به گزارش کردپرس، چند روز پس از اعلام «تفاهم سهجانبه سویداء» و بحثهای داغ درباره اینکه این ابتکار «آشتی ملی» است یا «مهندسی امنیتی»، صحنه سوریه وارد مرحله تازهای شده است. اگر در گزارش قبلی تمرکز بر نقش تلآویو در شکلدهی ترتیبات امنیتی جنوب بود، اکنون یک متغیر تعیینکننده به میان آمده: رقابت مستقیم ــ و فعلاً خاموش ــ ترکیه و اسرائیل بر سر معماری امنیتی سوریه.
براساس مجموعهای از گزارشهای رسانهای و تحلیلی اخیر، از جمله تلاش واشنگتن برای نهایی کردن توافق امنیتی دمشق ــ تلآویو پیش از نشست مجمع عمومی، طرحهای روی میز عمدتاً حول سه محور میچرخد:
-
محدودسازی تحرکات ارتش سوریه در جنوب و سپردن کنترل میدانی به نیروهای امنیت داخلی
-
خروج سامانهها و سلاحهای سنگین از کمربند جنوبی
-
تعریف یک «پهنه غیرپرواز» تا آستانه دمشق
همزمان، فشارهایی بر رهبران محلی در جنوب، به ویژه در جامعه دروزی، گزارش شده تا با الگوی تازه استقرار و فرماندهی امنیتی همراه شوند؛ الگویی که با رهبری چهرههایی مانند سلیمان عبدالباقی دنبال میشود و هدف آن کاهش اصطکاک روزمره و ایجاد خطوط نفوذ جدید است.
در همین چارچوب:
-
اسکای نیوز عربی (۲۳ سپتامبر ۲۰۲۵) گزارش داد که آمریکا برای امضای توافق امنیتی میان سوریه و اسرائیل در حاشیه مجمع عمومی فشار میآورد؛ توافقی که شامل «کنترل حرکت ارتش سوریه در جنوب و خروج سلاحهای سنگین» است.
-
کانال ۱۲ اسرائیل (۲۴ سپتامبر ۲۰۲۵) فاش کرد که تلآویو خواستار حفظ آزادی کامل پروازها و ادامه استقرار رادارهای راهبردی در کوه حرمون و تلالحاره شده است.
از سوی دیگر، حملات مرحلهای و نفوذهای سنجیده اسرائیل از قنیطره و درعا تا پیرامون دمشق نشان میدهد که اقدامات تلآویو صرفاً «دفاع پیشدستانه» نیست؛ بلکه پیام روشنی هم به هر استقرار پایدار ترکیه در شامات دارد.
به زبان ساده، اسرائیل میخواهد دولت سوریه ضعیف و بیخطر بماند؛ اما ترکیه به دنبال دولتی کارآمد، متمرکز و تعیینکننده است. هر دو طرف، با کمترین هزینه اعلامی، خطوط قرمز خود را ترسیم میکنند:
-
اسرائیل: حملات نقطهای و ترتیبات امنیتی چندلایه،
-
ترکیه: حمایت سیاسی ـ اطلاعاتی از بازآرایی نهادهای حکمرانی و پیشروی آرام در زیرساختهای امنیتی و لجستیکی.
این دوگانه را میتوان در اظهارات اخیر مقامات دید:
-
توماس باراک، نماینده ویژه آمریکا در امور سوریه، در حاشیه مجمع عمومی (۲۳ سپتامبر ۲۰۲۵) تأکید کرد: «دمشق و تلآویو در آستانه امضای توافق امنیتی هستند که نخستین گام به سوی درک امنیتی گستردهتر خواهد بود».
-
احمد الشرع، رئیس دولت موقت سوریه، در نشستی با مؤسسه خاورمیانه در نیویورک (۲۲ سپتامبر ۲۰۲۵) هشدار داد: «ما کسی نیستیم که برای اسرائیل مشکل ایجاد کنیم؛ ما از اسرائیل میترسیم، نه برعکس. اما ادامه تجاوزات و تأخیر در مذاکرات، منطقه را در معرض ناآرامیهای جدید قرار میدهد».
این گزارش، بر پایه دادههای تازه رسانهای، روایتهای میدانی و یادداشتهای مراکز معتبر مطالعاتی، به جای تکرار بحثهای قدیمی، ذرهبین خود را بر «صفآرایی پنهان» میگذارد: اهداف دو طرف چیست، ابزارهای نفوذشان کدام است، نقطه اصطکاک واقعی کجاست و سناریوهای پیشرو چه هستند. هدف، ارائه تصویری دقیق و بهروز از میدان جنوب است؛ همانجا که آینده امنیتی سوریه، نه در بیانیهها، بلکه روی زمین رقم میخورد.
بازیگران کلیدی و انگیزهها
جنوب سوریه پس از سویداء، محور رقابتهای امنیتی و سیاسی منطقهای شده است. از یک سو تلاشهایی برای بازسازی مرجعیت مرکزی و نظمدهی امنیتی وجود دارد، و از سوی دیگر، رقابت خاموش بازیگران منطقهای برای تعیین سهم خود از آینده این جغرافیا جریان دارد. در این میدان، آنکارا و تلآویو ــ با اهداف بنیاداً متفاوت ــ در حال ترسیم خطوط نفوذ و خطوط قرمز خود هستند، بدون اینکه وارد درگیری تمامعیار شوند.
اسرائیل (تلآویو)
-
خط قرمز: حفظ آزادی عمل هوایی و پیشگیری از تهدیدات عمیق.
-
اهداف: جلوگیری از تبدیل جنوب سوریه به سکویی برای دشمنانش (ایران یا گروههای نیابتی) علیه اسرائیل.
-
ابزارها:
-
حملات هوایی هدفمند،
-
نفوذ مرزی محدود،
-
تثبیت سایتهای رصد،
-
فشارهای دیپلماتیک.
این اقدامات تنها جنبه نظامی ندارند؛ بلکه بخشی از راهبرد گسترده تلآویو برای مهار جغرافیای تهدیدزا و حفظ برتری امنیتی است.
-
ترکیه (آنکارا)
-
خط قرمز: مهار تهدید کُردی و تضمین عمق استراتژیک.
-
اهداف: جلوگیری از خودمختاری مناطق کُردنشین و ایجاد دولتی مرکزی «قابل همکاری» برای مدیریت بازگشت پناهندگان و امنیت مرزی.
-
ابزارها:
-
نفوذ اطلاعاتی و نظارتی (پهپادها، بالنها، جنگ الکترونیک)،
-
نفوذ در شوراها و بازیگران محلی،
-
چانهزنی دیپلماتیک با بازیگران منطقهای و واشنگتن.
-
دولت موقت دمشق و بازیگران محلی
-
دولت جدید باید بین وعده ثبات و واقعیت تنوع محلی توازن برقرار کند.
-
ادغام نیروهای محلی و اقناع جوامع دروزی و دیگر اقلیتها برای پذیرش نظم امنیتی، از ارکان مشروعیت ترتیبات جدید است.
بازیگران فرامنطقهای
-
آمریکا: نقش میانجی و تعادل راهبردی، فشار برای توافقهای فنی ـ امنیتی، مانند چارچوبهای خروج سلاحهای سنگین و نوارهای امن.
-
روسیه و چین: تمایل به ثبات و جلوگیری از گسترش درگیری، با خطوط قرمز و منافع مشخص که محدودیتها و فرصتها را شکل میدهند.
اهمیت جنوب سوریه
جنوب (قنیطره، درعا، پیرامون دمشق و ارتفاعات استراتژیک) به دلیل سه ویژگی کلیدی، محور رقابت شده است:
-
مرزهای بینالمللی و حساسیت فوری: مجاورت با اسرائیل و اردن باعث میشود هر تحرک امنیتی سریعاً بُعد بینالمللی پیدا کند.
-
تنوع اجتماعی و حساسیت محلی: حضور دروزیها، علویها و جوامع قبیلهای، هر تغییر نظامی یا اداری را به واکنش سریع اجتماعی تبدیل میکند.
-
ارتفاعات و مسیرهای تردد: کنترل بلندیها و مسیرهای عبور برای رصد، شنود و تصمیمگیری هوایی حیاتی است، مانند جبلالشیخ و تلالحاره.
تقابل ابزارها
-
اسرائیل: حملات هوایی هدفمند، نفوذ مرزی محدود، تثبیت سایتهای رصد و «خطکشی» نقاط غیرقابل مذاکره.
-
ترکیه: ابزارهای نرم و سخت شامل پهپادها، بالنها، نفوذ در شوراهای محلی و توافقهای دفاعی با دولت موقت.
-
محلیها: رضایت یا مقاومت رهبران محلی مشروعیت ترتیبات را تعیین میکند.
نقش میانجیها و پیامد عدم توافق
گفتوگوهای فنی ـ امنیتی در واشنگتن و پایتختهای منطقهای در جریان است تا چارچوبهایی برای خروج سلاحهای سنگین، نوارهای امن و مکانیزمهای راستیآزمایی ایجاد شود.
با این حال، شکاف میان اهداف اسرائیل (حفظ آزادی عمل و تضعیف ساختارهای تهدیدزا) و اهداف ترکیه (ایجاد دولت مرکزی قابل همکاری و جلوگیری از خودمختاری کُردی) مذاکرات را شکننده میکند. در صورت عدم توافق فنی یا نبود سازوکار نظارتی قابل اعتماد، جنوب سوریه در معرض «لغزش» از مدیریتشده به برخورد مستقیم قرار میگیرد؛ سناریویی با پیامدهای منطقهای گسترده.
استراتژی اسرائیل در سوریه؛ از بازدارندگی تا مهندسی تجزیه
چهار ماه پس از سقوط اسد، الگوی رفتاری اسرائیل نشان میداد که تلآویو صرفاً به «دفاع پیشدستانه» اکتفا نمیکند، بلکه به دنبال شکلدهی یک معماری امنیتی پایدار است تا مانع بازگشت سوریه به یک دولت مرکزی قدرتمند شود.
آزادی عمل هوایی؛ خط قرمز ثابت
از سال ۲۰۱۱، اسرائیل در آسمان سوریه آزادی عملی پیدا کرده که پیش از آن غیرقابل تصور بود. جنگ داخلی و فرسایش ارتش اسد باعث شد سامانههای پدافندی قدیمی عملاً بلااستفاده شوند و حتی استقرار سامانههای روسی هم این معادله را تغییر نداد.
پس از سقوط اسد و آغاز دوره دولت موقت، شرایط برای تلآویو به نقطه اوج رسیده است:
-
اسرائیل تقریباً بدون محدودیت میتواند به هر نقطهای از جنوب و مرکز سوریه ضربه بزند،
-
تجهیزات تازه را پیش از استقرار نابود کند،
-
حضور میدانی خود را در ارتفاعات تثبیت نماید.
به زبان ساده، امروز بهترین سناریوی ممکن برای نیروی هوایی اسرائیل رقم خورده است؛ وضعیتی که تلآویو را قادر میسازد در هر لحظه و هر مکان عملیات انجام دهد.
راهبرد «سوریه ضعیف»
اسرائیل به طور سیستماتیک بر تضعیف نهادهای مرکزی دمشق تمرکز دارد:
-
المجله (۲۰ سپتامبر ۲۰۲۵): سیاست تلآویو مبتنی بر «تجزیه نرم» است؛ یعنی تقویت جوامع محلی، حمایت از اقلیتها و برجستهسازی هویتهای منطقهای تا تمرکز قدرت در پایتخت عملاً غیرممکن شود.
-
چتمهاوس (ژوئیه ۲۰۲۵): هشدار داد این الگو زمینه «لبنانیسازی» ساختار سیاسی سوریه را فراهم میکند؛ یعنی تقسیم قدرت میان گروههای محلی تحت نفوذ بازیگران خارجی.
اشغال خزنده و نفوذ مرحلهای
اسرائیل برخلاف سالهای اول بحران، دیگر عملیات خود را صرفاً به حملات هوایی محدود نکرده است:
-
سازمان دیدبان حقوق بشر سوریه (سپتامبر ۲۰۲۵) گزارش داد که نیروهای اسرائیلی چند پایگاه موقت در قنیطره و غرب درعا ایجاد کردهاند.
-
IISS (اوت ۲۰۲۵): این رویکرد را «نفوذ مرحلهای» توصیف میکند؛ عملیات محدود اما پیوسته که به تدریج موازنه قدرت را تغییر میدهد.
تثبیت نقاط کلیدی
اسرائیل برخی نقاط را غیرقابل مذاکره میداند:
-
اسکای نیوز عربی (۲۳ سپتامبر ۲۰۲۵): تلالحاره و جبلالشیخ به عنوان «چشمهای الکترونیک اسرائیل» در اولویت امنیتی باقی خواهند ماند.
-
جروزالم پست (۱۷ سپتامبر ۲۰۲۵): وزیر دفاع اسرائیل اعلام کرد: «جبلالشیخ خط قرمز است؛ عقبنشینی از آن در دستور کار ما نیست».
دروزیها؛ ابزار مشروعیتبخش
اسرائیل با بازی با کارت دروزیها، حضور میدانی خود را مشروع و «رنگ دفاعی و انسانی» میدهد:
-
تایمز اسرائیل (۱۴ سپتامبر ۲۰۲۵): تلآویو خود را «حامی امنیت جوامع دروزی» معرفی میکند.
-
Group Crisis International (اوت ۲۰۲۵): هشدار داده که این سیاست ممکن است در بلندمدت به منبع تنش و بیثباتی تبدیل شود.
پیوند با معادله بزرگتر
برای اسرائیل، سوریه فقط یک پرونده محلی نیست. سقوط اسد، ضربات سنگین به حزبالله و خروج ایران از خاک سوریه، تلآویو را به این نتیجه رسانده که «پنجرهای بیسابقه برای بازطراحی شمال» گشوده شده است:
-
منطقه حائل ۱۵ کیلومتری، کمربند نفوذ ۶۵ کیلومتری و کنترل اطلاعاتی و شنود در عمق خاک سوریه.
محاسبات ترکیه؛ از بازدارندگی کُردی تا دیپلماسی امنیتی
ترکیه از ابتدای بحران سوریه، نگاه خود به شمال و شرق این کشور را صرفاً خارجی نمیداند، بلکه آن را امتداد مستقیم امنیت داخلی خود میبیند. خودگردانی «نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF)» در مناطق تحت کنترل کُردها، از دید آنکارا چیزی جز بازتولید تهدید PKK نیست.
تهدید کُردی؛ محرک اصلی سیاست آنکارا
-
دولت اردوغان بارها اعلام کرده که تفاوتی میان YPG و PKK قائل نیست و هر دو باید خلع سلاح شوند.
-
هرگونه تمرکززدایی در سوریه، از دید ترکیه، مشروعیت بخشیدن به شورش مسلحانه در مرزهایش است.
-
بنابراین مهار تهدید کُردی، محرک اصلی استراتژی آنکارا در جنوب و شمال سوریه است.
پروژه نظامی-آموزشی: سرمایهگذاری روی ارتش جدید سوریه
پس از سقوط اسد، ترکیه تلاش کرده حضور خود را از سطح عملیات مرزی به سطح نهادی ارتقا دهد:
-
امضای پیمان دفاعی با دولت موقت دمشق، شامل آموزش ارتش جدید سوریه در مدارس نظامی ترکیه و استقرار مستشاران ترک در پایگاههای کلیدی،
-
ادغام نیروهای محلی در ساختار ارتش جدید برای مشروعیتبخشی به نفوذ ترکیه،
-
اعزام افسران سوری به دورههای آموزشی کوتاهمدت در آکادمیهای نظامی آنکارا و حضور مستشاران ترکیهای در پایگاههایی مانند تی۴ و حماه برای بازسازی زنجیره فرماندهی.
هدف از این اقدامات، طراحی آینده امنیتی سوریه به گونهای است که هم در برابر کُردها بازدارنده باشد و هم هماهنگ با ترکیه عمل کند.
دیپلماسی امنیتی: سفرهای پیاپی به دمشق
ابراهیم کالین، رئیس سازمان اطلاعات ملی (MIT) و هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه، چندین سفر به دمشق داشتهاند تا پروژه نظامی-آموزشی را با پوشش سیاسی مشروع کنند.
این سفرها بخشی از مذاکرات برای تعریف روابط جدید امنیتی میان دمشق و آنکارا و زمینهسازی برای بازگشت آوارگان و کنترل مرزها است.
ابزارهای نفوذ میدانی
ترکیه همزمان روی شبکه پیچیدهای از ابزارهای میدانی سرمایهگذاری کرده است:
-
پهپادها و بالنهای دیدبانی: بیش از ۳۰ پایگاه موقت در شمال و مرکز سوریه ایجاد شده که بخشی از آنها به رصد تحرکات در جنوب اختصاص دارد.
-
نفوذ در شوراهای محلی: تأمین مالی شوراهای محلی در حلب، ادلب و سویداء برای جا انداختن الگوی «ادغام نرم».
-
جنگ الکترونیک: سامانههای کورکننده ترکیه بارها ارتباطات ارتش اسرائیل در اطراف حماه و حمص را مختل کردهاند.
سکوت حسابشده در برابر اسرائیل
با وجود حملات اسرائیل به سایتهای مرتبط با ترکیه، آنکارا واکنش علنی نشان نداده است. این سکوت حسابشده به ترکیه اجازه میدهد بدون تحریک تلآویو، پروژههای نظامی و دیپلماتیک خود را پیش ببرد و در مواقع حساس، مانند مسئله کُردها یا بازگشت پناهجویان، وارد تقابل مستقیم شود.
پیوند با خلیج فارس: تأمین مالی پروژه
ترکیه با بازیگران خلیج فارس (قطر و امارات) برای تأمین مالی پروژههای ادغام و بازسازی سوریه مذاکره میکند. هدف این است که هزینههای مالی بین چند بازیگر تقسیم شود، در حالی که کنترل سیاسی پروژه همچنان در اختیار ترکیه باشد.
هدف نهایی: دمشق متحد و همسو
ترکیه فراتر از مهار تهدید کُردی به دنبال تبدیل دمشق جدید از «دشمن تاریخی» به «شریک راهبردی» است؛ متحدی که امنیت مرزی ترکیه را تضمین کند و در پروژههای بازسازی با آنکارا همکاری داشته باشد.
نقطه تلاقی و سناریوهای پیشرو
جنوب سوریه، از قنیطره و درعا تا ارتفاعات جولان، نقطهای است که راهبردهای اسرائیل و ترکیه مستقیماً روی هم میافتند.
-
اسرائیل: به دنبال تبدیل جنوب به «منطقه خاکستری» ضعیف، چندپاره و همیشه زیر سایه حضور تلآویو است.
-
ترکیه: به دنبال ایجاد یک «دولت مرکزی متمرکز» برای مهار خودمختاری کُردی و مدیریت بازگشت پناهندگان است.
این دو تصویر از آینده با یکدیگر سازگار نیستند و همین تضاد، جنوب سوریه را به میدان اصلی رقابت تبدیل کرده است.
ابزارهای متقاطع
-
اسرائیل: حملات هوایی نقطهای، استقرار نیروهای مرزی و تثبیت رادارها در جبلالشیخ و تلالحاره، برای حفظ آزادی عمل هوایی.
-
ترکیه: پهپادها، سامانههای جنگ الکترونیک و رایزنیهای دیپلماتیک پیدرپی، برای مشروع جلوه دادن حضور خود و تثبیت نفوذ.
-
این دو سطح از ابزارها بارها در اطراف دمشق و حمص به هم رسیدهاند؛ حمله اسرائیل به تاسیسات مرتبط با ترکیه در حمص (اوت ۲۰۲۵) نمونهای روشن از برخورد غیرمستقیم است.
سناریوهای محتمل
-
تقابل محدود و مدیریتشده:
رقابت ادامه دارد؛ اسرائیل حملات محدود انجام میدهد، ترکیه سکوت میکند و از مسیرهای دیپلماتیک و اطلاعاتی پیش میرود. وضعیت شکننده اما قابل دوام است، به شرطی که هیچ حادثه بزرگی رخ ندهد. -
همزیستی خصمانه:
هر طرف خطوط نفوذ خود را ترسیم میکند و بدون اعلام توافق رسمی، به نوعی تقسیم میدان تن میدهد: جنوب به حوزه اسرائیل و شمال-مرکز به حوزه ترکیه. این سناریو به «لبنانیسازی سوریه» شباهت دارد: تقسیم غیررسمی قدرت میان بازیگران خارجی. -
برخورد مستقیم:
اگر حمله اسرائیلی موجب کشته شدن نیروهای ترک شود یا ترکیه تصمیم بگیرد برای دفاع از نفوذ خود وارد عمل شود، احتمال رویارویی آشکار افزایش مییابد. در این حالت، جنوب سوریه میتواند به میدان برخورد دو ارتش منطقهای تبدیل شود؛ وضعیتی با پیامدهای غیرقابل پیشبینی برای کل خاورمیانه. -
میانجیگری آمریکا:
واشنگتن تلاش میکند رقابت را در قالب توافق امنیتی محدود (خروج سلاحهای سنگین، ایجاد نوار حائل) مدیریت کند. نشستهای اخیر در نیویورک و فشار برای توافق دمشق-تلآویو در همین راستا است. اگر این مسیر پیش رود، رقابت اسرائیل-ترکیه موقتاً به سطح غیرعلنی بازمیگردد.
نتیجهگیری نهایی
جنوب سوریه در ماههای پس از توافق سویداء عملاً به صحنهای تازه از رقابت ژئوپلیتیکی تبدیل شده است. این منطقه نه صرفاً یک پرونده مرزی، بلکه محوری تعیینکننده برای شکلدهی آینده کل سوریه است.
-
اسرائیل؛ فرصت تاریخی برای بازطراحی شمال
پس از سقوط اسد، اسرائیل به آزادی عملی دست یافته که در تاریخ درگیریهایش با دمشق بیسابقه است. امروز تلآویو میتواند با حداقل هزینه، حضور نظامی و اطلاعاتی خود را در عمق جنوب تثبیت کند. این وضعیت تنها یک مزیت تاکتیکی نیست، بلکه بخشی از راهبرد بلندمدت اسرائیل برای «ضعیف نگه داشتن سوریه» و جلوگیری از بازگشت یک دولت مرکزی مقتدر است. -
ترکیه؛ ساختن شریک تازه به جای دشمن قدیمی
ترکیه بحران سوریه را از دریچه امنیت داخلی و تهدید کردی مینگرد. برخلاف اسرائیل، آنکارا بر «بازسازی دولت متمرکز» تأکید دارد؛ دولتی که ضمن حفظ تمامیت ارضی، در حوزه نظامی و دیپلماتیک همسو با ترکیه عمل کند. آموزش ارتش جدید سوریه، سفرهای مکرر مقامات امنیتی و دیپلماتیک به دمشق و جلب حمایت مالی کشورهای خلیج فارس، همگی در همین راستا است. -
دمشق و احمد الشرع؛ بقا به هر قیمت
موضعگیری اخیر احمد الشرع (جولانی) درباره «ترس از اسرائیل» نشاندهنده وضعیت شکننده دمشق است. پرسش اینجاست که آیا این موضع تحت فشار آنکارا و برای تثبیت الگوی همگرایی با ترکیه اتخاذ شده یا تلاشی شخصی برای جلب رضایت واشنگتن و حفظ جایگاه در قدرت است؟ در هر دو حالت، پیام روشن است: بقای دمشق جدید در گروی سازشهای سنگین با بازیگران خارجی است. -
آیندهای در گرو میدان، نه بیانیهها
آنچه در جنوب رقم میخورد، نه با توافقهای رسمی بلکه با واقعیتهای میدانی تعیین خواهد شد. اسرائیل هر روز مرزهای تازهای برای نفوذ خود ترسیم میکند، در حالی که ترکیه به تدریج با ابزارهای نرم و سخت جای پای خود را محکمتر میسازد. دمشق اما در میانه این دو فشار، بیش از هر زمان دیگری با انتخابی سرنوشتساز روبهروست:-
یا با پذیرش معادلات اسرائیل، بقای کوتاهمدت خود را تضمین کند،
-
یا با همگرایی بلندمدت با ترکیه، آیندهای متمرکز اما تحت نفوذ همسایه شمالی بسازد.
-
جمعبندی: جنوب سوریه امروز گرهگاه اصلی رقابت اسرائیل و ترکیه است. اما برنده یا بازنده نهایی نه در تلآویو و نه در آنکارا، بلکه در دمشق تعیین خواهد شد. اینکه احمد الشرع تا کجا میان «تسلیم برای بقا» و «همسویی برای تمرکز قدرت» پیش خواهد رفت، مسیر آینده کل سوریه را مشخص میکند.
نویسنده: احمد اردم

نظر شما