انفال «جنایت» حزب بعث علیه کردهای عراق  (٢)

سرویس عراق و اقلیم کردستان- تمامی جنایات نسل کشی انفال رسما در مقابل دیدگان جهانیان و کشورهای غربی روی می داد، اما قتل عام ها و به کار گیری سلاح های کشتار جمعی علیرغم ممنوعیت آن بر اساس معاهدات بین المللی، هیچ واکنشی را در میان جامعه جهانی و به ویژه سازمان ها و نهادهای حقوق بشری به دنبال نداشت و تاکنون نیز دولت عراق و دادگاه های بین المللی اقدامی را برای محاکمه عاملان انفال انجام نداده اند.

کردپرس، مرحله سوم نسل کشی گسترده رژیم بعث صدام علیه کردهای عراق و یا قسمت اصلی آن که انفال بود، در 8 مرحله توسط ارتش تحت فرمان صدام و با برنامه ریزی های کامل و تجهیزات لازم به صورت حساب شده و هدفمند، انجام شد.

اولین مرحله انفال، از ۲۳ فوریه تا ۱۸ مارس 1988 مناطق دوکان، زی کوچک، ماوت، چوارتا، ازمر، سلیمانیه، سوسی و سورداش را در بر گرفت و اولین مناطق مورد حمله نیز محل پایگاه نیروهای اتحادیه میهنی کردستان بود و با بمباران شیمیایی روستاهای این منطقه از جمله چخماخ، باخسمر، گویزیله، هلدن، چالاوه، سرگلو، برگلو، و هجوم نیروهای عراقی به این مناطق آغاز شد.

یکی از مشخصات انفال نابرابری میان نیروهای عراقی و پیشمرگ است و در حالی که ارتش عراق امکان جایگزینی نیروهای خسته و تلفات خود را با نیروهای تازه نفس داشت، کردها نیروی جایگزینی برای پیشمرگ هایی که در نبرد با آنان و نیز حملات شیمیایی جان خود را از دست می دادند، نداشتند.

انفال 1 در ادامه منجر به فاجعه بمباران شیمیایی حلبچه توسط رژیم بعث صدام و علی حسن مجید شده و طی آن 5 هزار تن از ساکنان حلبچه در دم جان باخته و هزاران نفر دیگر مصدوم شده و طی ماه ها و سال های بعد به دلیل جراحت جان خود را از دست دادند.

لازم به ذکر است که رژیم بعث تمامی حملات شیمیایی و کشتار علیه کردها را به صورت علنی انجام داده و اخبار آن در رسانه های رسمی دولت منتشر و به سلاح های شیمیایی به عنوان سلاح های خاص اشاره و اعلام می شد که علیه شهروندان کُرد که کفار خوانده می شدند، به کار گرفته می شود، از جمله اطلاعیه شماره 3087 پایان موفقیت آمیز مرحله اول انفال و تصرف مواضع پیشمرگ ها و نابودی روستاهای مورد هدف، در صفحه اول روزنامه های رسمی عراق چاپ شد.

طی این عملیات شمار بسیاری از ساکنان مناطق فوق الذکر به سوی ایران گریخته و شماری از آنان نیز در راه رسیدن به ایران به دلیل راه های صعب العبور و سرمای هوا جان خود را از دست دادند.

انفال اول دارای اهمیت و تاثیر بسیاری بوده و موجب افزایش روحیه نیروهای عراقی و زیان های شدید برای کردها و از دست دادن روحیه نیروهای پیشمرگ شده و حوادث آتی نیز تحت تاثیر این مرحله پیش رفت.

با این حال تمامی این جنایات که رسما در مقابل دیدگان جهانیان و کشورهای غربی روی می داد، با سکوت معنا دار آنان همراه بود و هیچ یک از قتل عام ها و به کار گیری سلاح های کشتار جمعی علیرغم ممنوعیت آن بر اساس معاهدات بین المللی، هیچ واکنشی را در میان جامعه جهانی و به ویژه سازمان ها و نهادهای حقوق بشری به دنبال نداشت.

سال ها پس از سقوط رژیم صدام نیز اسناد و مدارک یافت شده در نهادهای دولتی عراق، فروش مواد اولیه و تجهیزات لازم برای سلاح های شیمیایی و کشتار جمعی از سوی کشورهای غربی به صدام و دست داشتن مستقیم آنان در حملات شیمیایی به کردها و به ویژه حلبچه را فاش ساخت.

در حقیقت ایران تنها کشور حامی پناه و یاری دهنده کردهای عراق در مقابل جنایات صدام و به ویژه در جریان نسل کشی انفال و بمباران شیمیایی حلبچه بوده و به هزاران تن از قربانیان پناه داده و فعالیت خبرنگاران و عکاسان ایرانی موجب انعکاس گسترده بمباران شیمیایی حلبچه در سطح جهان شد.

مرحله دوم انفال نیز برای ندادن فرصت احیا به نیروهای پیشمرگ بلافاصله آغاز شده و طی 22 مارس تا 2 آوریل 1988 مناطق سلیمانیه، کوه گلزرده، بازیان، قره داغ، دربندیخان، زراین، اردوگاه نصر و عربت را با نیروهای تازه نفس و سرحال و همراهی مستشاران و مزدوران کُرد، هدف قرار داد و این مرحله نیز با وجود مقامت نیروهای پیشمرگ در 29 مارس در منطقه کانی خانی که تلفات بسیاری را در یک کمین به نیروهای عراقی وارد ساخته و آنان را موقتا متوقف ساخت، با موفقیت پایان یافته و اطلاعیه پایانی آن نیز از سوی فرماندهی کل نیروهای مسلح عراق به شماره 3109 در صفحه اول روزنامه های رسمی عراق چاپ 2 آوریل، منتشر شد.

طی این مرحله هزاران زن و مرد و کودک ساکن مناطق هدف، دستگیر و مفقودالاثر شده و پس از سقوط صدام مشخص شد که قربانیان انفال به بیابان های جنوب عراق تبعید شده و پس از زندانی شدن در زندان مخوف نوگره سلمان در استان مثنی واقع در جنوب عراق، به صورت جمعی تیرباران شده و در گورهای جمعی مدفون شده اند.

انفال سوم نیز از 7 الی 20 آوریل، در مناطق کرکوک، خورماتو، کفری، کلار، دربندیخان، ارتفاعات قره داغ، تکیه، چمچمال و قره انجیر، انجام شده و یکی از دهشتناک ترین و خونین ترین مراحل انفال است و بیشتر مناطق گرمیان و 1200 روستا را در بر گرفته هزاران زن و کودک روستاهای این مناطق، توسط 70 هزار نیروی ارتش عراق، به صورت دسته جمعی یا در محل دستگیری، تیرباران شده و یا به بیابان های، جنوب عراق تبعید و در گورهای جمعی مدفون شدند.

نمونه های بسیاری از این گورها در عراق کشف شده و از جمله سال گذشته در بیابان سماوه واقع در استان المثنی در جنوب عراق، 4 گور جمعی حاوی اجساد قربانیان انفال منطقه گرمیان کشف شده فقط از یکی از گورها اجساد 171 تن از جمله 74 کودک عمدتاً خردسال و 97 زن کُرد خارج شد.

در این مرحله به دلیل نزدیکی مواضع نیروهای عراقی به میدان های جنگ، سلاح های شیمیایی نسبت به دیگر مراحل انفال کمتر به کار گرفته شد و با وجود مقاومت نیروهای پیشمرگ و درگیری با نیروهای عراقی در تاریخ 9 آوریل که گفته می شود 40 مستشار کُرد در این درگیری کشته شده اند، پایان این مرحله و سوزاندن و نابودی روستاهای کردنشین، در روزنامه های 20 آوریل چاپ عراق اعلام شد.

مستشاران کُرد علیرغم نقشی که در کشتارهای انفال داشتند، در این مرحله به دور از چشم نیروهای عراقی، راه را برای نجات صدها غیرنظامی کُرد فراهم کرده و مانع از مرگ آنان شدند.

انفال 4 از 3 الی 7 ماه می 1988 میلادی، در بخشی دیگر از مناطق کرکوک، پردی (آلتون کوپری) دیگله، کویه، خلکان، دوکا، سورداش، تکیه و چمچمال، انجام شد و با بمباران شیمیایی روستاهای گوپتپه و عسکری، به عنوان بزرگترین و پر جمعیت ترین روستاهای منطقه آغاز شد.

روستاییان و ساکنان این مناطق با وجود اینکه از آنچه بر سر مردم دیگر مناطق آمده آگاه بوده و سرنوشت شوم خود را پیش بینی می کردند، اما راه فرار و نجاتی نداشته و در صورت فرار و پنهان شدن در اردوگاه های اجباری و یا شهرها توسط مستشاران و مزدوران شناسایی و دستگیر می شدند و سرنوشت ساکنان این مناطق نیز مانند قربانیان مراحل پیشین انفال بود.

این مرحله نیز با وجود درگیری های پراکنده نیروهای کُرد با ارتش صدام، به پایان رسیده و صدها روستای منطقه با خاک یکسان شده و مانند دیگر مناطق درخت ها سوزانده و چشمه های آب منفجر شد و پایان انفال 4 در تاریخ 7 می در روزنامه های عراق اعلام شد.

انفال مراحل پنج و شش و هفت نیز از 24 می الی 26 اوت 1988 در مناطق وسیعی از کویه، دیگله، پردی، اوربیل، شقلاوه، رواندز، چومان، دامنه قندیل، رانیه، چوارقورنه، هیزوپ، و کوه باواجی، با حضور ده ها هزار از مستشاران و مزدوران و نیروهای ارتش انجام شد و با حمله شیمیایی به روستای وریی در نزدیکی بیتواته آغاز گردید.

مراحل پیشین انفال فعالیت های نیروهای پیشمرگ و زندگی روستانشینان را در کرکوک و سلیمانیه و گرمیان پایان داد، اما نیروهای پیشمرگ با بررسی نحوه عملکرد ارتش عراق در مراحل پیشین خود را برای مقابله با آنان آماده کرده و مقاومت بیشتری را از خود نشان دادند و بنا به گزارش یونس محمد الذرب جانشین فرمانده وقت تیپ 5 ارتش عراق، اهداف این مراحل انفال به صورت کامل محقق نشد و پس از انفال 5 ارتش طی سه هفته جنگ با نیروهای پیشمرگ موفق به پیشروی نشد، اما در میانه انفال شش، آتش بس جنگ 8 ساله میان عراق و ایران اعلام شده و پس از آن ارتش نیروهای بیشتری رابه منطقه گسیل داشت و با عقب نشینی پیشمرگ ها به سوی مناطق مزری عراق با ایران و ارتفاعات قندیل، ارتش عراق مواضع آنان را تصرف و در 26 اوت 1988 فرماندهی نیروهای مسلح پایان مرحله 7 انفال را از طریق روزنامه های رسمی اعلام کرد.

تفاوت این سه مرحله انفال با مراحل پیشین این است که اولا مقاومت بیشتری صورت گرفته و دوما ساکنین مناطق هدف به همراه خانواده های پیشمرگ ها ، توانستند به ایران پناه برده و جان خود را نجات دهند و به دست نیروهای رژیم بعث نیافتند.

با پایان انفال 7 تمامی روستاها و آبادانی و پوشش گیاهی و درختان استان های اربیل سلیمانیه و کرکوک ویران و نابود شده و ارتش عراق با حمله به مناطق خواکورک، زمینه را برای آغاز انفال 8 آماده کرد؛ زیرا سعی داشت راه پناه بردن به ایران را بر کردهای ساکن بادینان ببندد و نیروهای پیشمرگ به ویژه نیروهای حزب دمکرات در این منطقه برای جلوگیری از این طرح ارتش مقاومت شدیدی را از خود نشان دادند.

مرحله هشتم انفال نیز از 28 اوت الی 3 سپتامبر و در مناطق دهوک، زاخو، باتوفه، کانی ماسی، زیوه، دیره لوک، اتروش و زاویته انجام شده و مستشاران و مزدوران جحافیله در آن شرکت داشتند و با حمله شیمیایی به روستاهای منطقه بیگوفه شامل کانی ماسی، بالوکه، باورکه گفری، میرگیتی، گیزی، گیلناسکی، بیرجینی، بیلیجانه، تیلاکرو، روسه، زیوی، که شدت آن به حدی بود تمام منطقه بادینان را در بر گرفت؛ آغاز شد.

تمامی روستاهای این مناطق مورد حمله و غارت و ویرانی ده ها هزار نیروی ارتش عراق و مزدوران قرار گرفت و حدود 80 هزار از ساکنان منطقه به سوی ترکیه گریخته و بخشی خود را در کوه ها پنهان کرده و بخشی نیز دستگیر و قتل عام شدند و حتی تا یک هفته پس از اعلام پایان این مرحله مستشاران این مناطق را برای یافتن و دستگیری ساکنین و نیروهای پیشمرگ جستجو می کردند.

روز 6 سپتامبر1988، رژیم بعث با اشاره به اینکه انفال 8 آخرین مرحله از انفال است، پایان عملیات انفال را اعلام کرد.

به دلیل اینکه قربانیان انفال شامل ساکنان روستاهای مناطق عملیاتی و ساکنان اردوگاه ها بوده و برخی در مناطق خود تیرباران و برخی در بیابان های جنوب عراق مدفون شده و برخی در حملات هوایی و شیمیایی جان خود را از دست دادند و هنوز اجساد هزاران تن پیدا نشده و شماری از آنان نیز که قرار بود تیرباران شوند توسط مستشاران نجات یافتند، هنوز شمار قطعی قربانیان انفال مشخص نیست و مقامات اقلیم کردستان این تعداد را 182 هزار اعلام کرده و علی حسن مجید در یکی از مذاکرات میان جبهه کردستانی و دولت عراق، اعلام کرده بود شمار قربانیان انفال 100 هزار نفر است؛ با این حال هیچ مدرک و آماری برای اثبات قطعی هیچ یک از این آمارها در دست نیست.

اما نکته مسلم این است که جنایت انفال علیه کردهای عراق بنا به مدارک موجود و اذعان مقامات رژیم بعث انجام شده و آثار و تبعات آن تا به امروز نیز در روح و روان، جسم و جامعه کردهای عراق، باقی مانده است.

با این حال دولت عراق تاکنون با وجوداذعان به آنچه روی داده، اقدامی برای رسیدگی به بازماندگان و قربانیان انفال و پرداخت غرامت به آنان انجام نداده و علیرغم اینکه دادگاه عالی جرائم عراق، انفال را رسما به عنوان نسل کشی معرفی کرد، هنوز مجامع و دادگاه های بین المللی اقدامی برای معرفی انفال به عنوان نسل کشی و محاکمه عوامل و دست اندرکاران آن انجام نداده اند.

بیشتر بخوانید:

انفال «جنایت» حزب بعث علیه کردهای عراق (1)

https://kurdpress.com/details.aspx?id=224971

کد مطلب 269599

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha