عدالت آبی محور امنیت اجتماعی 

سرویس کردستان- آب؛ مهره کلیدی پازل عدالت اجتماعی،صلح و امنیت است به طوری که در حل بسیاری از بحران ها نقش اجتماعی آب را نمی توان انکار کرد.

کرد پرس- عدالت اجتماعی، صلح و امنیت اساساً به هم مرتبط هستند و این شامل عدالت آبی هم می شود. در واقع، آب مهره کلیدی این پازل  است و  وقتی صحبت از «حل» واقعی بحران ها می شود نمی توان نقش اجتماعی آب را نادیده گرفت. 

عدالت آبی موجب بهبود عملکرد جامعه می‌شود و هم اکنون که جهان با مخاطره کمبود آب و خطر منازعات محلی داخلی و مرزی مواجه است  تصویب قوانین عادلانه  و  تصمیمات مطلوب در توزیع عادلانه آب  و رعایت حقوق همه زیستمندان و بهره بردارن از انسان گرفته تا محیط زیست در یک حوضه و نیز  پایداری حوضه بیش از پیش اهمیت دارد. 

از این رو در جوامعی که با مخاطرات اقلیمی درگیر و ناپایداری بارشی آنان را با شرایط متزلزل آبی مواجه کرده است؛  «پایداری عرضه» با بهره گیری از آب قابل برنامه ریزی در حوضه ها صورت گرفته و مدیریت یکپارچه منابع آب با در نُظر گرفتن محدودیت‌ها تلاش می کند با تغییر روش‌های بهره برداری و تنظیم « تقاضا»  منابع آب پایدار سازد. 

بدیهی است که  عرضه آب با تخریب حوضه ها و ساختن سدهایی که اکوسیستم‌های حیاتی را تخریب و آب و هوا را مختل می کند نه تنها روش پایداری در تأمین آب نیست بلکه مخاطرات اجتماعی و زیست محیطی به دنبال دارد. 

هر سدی که ساخته می‌شود علاوه براین که یک زیست‌بوم را دچار اختلال می کند؛ انسجام اجتماعی را هم بر هم زده و دچار پریشانی روانی  و گسستگی اجتماعی می نماید. اما از آنجا که عرضه آب به طور کامل به‌دست اقتصاد سیاست‌زده است آنان به راحتی بر مسائل اجتماعی جوامع مبدأ چشم پوشی کرده و قربانی کردن زیست بوم ها و جوامع را  « حق طبیعی» خود می دانند. حقی که ناشی از تصمیمات سیاسی پشت پرده و نادیده گرفتن عدالت آبی است. 

بدیهی است که انسجام و نظم اجتماعی یکی از مهم ترین مؤلفه های حکمرانی است و در حکمرانی مبتنی بر پایداری این امر در پیوند تنگاتنگی با نگرانی های زیست محیطی  بوده و به عنوان مثال هیچ حکمرانی نمی تواند چشم بر  مهاجرت ناشی از سدسازی ببندد. 

مهاجرت ناشی از آب به حاشیهٔ شهرها مخاطرات بیشماری هم برای جامعه مبدأ و هم برای جامعه مقصد دارد. مهاجران آب در این بحران  «جابجا» شده و بار گران آوارگی و از دست دادن خانمان بر دوش خواهند کشید. 

کسانی که خود در روستایشان تولید کننده و شاغل بوده اند به یک انسان در حاشیه تبدیل شده  و اگر جذب باندهای خلاف نشوند با این دستکاری های نابخردانه  در خطر  «برده داری مدرن»  قرار می گیرند. آنان مجبورند با  ساعات طولانی کار و  دستمزدهای کم، چالش‌های سلامتی جسمی و روانی و عاطفی در حاشیه شهرها را سپری کرده و به عنوان مهاجرانی که قربانی تصمیمات بد حکمرانی شده اند به  مسائل اجتماعی انباشته شده در حاشیه شهرها اضافه شوند. 

نکته مهم این است که چرا حکمرانان که می توانند با سرمایه گذاری معادل سدسازی و انتقال آب؛ عملیات مدیریت تقاضا  مانند توسعه فاضلاب و بازچرخانی و استفاده مجدد از آب خاکستری، آبخیزداری، اجاره ده ساله زمین های کشاورزی و اجرای طرح نکاشت به جای غرق کردن زمین‌های کشاورزی جامعه مقصد، اشتغال جایگزین کم آب بر و نظایر آن در مبدأ را اجرا نموده و انسجام اجتماعی در جامعه مبدأ و مقصد را حفظ کنند؛ این ریسک را پذیرفته و همچنان بر عرضه آب با تخریب یک حوضه به نفع حوضه دیگر اصرار می ورزند؟

آیا منافع گعده ها مهم تر از منافع ملی است؟ در تصمیماتی که پایداری سرزمین به آن وابسته است باید خیر عمومی و منافع ملی در اولویت باشد و اشتباهات پی در پی به عنوان شواهد عینی مورد توجه حکمرانان قرار گیرد./

* منبع: برگرفته از کانال آب

کد خبر 2780132

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha