بگذارید «کیارستمی کردستان» پر و بال بگیرد/ منصور اولی

سرویس کردستان- دوشنبه شب (13 اسفند ماه) سالن اصلی سینما بهمن، شاهد اکران خصوصی فیلم سینمایی «گل نساء» بود. فیلمی که در یک سال گذشته بیش از 25 جایزه معتبر بین المللی را در بخش های مختلف کارگردانی و فیلم نامه و طراحی و بازیگری و ... دریافت کرده است.

در تمام مدتی که خبرهای موفقیت این فیلم را بازتاب دادیم؛ حسرت به دل مانده بودیم که به تماشای این «گل نساء» مقبول در خارج و مغضوب در داخل بنشینم. آخر سر هم قانون کهنه و بی معنای حوزه تهیه کنندگی اجازه حضور آن را در جشنواره فجر و نمایش و اکران عمومی نداد. به طور قطع می توان گفت این یک اجحاف مهم به حوزه سینمای جدی و استخوان دار کشور است. تا قبل از دیدن فیلم مستندمان برای بیان این نظر، جوایز مختلف بین المللی در جشنواره های معتبر خارجی بود، اما از شب گذشته که فرصت تماشای این فیلم برای مان به همت بخشی از هنرمندان فراهم شد، هر چند به یک افتخار مهم دست یافتیم اما حسرتمان دو چندان شد. حسرت دریغ داشتن رشد یک «کیارستمی دیگر» در ایران این بار از کردستان. فیلم گل نساء به عنوان اولین ساخته بلند «ستارچمنی گل» نوید این را می دهد که سینمای مولف هنوز زنده است و سینماگر مولف با وجود محرومیت ها و بدنه مریض سینمای ایران همچنان نفس می کشد. هر کس بازی با «جاده ها» در فیلم های کیا رستمی را درک کرده باشد، بازی هنرمندانه ستار چمنی گل با «نور» و «تاریکی» به صورت همزمان را در این فیلم خواهد ستود. بازی با تعصب بازی با عشق و نفرت. بدون تقلید مرسوم البته. فیلم نامه درجه یک این فیلم هم که کار «ویدا صالحی» است، باز امیدوارمان می کند؛ که «داستان» هم زنده است. زوج هنری ای که شب گذشته ما را در سینما بهمن سنندج به صندلی های سالن میخ کوب کردند، با «گل نساء» به جنگ مرگ سینمای مولف رفته اند. با کم ترین امکانات، داستان تهیه این فیلم شاهکار را که می شنویم به حال هنر مولف گریه مان می گیرد. خانم صالحی و آقای چمنی گل علاوه بر زوج هنری، شریک زندگی هم هستند. آنها برای تهیه این فیلم بعد از آنکه تهیه کننده اصلی انصراف می دهد، اندک پس اندازهایشان، طلا و جواهر موجودشان را می فروشند و آخر سر هم کم می آورند، این آقای یوسف کریمی، معلم سال های دور آقای چمنی گل است که اندک سرمایه اش را وسط می گذارد تا شاگرد قدیمی اش در مدرسه این بار؛ مشق هنر کند.

این روایت چمنی گل است از داستان تهیه این فیلم: « پروژه گل نساء در ابتدا به شکل داستانی کوتاه نوشته خانم ویدا صالحی بود. زمانی که داستان گل نساء راخواندم آن را پسندیدم و پیشنهاد دادم که به فیلم نامه تبدیل کنیم از پیشنهادم تا زمانی که به صورت فیلم نامه بازنویسی شد دو سال طول کشید و بعد از آن به دنبال اسپانسربودیم. متاسفانه برای کارهای مستقل در سینمای ایران اسپانسر چه دولتی و چه خصوصی سخت پیدا می شود. اسپانسرهای خصوصی به دلیل ملاحظات شان در مورد بازگشت سرمایه حاضر نیستند که در فیلم های فرهنگی سرمایه گذاری کنند. البته حق با سرمایه گذار است. چون از کار فرهنگی اطلاعی ندارد، محصولی را خریداری و یا در زمینه ای سرمایه گذاری می کند که سود آور باشد. به هر حال تلاش ما بر این بود که این اتفاق بیافتد و بعد از نوشتن فیلم نامه یک سال به دنبال اسپانسر بودیم. در ابتدای سال 96 فردی در تهران که دفتر فیلم سازی داشت با مطالعه فیلم نامه قول مساعد برای ساخت آن را داد و بعد از گذشت 7 ماه سه بار کار تعطیل شد و قادر به انجام آن نبود که بعد از آن به کردستان برگشتیم، مبلغی وام دریافت کردیم و با خانم صالحی که همسرم هستند، طلاها و یکسری وسایل شخصی خود را فروختیم. آقای یوسف کریمی که در دوران دبیرستان معلم جامعه شناسیم بود تمایل داشت از نظرمالی به ما کمک کند وهمیشه تکیه گاهمان بوده، از زحمات ایشان ممنونم که هزینه فیلم را قبول کرد و در شهریور سال 96 پروژه گل نساء را در قرچک ورامین ساختیم. (کرد پرس)» حاصل این همدلی اما شاهکار است. در چنین وضعیتی تهیه کنندگان فقط برای اینکه کارت مخصوص شان را در اختیار آنان قرار دهند تا فیلم به نام آنها در جشنواره فجر اکران شوند 300 تا 400 میلیون تومان طلب کرده بودند. این گونه شد که یک قانون منسوخ ایران را از «گل نساء» محروم کرد.

این هم روایتی دیگر از کارگردان خوش آتیه این فیلم است در مورد چرایی به نمایش در نیامدن شاهکارش در ایران: « دو سال است که تلاش می کنم در جشنواره فجراین اکران صورت بگیرد که سال گذشته و امسال فرم را تکمیل کردم و برایشان ارسال کردم ولی سیستم بیمار سینمای ایران اجازه نمی دهد که این فیلم در آن پروسه وارد شود. در ایران دو نوع فیلم سینمایی یکی براساس پروانه ساخت ویدیویی و دیگری پروانه ساخت سینمایی مجوزمی گیرند. این در حالی است که هر دو با یک سیستم دیجیتال ساخته می شوند، قبلا که نگاتیو بود سینمایی گفته می شد و به ویدویی هم ویدویی گفته می شد در حال حاضر آن پروسه تغییر کرده و همه با یک دوربین و یک سیستم ساخته می شود. زمانی که پروانه ساخت سینمایی گرفته می شود تهیه کننده باید کارت تهیه کنندگی داشته باشد اما من در حوزه سینمای مستند، کارت تهیه کننده گی انجمن مستند سازان ایران را دارم که کارت ویدیویی است. ولی در حوزه فیلم های داستانی کارت تهیه کنندگی ندارم فیلم گل نساء هم پروانه ساخت و نمایش آن ویدویی است .بنابراین برای ورود به جشنواره فجر باید پروانه سینمایی داشته باشد. تهیه کنندگان برای در اختیار گذاشتن کارت سینمایی و مجوز خود مبلغ کلانی را درخواست می کنند. به عبارتی نوعی باند و باندبازی است. امسال هم تلاش کردیم و از طرف آقای قلعه شاخانی مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی کردستان، به تهران نامه ای نوشتیم که از سهمیه کردستان برای این فیلم استفاده کنیم ولی متاسفانه باند و باند بازی اجازه این کار را نمی دهد. این نوع برخوردها در حقیقت ما را پشیمان و افتخاراتی را که در خارج برای کشورمان دریافت کرده ایم به کام مان تلخ می کند. (کرد پرس).» کاش مسئولان امر یک بار، فقط یک بار، برای امتحان هم که شده دست از رویه های رانت زا و منسوخ بر دارند و اجازه بدهند، یک زوج سینماگر مولف پر و بال بگیرند. بگذارید «کیارستمی کردستان» رشد کند. فرهنگ و هنر کردستان و ایران از شما قدر دان خواهد بود اگر میل دارید نامی نیک از خود برجای بگذارید. قدر نخبگان را بدانید تا دیگران دست به کار نشده اند.......

کد خبر 106671

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha