لەش زامم
پەڵنگ کەێ بوو وەماو کەێ؟ دەێ پەڕ پەچیە، گەماڵینم
زبان در شعر صفربیگی موجودی زنده است؛ تنفس میکند، میزید، خطا میکند و دوباره زاده میشود.
بومیگراییِ اندیشمندانه
بومی بودن برای صفربیگی یعنی در خاک ماندن، نه در گذشته. شعر او سرشار از نشانههای زیست کردی است، اما هیچگاه به شعار فروکاسته نمیشود.
سەرەتر دە تەمام گەورە خاتۊنەیل کوردستان
م سۊن کوردە ماڵان بۊمە صاحب سەروەنێ بۊمە
هویت در شعر او نه تزیینی است و نه سیاسی؛ بخشی طبیعی از تنِ زبان است.
چوارینە؛ تولد رباعی کردی
صفربیگی از مهمترین چهرههای رباعیسرای معاصر در زبان فارسی است. طبیعی بود که ردّ این تجربه را در شعر کردیاش هم ببینیم. او برای رباعی کردی، واژهی تازهای انتخاب کردە است: چوارینە. این واژه، هم اصالت زبانی دارد، هم نشان از درک دقیق او از ساختار شعر کوتاه. در چوارینههای خەولوان، اندیشه فشرده است، تصویر موجز و زبان صیقلخورده.
«خەولوان»؛ تجربهای که باید جدی گرفته شود
خەولوان تنها یک مجموعه شعر نیست؛ نشانهی حرکتی تازه در شعر کردی جنوبی است. صفربیگی با شناخت عمیق از سنت و تجربهی مدرن، راهی گشوده که پیشتر کمتر کسی در آن قدم گذاشته بود. او نشان میدهد که شعر کردی میتواند بیآنکه از ریشه جدا شود، نو و زنده بماند. در جهانی که زبانها یکی پس از دیگری در سکوت فرو میروند، خەولوان یادآور این حقیقت است که زبان مادری، اگر به دست شاعری آگاه بیفتد، میتواند جهانی سخن بگوید.
تکملە:
این کتاب بە استاد فرزاد جمالوندی تقدیم شدە است؛ ادیبی شعرشناس و کسی کە بە کنە کلمات راە یافتە است. این تقدیم بە حسن کتاب افزودە است.

نظر شما