به گزارش خبرنگار کردپرس، «تبهکار راه سختی در پیش داره. خدا این دنیا رو خلق کرد اما اون رو طوری نساخته که واسه همه جای راحتی باشه». این جمله تأمل برانگیز را در کتاب «نصف النهار خون» نوشته «کارمک مک کارتی» می خوانی. همان کتابی که در آن خشونت از دل واقعیت بیان و سرخی غروب در غرب را نشان می دهد.
این کتاب روایت زندگی یک پسربچه ای است که به گروهی خشن و راهزن در جنوب می پیوندد و قهرمان رخدادهایی است از ذات خشن، تنها و پیش بینی نشده انسان. خشونتی که در داستان است را هر کسی نمی تواند تاب بیاورد و برای همین خوانش این کتاب نیاز به روحیه ای قوی و ذهنی استوار دارد.
«کارمک مک کارتی» با این کتاب که به مستندات تاریخی گره خورده، ریشه های تاریخی جوامع آمریکایی که درگیر خشونت و وحشی گری بود را نشان می دهد. آنجا که می فهمی ماجرا به کشتار سرخپوستان با هدف فروش پوست سرشان مرتبط است.
روایت نویسنده را دوست داری. توصیف هایش را و پستی و بلندیهای داستان را. جایی با بچه که شخص اول داستان است همراه می شوی و به مقابله با گروه تبهکاری که مأموریت خشنی دارند، می پردازی. جایی اما از بی رحمی بیش از حد قاضی داستان می مانی و با ترس ادامه ماجرا را پی می گیری.
«نصف النهار خون» به زمان جنگ آمریکا و مکزیک می رسد. آن دورانی که بی قانونی ارحج تر بود و خشونت دست بالا را داشت. برای همین ژانر نویسندگی «مک کارتی» را از نوع وسترن دانسته اند. ژانری سینمایی که به چنین وقایعی می پردازد.
با خوانش این کتاب درس می گیری که گاهی سکوت راه نجات است و گاهی هم ناچار به خشمی. می فهمی که هر فریادی به بلندای حقیقت نمی رسد. درست همانند آنجای داستان که گفته می شود «وقتی بره ها توی کوهستان گم میشن از ترس فریاد می زنند… بعضی وقت ها مادر میاد… بعضی وقت ها هم گرگ…».
صفحه به صفحه «نصف النهار خون» پر است از هیجان و دلهره. هرچقدر جلوتر می روی بیشتر دوست داری بدانی عاقبت پسربچه داستان چه می شود و قاضی خشن تا کجا خشونتش را به رخ می کشد!
کتاب نشانت می دهد که «در کوچکترین موجودات هم میتوان پستی و رذالت را یافت، اما وقتی خدا انسان را آفرید، شیطان در کنارش بود. موجودی که میتواند هر کاری انجام دهد».
در تمام داستان که قاضی می خواهد روح پسرک را تسخیر کند، لحن طبیعت دست به تغییر می زند و ناخودآگاه همه به دست طبیعت تسلیم می شوند. تسلیمی که «مک کارتی» به خوبی آن را در کتاب آورده است. «فقط طبیعته که میتونه بشر رو تسلیم خودش کنه و بشر فقط وقتی که موجودیت نهاییش دستیافتنی بشه و بیپرده در مقابل خودش بایسته میتونه بهشایستگی فرمانروای زمین باشه».

به پایان این «نصف النهار خون» رسیده ای. از روایت توصیفی و ادبی کتاب که بگذری ذهن ات درگیر پایان باز داستان می ماند که نویسنده آن را به برداشت مخاطب سپرده است. برداشتی که می تواند نشان دهد چقدر ذهن و فکر بشر به چه نحو و در چه شرایطی به خشونت بها می دهد!؟
کتاب «نصف النهار خون» اثر «کارمک مک کارتی» از نویسندگان و نمایشنامه نویسان بزرگ آمریکایی با ترجمه «ابراهیم یزدانی»، منتشر شده در نشر چشمه برای علاقه مندان به ادبیات وسترن است. این کتاب برنده چندین جایزه بین المللی شده و در رده بزرگترین رمان های آمریکا معرفی می شود. /

نظر شما