به گزارش خبرنگار کردپرس، «خیلی سال است دیگر کشاورزی نداریم… قبلاً گندم کشت می کردیم… سیب زمینی داشتیم… خیار و یونجه و لوبیا و حتی نخود. اما حالا هیچ نداریم… یعنی هیچی نمی توانیم بکاریم چون آب نداریم». این را دهیار روستای «حسن آباد محمد نظر» می گوید. یکی از روستاهای دور افتاده در شهرستان قروه که از یک دشت پرآب تبدیل شده به کویری پر خاک… و دستاورد این کویر چیزی نیست جز گرد و غبار و ریزگرد… ریزگردهایی که تا چشم کار می کند پخش اند و تمام منطقه را فرا گرفته اند.
از این روستا به سمت قروه که بروی در مسیر، زمین های کشاورزی رها شده با چاه های خشک شده را می بینی که به دلیل سومدیریت ها و حکمرانی اشتباه، لباس مرگ بر تن کرده اند.

سالیان خیلی دراز، دشت چاردولی معروف بود به سرسبزی و پرآبی. در دل هر روستایی رودخانه ها و چشمه ها جاری بودند و درختانی سرسبز به چشم نقش می زدند. کنار هر چاه کشاورزی دسته دسته درختان تنومدی بودند که با ساز سارها و نسیم باد می رقصیدند و برکت را به زمین زراعی می دادند. اما حالا نه درختی مانده و نه چشمه ای و نه دیگر صدای سارها به گوش می رسد. هرچه هست کویر است و خشکی و گرد و غبار…
حالا از آن روزگاری که دشت چاردولی دست و دلباز بود گذشته و امروزه این دشت از فرط نداری تبدیل شده به دشت ممنوعه… چاه های آبی که تا دیروز مثل رودخانه جاری بودند حالا یا خشک شده اند یا به شوری رسیده اند. زمین های زراعی یکی یکی رها شده و کشاورزان ناچار تن به مهاجرت داده اند. کشاورزانی که سال ها محصولات پرآب بری همانند سیب زمینی کشت می کردند و برداشت بی رویه داشتند و هیچ فکر نمی کردند که به چنین روزگار سیاهی برسند. عاقبتی که گویا هنوز هم عبرتی نشده برای کشاورزان دیگر و همچنان در دشت های ممنوعه سیب زمینی می کارند و خشکسالی درو می کنند.

تولید مازاد بر نیاز و بی تفاوتی نسبت به بحران آب
۳ هزار و ۲۰۰ هکتار از اراضی آبی شهرستان قروه زیر کشت سیب زمینی قرار دارند و به گفته رئیس جهاد کشاورزی این شهرستان، پیش بینی ها بر این است در سال جاری ۱۲۰ هزار تن از این محصول برداشت شود. محصولی که تولید آن از میانگین ۴۰ تن در سطح کشور هم بالاتر بوده و این مازاد بر نیاز نشان دهنده وضعیت نابسامان مدیریت کشت در این منطقه بحرانی دارد.
مطابق اظهارات «ابوذر محمدی» در اکثر بخش ها سیب زمینی کشت می شود اما در چاردولی و بخش مرکزی به نسبت دیگر بخش ها، کشت این محصول بیشتر است.
همین معضل در شهرستان دهگلان هم وجود دارد. شهرستانی که اخیراً به گفته رئیس آب منطقه ای کردستان بیشترین کسری مخزن را داشته اما با این وجود همچنان در کشت سیب زمینی سرآمد است.
در این شهرستان ۴ هزار و ۲۰۰ هکتار از مزارع آبی زیر کشت سیب زمینی بوده و برآورد می شود که ۱۷۲ هزار تن از این محصول برداشت شود. برداشتی که دشت ممنوعه دهگلان را دچار ورشکستگی کرده و دیگر توانی برای ادامه ندارد.

رتبه سوم به قیمت مرگ آب
مطابق بررسی ها، استان کردستان رتبه سوم تولید سیب زمینی در کشور را دارد که البته این رتبه برای دو شهرستان قروه و دهگلان است که به قیمت مرگ آب در دشت های ممنوعه به دست می آید.
سطح زیر کشت سیب زمینی در کردستان ۸ هزار و ۷۴۰ هکتار با تولید سالانه بیش از ۳۵۰ هزار تن سیب زمینی بوده که ۶۶ درصد از این محصول به سایر استان ها صادر و ۲۲ درصد آن هم برای مصرف در بازارهای داخلی مورد استفاده قرار می گیرد.
همچنین ۱۰۰ تا ۱۲۰ هزار تن از این محصوص در سردخانه ها ذخیره و سالانه بین ۱۶ تا ۳۰ هزار تن به بازارهای صادراتی ارسال می شود.
باید دانست برای کشت سیب زمینی ۸ تا ۱۱ هزار مترمکعب آب در سال مصرف می شود که بسته به شرایط، این میزان آب مصرفی تغییر می کند.

از مدیریت اشتباه تا منفعت طلبی
با وجود تأکیدات فراوان کارشناسان مرتبط مبنی بر اینکه تنها راه نجات قروه و دهگلان از بی آبی توقف هر نوع برداشت از آبخوان هاست اما متولیان امر همچنان بر ساز ناکوک مدیریتی خود دمیده و به جای کنترل اوضاع به تشدید این بحران دامن می زنند.
نمونه این بی مبالاتی ها را می توان در تلاش برای آبی کردن اراضی کشاورزی تا این ادعا که کردستان می تواند سیب زمینی تعدادی از استان های کشور را تأمین کند، دانست.
تمامی این ادعاها در حالی است که طبق گزارشات مرکز ملی خشکسالی دو شهرستان قروه و دهگلان در این سال ها بیشترین میزان مساحت تحت تأثیر خشکسالی را داشته و بارها نسبت به وضعیت آبی این دو نقطه بحرانی با دشت های ممنوعه هشدار داده می شود. هشداری که نه شنیده شده و نه برای رفع آن کاری صورت می گیرد.
جدای از حکمرانی اشتباه نمی توان منفعت طلبی و بی توجهی محض یکسری از کشاورزان سیب زمینی کار را نادیده گرفت. سیب زمینی کارانی که بیشتر به دلال می خورند تا کشاورز چرا که نه دلشان برای بی آبی می سوزد و نه نگران آینده منطقه هستند و تنها چیزی که به آن اهمیت می دهند کسب سود با کشت بی رویه و برداشت بیش از حد مجاز است. این حجم از منفعت طلبی در کنار مدیریت اشتباه دستگاه های متولی کار را به جایی رسانده که حتی دیگر الگوی کشت و اصلاح رویه های غلط برداشت آب هم، زخم خشکسالی را درمان نمی کند.
کدام الگوی کشت!؟
وقتی از الگوی کشت سخن به میان می آید بیشتر ذهنیت ها به سمت کشت کمتر می رود اما در واقع الگوی کشت یعنی حذف کشت های آب بر و جایگزین کردن کشت هایی که نیاز به برداشت آب از آبخوان ها نداشته باشند نه اینکه کشت محصولات پرآب ادامه داشته باشد منتهی با مقدار کمتر!
مطابق نظرات کارشناسی شده الگوی کشت یعنی تلاش برای حفظ آب و خاک و این مهم براساس شرایط موجود برنامه ریزی و در هر منطقه ای مطابق وضعیت آنجا اجرا می شود. مورد حساسی که چندان مدنظر متولیان جهاد کشاورزی نبوده و این نهاد همان رویه اشتباه خود را دارد منتهی نام الگوی کشت را هم به تمامی مدیریت های اشتباه خود پیوند می زند که زیر سؤال نرود در حالی که کاشت و برداشت هایی که صورت می گیرد نشان دهنده عملکرد نادرست جهاد کشاورزی در حوزه الگوی کشت است.

اشتغالزایی فصلی شغل نیست!
در فصل برداشت سیب زمینی بیشترین مانوری که از طرف جهاد کشاورزی و خود سیب زمینی کاران داده می شود به اشتغالزایی می رسد… اینکه برای عده ای در حین برداشت، شغل ایجاد کرده اند! این در حالی است که شغل ایجاد شده از نظر آنان، فصلی بوده و نهایت یک ماه هست و تمام… این چه شغلی است که دوام ندارد و حتی خبری از بیمه و آینده آن نیست!؟ کجای دنیا کار فصلی را بنام شغل می شناسند!؟
از یک طرف به نام تولید و امنیت غذایی اجازه کشت محصولی را می دهند که گلوی زمین را خشک کرده و از طرفی دیگر دست به دامن اشتغالزایی شده اند و تولید را به شغل های کاذب بی دوام وصل کرده اند و در این میان کسی نیست بگوید تولیدی که منجر به ایجاد شغل های کاذب با مرگ آب می شود آیا ارزش حمایت و ادامه را دارد!؟

خسارت نابودی آب با کسیت!؟
زمین های رها شده به دلیل خشکسالی روز به روز در حال افزایش اند. همان زمین هایی که تا چند سال پیش چاه های عمیق داشتند با برداشت های بی رویه و غیرمجاز… همان ها که هر نوع محصول آب بری را کشت می کردند و آب این مادر زمین را به کشتن دادند. مرگی که برای آن هیچ کسی بازخواست نشد و کسی هم پاسخ گوی نسل های بعد نبوده و نخواهد بود.
ادامه این وضعیت در دشت های ممنوعه چاردولی، قروه و دهگلان نتیجه ای ندارد جز اینکه به تکرار فاجعه فامنین و کبودرآهنگ دست بزنند. فاجعه ای که در نهایت به فرونشست های پی در پی منجر شده و در نهایت تخلیه اجباری مناطق را در پی خواهد داشت.

مقصران خود می نالند…
کشاورز وسط زمین اش نشسته… گونی های سیب زمینی ردیف به ردیف چیده شده اند… کارگران خم و راست می شوند و سیب زمینی ها را برمی دارند و داخل گونی می ریزند… کشاورز می نالد از وضعیت بی آبی و از تأثیر آن روی میزان تولید محصولاتش… مدام منتظری از خشکسالی و تأثیر آن بر آینده زیست مردم هم سخنی به زبان بیاورد اما هیچ نمی شنوی… او خود و دیگر کشاورزان را مقصر این بحران نمی داند و انگشت اتهامش به سمت دولت است. دولتی که اوایل انقلاب دستور حفر چاه داد و اجازه برداشت های بی رویه را صادر کرد و دست کشاورز را برای منفعت طلبی باز گذاشت… اقدامی خطرناک که هم دولت و هم کشاورز با همدستی یکدیگر آن را رقم زدند و حالا هیچکدام زیر بار خطای خود نمی روند.

همه می دانند که عاقبت این برداشت ها و کشت سیب زمینی و دیگر محصولات پرآب بر چیزی نیست جز کویر شدن زمین ها زراعی و خشکیدن چاه ها و رها شدن زمین های کشاورزی… همان زمین هایی که در روستایی چون «حسن آباد محمد نظر» تبدیل شده اند به محل تولید ریزگرد… معضلی که سه دشت ممنوعه چاردولی، قروه و دهگلان را به خود گرفته و روز به روز هم سرعت می گیرد، به طوری که دیگر نه زمین مساعدی خواهد ماند… نه نقطه ای برای حفر چاه و نه وعده های تولید و امنیت غذایی…
حالا کدام کشاورز و کدام نهاد مسئول حاضرند زمین های سوخته دشت چاردولی را تحویل بگیرند و بپذیرند که در این مادرکشی بی تقصیر نیستند!؟
* گزارش و عکس: زیبا امیدی فر

نظر شما