۶ آذر ۱۴۰۴ - ۱۷:۲۰
لیلا زانا؛ منادی صلح کُردی

لیلا زانا، زنی که نامش به یکی از نمادهای مقاومت مدنی و مبارزه برای حقوق کردها در ترکیه تبدیل شد. او در سوم مه‌ سال ۱۹۶۱ در ناحیهٔ سیلوانِ دیاربکر به دنیا آمد؛ منطقه‌ای که همواره زیر فشارهای سیاسی و امنیتی قرار داشت و همین فضا از کودکی بر شکل‌گیری شخصیت و نگاه او اثر گذاشت.

او در خانواده‌ای کرد بزرگ شد و در چهارده‌سالگی — همچون بسیاری از دختران مناطق روستایی آن دوره — به ازدواجی زودهنگام و سنتی تن داد. همسرش، مهدی زانا، بعدها به شهرداری دیاربکر رسید و فضای سیاسی خشن دوران پس از کودتای ۱۹۸۰، آن‌ها را درگیر سرنوشت ده‌ها زندانی سیاسی کرد. همین تجربه‌های نزدیک به خشونت سیاسی و مشاهدهٔ مستقیم بی‌عدالتی بود که نگاه لیلا زانا را به سیاست از سطح روزمره به تعهدی عمیق‌تر رساند.
در آغاز دههٔ ۱۹۹۰، او به‌عنوان زنی از جنوب‌شرق ترکیه تصمیم گرفت وارد سیاست رسمی شود؛ تصمیمی که برای یک زن کرد در آن دوران جسورانه و کم‌سابقه بود. در انتخابات سراسری ۱۹۹۱، لیلا زانا به‌عنوان نمایندهٔ دیاربکر وارد مجلس ملی کبیر ترکیه شد و نامش به‌عنوان نخستین زن کردی که پا به پارلمان می‌گذارد ثبت شد. 
اما لحظه‌ای که سرنوشت او را تغییر داد دقیقاً در همان روز سوگند نمایندگان اتفاق افتاد؛ زمانی که زانا پس از ادای متن رسمی سوگند به ترکی، جمله‌ای کوتاه را به زبان مادری خود — کردی — اضافه کرد و گفت: «من برای برادری میان خلق ترک و خلق کرد تلاش خواهم کرد.» این جمله ساده که در بسیاری از کشورهای جهان کاملاً عادی تلقی می‌شود، در فضای سیاسی آن سال‌های ترکیه اقدامی نمادین و البته بی‌سابقه بود. همین چند واژه آغازگر سال‌ها تعقیب، اتهام و برخورد قضایی علیه او شد.
در سال‌های پس از ورودش به پارلمان، زانا به‌تدریج با موجی از فشارها روبه‌رو شد. دستگاه امنیتی و قضایی او را به همکاری با گروه‌های غیرقانونی متهم کرد و دادگاه‌هایی طولانی و جنجالی، او و چند تن از نمایندگان کرد دیگر را به سال‌ها زندان محکوم کرد. بسیاری از نهادهای بین‌المللی این اتهامات را سیاسی دانستند و لیلا زانا را «زندانی وجدان» نامیدند؛ زنی که تنها به‌دلیل استفادهٔ نمادین از زبان مادری‌اش و دفاع از حقوق اقلیت‌ها مجازات می‌شود. با وجود این، زانا دوران زندان را به سکوت نگذرانْد؛ او با نوشتن نامه‌ها، اعلام مواضع و مقاومت مدنی آرام، چهره‌اش را به سمبل پایداری در برابر سرکوب بدل کرد و نامش در مرکز توجه رسانه‌ها و نهادهای حقوق بشری جهان قرار گرفت.
در میانهٔ دههٔ ۱۹۹۰، موج حمایت بین‌المللی از او به اوج رسید؛ پارلمان اروپا جایزهٔ مهم «ساخاروف برای آزادی اندیشه» را به او اعطا کرد و مؤسسات حقوق بشری جوایزی چون «رافتو» را به نامش ثبت کردند. جالب اینکه لیلا زانا هنگام دریافت این جوایز هنوز در زندان بود و نتوانست شخصاً در مراسم‌ها شرکت کند؛ همین امر چهرهٔ او را بیشتر به نماد مبارزهٔ مسالمت‌آمیز برای حقوق بشر تبدیل کرد.
سرانجام در اوایل دههٔ ۲۰۰۰، با تغییر قوانین و افزایش فشارهای جهانی، روند قضایی پروندهٔ او بازبینی شد و زانا پس از سال‌ها حبس آزاد شد. اما آزادی، پایان راهش نبود؛ او بار دیگر وارد سیاست شد و در سال‌های بعد در انتخابات مختلف از جمله انتخابات ۲۰۱۱ و دوره‌های پس از آن به عنوان نمایندهٔ احزاب حامی کردها وارد مجلس شد. هرچند همچنان بارها به‌دلیل سخنرانی‌ها، فعالیت‌های سیاسی و دفاع از حقوق اقلیت‌ها تحت فشار قرار گرفت، اما مسیرش را تغییر نداد و به یکی از چهره‌های ثابت‌قدمِ سیاست ترکیه تبدیل شد. همواره تلاش کرد تجربهٔ شخصی‌اش از تبعیض، محاکمه و زندان را به نیرویی برای تغییر اجتماعی تبدیل کند.
زندگی لیلا زانا بیش از آنکه صرفاً داستان یک زن سیاست‌مدار باشد، روایتِ برخورد دو جهان است: جهانِ رسمیِ سیاستِ ترکیه و جهان اقلیت‌هایی که برای زبان، هویت و حقوق بنیادین خود تلاش می‌کنند. او نشان داد که گاهی یک حرکت کوچک — مانند گفتن یک جملهٔ کوتاه به زبان مادری — می‌تواند نه‌تنها زندگی فرد بلکه تاریخ سیاسی یک کشور را تکان دهد. زانا امروز نیز به‌عنوان یکی از چهره‌های تأثیرگذار تاریخ معاصر کردها و یکی از نمادهای جهانی مبارزهٔ مدنی شناخته می‌شود؛ زنی که با وجود سال‌ها زندان، تهدید، دادگاه و فشار، صدایش خاموش نشد و روایتش همچنان الهام‌بخش نسل‌هایی است که در پی عدالت و برابری‌اند.

کارگردان خبری: میلاد مرادی

کد مطلب 2791134

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha