به گزارش کردپرس، در گزارش آمارگی درباره نقش نیروهای سوریه دموکراتیک (SDF) در شمال و شرق سوریه، توضیح داده شده که چگونه این منطقه طی سالهای اخیر به «جزیره نادری از ثبات» در دل جنگ سوریه تبدیل شده است. این ساختار بر پایه تنوع قومی و مذهبی، برابری جنسیتی و دفاع محلی شکل گرفتهاند. با وجود این موفقیتها، مسائل مربوط به تقسیم قدرت و چالشهای داخلی همچنان ادامه دارد.
در میان این روایت، کردستان دیرک، فرمانده یگان مدافع زن (YPJ)، توضیح میدهد که چرا حضور زنان در ساختار دفاعی روژاوا حیاتی بوده است: «تأسیس YPJ برای حفاظت از ارزشهای جامعه ضروری بود. این یک نیروی توانمند برای دفاع از هویت، وجود و زبان زنان است؛ زنانی که برای مدت طولانی به حاشیه رانده و انکار شده بودند.»
ساختار دفاعی کردستان سوریه از ابتدا بر پایه فلسفه کنفدرالیسم دمکراتیک عبدالله اوجالان بنا شده است؛ فلسفهای که بدون وجود ساختارهای دفاع از خود — بهویژه در جریان جنگ موجودیتی با داعش — امکان تحقق نداشت. دیرک نیز همین ضرورت را یادآور میشود: «ما جنگطلب نیستیم و خواهان خونریزی هم نیستیم، اما وقتی کسی به خانه، روستا، شهر یا سرزمینت حمله میکند، ناچار باید به دفاع مشروع روی بیاوری.» او در ادامه نقش زنان را بنیادی میداند: «از آغازخیزش، زنان در موقعیتهای رهبری حضور داشتهاند. سیستم همریاستی تضمین میکند تمامی ساختارها توسط یک زن و یک مرد اداره شود.»
پس از نبرد کوبانی، اعتبار بینالمللی YPG/YPJ باعث شد آمریکا به دنبال نیرویی چندقومیتی برای تداوم مبارزه با داعش باشد و در همین بستر SDF در سال ۲۰۱۵ شکل گرفت. در همین زمینه، سیپان حمو، عضو کادر فرماندهی کل SDF، میگوید: «ما SDF را نیرویی میدانیم که همه مؤلفههای سوری را گرد هم میآورد. هدف اصلی از تأسیس SDF ارائه تصویر واقعی سوریه بود.»
آمارگی در تشریح ساختار قدرت در SDF به شبکهای از شوراهای نظامی محلی اشاره میکند که در رقه، دیرالزور و جزیره تشکیل شده و هدفشان منعکس کردن ترکیب جمعیتی هر منطقه است. حمو نیز بر همین نکته تأکید دارد: «در منطقه جزیره، یکی از سه فرمانده شورای نظامی عرب است. در دیرالزور و رقه نیز تمام فرماندهان عرب هستند. یعنی نمایندگی مطابق با ترکیب جمعیتی محلی است — هرجا جمعیت عمدتاً عرب است، رهبری با عربهاست.»
آمارگی مینویسد که برای گسترش نفوذ SDF در مناطق عربنشین، برخی گروههای عربی نیز ادغام شدند؛ از جمله ارتش انقلابیون (جیشالثوار) که قبلاً هم با حکومت اسد و هم با گروههای اسلامگرای افراطی جنگیده بود. عبدالمالک بَرَد، فرمانده این گروه، درباره نقش خود در تشکیل SDF میگوید: «وقتی SDF در ۱۰ اکتبر ۲۰۱۵ تشکیل شد، ارتش انقلابیون از قبل بخشی از آن شده بود.» او ادامه میدهد: «در سازگاری با SDF هیچ مانعی نداشتیم، چون ایدئولوژی، اصول و پروژهمان مشترک بود.»
بَرَد درباره ترکیب جمعیتی این نیرو نیز توضیح میدهد: «عربها بزرگترین بخش را تشکیل میدهند و بیش از ۶۰ درصد هستند؛ و کردها، ترکمنها، سریانیها و دیگران در مجموع حدود ۴۰ درصد را تشکیل میدهند.» او در مقام دفاع از ساختار SDF میافزاید: «هیچگاه میان عربها، کردها، ترکمنها، سریانیها و ارمنیها تبعیضی وجود نداشته است. با این حال، گاهی تعصب قبیلهای یا ملیگرایانه در میان برخی افراد دیده میشود، و ما با روشهای آموزشی تلاش کردهایم آنها را کاهش دهیم.»
گزارش آمارگی همچنین بر نقش نیروهای عرب متحد با کردها تأکید میکند، از جمله نیروهای الصنادید. شیخ بندر الحمیدی، فرمانده این نیرو، میگوید: «در مراحل اولیه تشکیل SDF، نیروهای میدان شامل YPG، YPJ و الصنادید بودند.» او هدف مشترک این ائتلاف را چنین توصیف میکند: «هدف ما همیشه حفظ امنیت و ثبات منطقه و مشارکت همه مردم شمال و شرق سوریه در دفاع از سرزمین و کرامتشان بوده است.» الحمیدی درباره سازوکار تصمیمگیری نیز توضیح میدهد: «هر شورای نظامی آزادی نسبی در تصمیمات میدانی دارد، اما خطوط کلی و سیاستها یکسان است.» و با اشاره به نقش رهبری مرکزی میگوید: «فرماندهی کل SDF به رهبری ژنرال مظلوم عبدی، پس از مشورت با فرماندهان مختلف، مسئول تصمیمگیری راهبردی است.»
این موسسه در تحلیل پایانی خود یادآور میشود که با وجود موفقیت این مدل در گردآوردن گروههای مختلف، چالشهای مربوط به بازداشتهای خودسرانه، سربازگیری اجباری و اعمال فشار بر منتقدان داره خودگردان تحت کنترل کردهای سوریه همچنان مطرح است؛ مسائلی که میتواند ادعای SDF درباره حکمرانی فراگیر را با مانع مواجه کند. با این حال، این نهاد تأکید میکند که مدل حاکمیتی کردها همچنان یکی از معدود تلاشهای جدی برای ایجاد ساختاری چندقومیتی و مشارکتی در منطقهای است که در طول تاریخی زیر سلطه ذهنیتهای ملیگرایانه بوده است.

نظر شما