از حسکه تا دمشق؛ آتش‌بس، میانجیگری و بازتعریف معادله قدرت

سرویس سوریه - دیدار غیرمنتظره نماینده ویژه ترامپ با فرمانده نیروهای دموکراتیک سوریه در حسکه، آغازی شد بر بازگشت مستقیم واشنگتن به معادله قدرت در شمال و شرق سوریه. تنها یک روز پس از آن، از حلب تا دمشق صحنه تحولات شتاب‌زده‌ای شد که توازن میان دولت موقت، نیروهای کُرد و متحدان خارجی را دگرگون کرد؛ تحولی که می‌تواند سرنوشت توافق ۱۰ مارس و آینده ساختار سیاسی سوریه را رقم بزند.

به گزارش کردپرس، تاریخ ۶ اکتبر ۲۰۲۵، نقطه‌ای تازه در معادله چندلایه‌ شمال و شرق سوریه بود. دیدار «توماس باراک» نماینده ویژه «دونالد ترامپ» رئیس جمهور ایالات متحده با «مظلوم عبدی» فرمانده کل نیروهای دموکراتیک سوریه(SDF)، نه یک نشست عادی بلکه آغاز فصل تازه‌ای از مداخله مستقیم واشنگتن در سرنوشت پرونده کُردها و آینده دولت جدید دمشق بود. 
تنها چند ساعت پس از پایان آن دیدار در حسکه، آتش در حلب زبانه کشید؛ شرق شهر شاهد شدیدترین  درگیری‌ها میان نیروهای دولت موقت و واحدهای وابسته به SDF بود. انفجارها در محور سد تشرین، بسته شدن  جاده حلب –رقه و پیشروی متقابل طرفین، بار دیگر نشان داد که توافق ۱۰ مارس بیش از آنکه مسیر ادغام باشد، میدان آزمون قدرت است. 
اما صبح ۷ اکتبر ورق برگشت. آتش‌بس جامع دمشق اعلام شد، کاروان کُردها راهی پایتخت شد و «احمد شرع» میزبان هم زمان «توماس باراک» فرمانده سنتکام و «مظلوم عبدی» شد تا بر سر اجرای همان توافق نیمه‌جان گفت‌وگو کنند. اکنون در حالی که واشنگتن بار دیگر در قلب بحران سوریه ایستاده، پرسش بزرگ این است: 
آیا روند ادغام، گامی به سوی یکپارچگی واقعی است — یا مقدمه‌ای برای تقسیم قدرت میان دمشق، کُردها و متحدان خارجی؟  

بخش اول: از دیدار حسکه تا آتش‌بس دمشق 
دیدار ۶ اکتبر میان «توماس باراک» نماینده ویژه ترامپ و «مظلوم عبدی» در حسکه با هدف بازگرداندن روند ادغام نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) در ساختار دولت مرکزی آغاز شد؛ اما تنها چند ساعت بعد، شمال سوریه بار دیگر به صحنه درگیری بدل گشت. 
در محله‌های شیخ‌مقصود و اشرفیه حلب، توپخانه‌های وابسته به دو طرف خطوط تماس را هدف قرار دادند و تا نیمه شب، ده‌ها زخمی و دو کشته بر جای ماند. منابع کردی از نقض آتش‌بس از سوی نیروهای وابسته به دمشق سخن گفتند و رسانه‌های دولتی سوریه نیز SDF را متهم به حمله به مواضع نظامی و ایجاد اختلال در نظم  شهری کردند . 
در همین زمان، مسیر ارتباطی حلب–رقه برای چند ساعت بسته شد و نیروهای امنیتی دمشق کنترل چند ایست  بازرسی را در شمال شهر به دست گرفتند. به موازات آن، یگانهای مدافع خلق (YPG) با پشتیبانی محدود از سوی نیروهای آمریکایی، مواضع خود را در اطراف سد تشرین تقویت کردند . 
این وضعیت به سرعت به بحرانی سیاسی تبدیل شد؛ زیرا در رسانه‌های ترکیه، از جمله روزنامه Türkiye ، گزارش‌هایی منتشر شد مبنی بر اینکه در صورت تداوم تنش، ارتش ترکیه ممکن است در چارچوب همکاری با دمشق وارد عمل شود. این موضع، در واقع نخستین اشاره علنی رسانه‌های نزدیک به دولت آنکارا به احتمال عملیات مشترک با دولت احمد شرع بود . 
در ساعات بامداد ۷ اکتبر، منابع امنیتی سوری از تماس مستقیم میان وزارت دفاع دمشق و فرماندهی SDF خبر دادند. تنها چند ساعت بعد، «مرهف ابوقصره» وزیر دفاع دولت موقت، در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی X اعلام کرد که دو طرف بر آتش‌بس جامع در تمامی محورهای شمال و شمال‌شرق توافق کرده‌اند . 
در پی این اعلام، مسیرهای امدادی به تدریج بازگشایی شد و کاروانی از نمایندگان کُرد، شامل مظلوم عبدی، الهام احمد و روهلات عفرین، به سمت دمشق حرکت کرد. این سفر که با هماهنگی مستقیم ایالات متحده انجام شد، به عنوان گام نخست برای تثبیت آتش‌بس و احیای گفتوگوهای سیاسی تعبیر شد . 
منابع کردی در گفت‌وگو با Arabia News Sky و Kurd Press تأیید کردند که واشنگتن از آغاز هفته جاری،  نقش میانجی فعال میان دو طرف ایفا کرده است. به گفته آنان، ایالات متحده با هدف جلوگیری از فروپاشی کامل روند ادغام و ممانعت از بازگشت روسیه به محور شرق فرات و میادین نفتی دیرالزور، خواستار دیدار مستقیم احمد شرع و مظلوم عبدی در دمشق شده بود . 
به این ترتیب، بحران میدانی حلب به سرعت به گفت‌وگویی سیاسی در پایتخت تبدیل شد — گفت‌وگویی که نه تنها سرنوشت شمال سوریه، بلکه آینده روابط واشنگتن و دمشق را نیز تحت تأثیر قرار می دهد 

بخش دوم: دیدار دمشق؛ از مدیریت بحران تا تقسیم نقش‌ها  
با فرونشستن نسبی درگیری‌ها در حلب، فضای سیاسی دمشق بار دیگر به مرکز تحولات سوریه بدل شد. در ۷  اکتبر، هیئتی بلندپایه از شمال و شرق سوریه به ریاست مظلوم عبدی وارد پایتخت شد؛ هیئتی که شامل الهام احمد، رئیس مشترک دایره روابط خارجی مدیریت خودگردان، و روهلات عفرین، فرمانده یگانهای مدافع زنان (YPJ) بود. 
در همان روز، در ساختمان ریاست دولت موقت سوریه، دیداری کم سابقه میان این هیئت، احمد شرع رئیس دوره انتقالی، و دو مقام ارشد آمریکایی، یعنی توماس باراک، نماینده ویژه ترامپ در امور سوریه، و دریادار برد کوپر، فرمانده سنتکام برگزار شد .

بر اساس گزارش منابع رسمی سوری (سانا) و رسانه‌های کردی Kurd Press و News Hawar ، این نشست با هدف بررسی سازوکار اجرای توافق ۱۰ مارس برگزار شد؛ توافقی که طبق آن، نهادهای نظامی و مدنی وابسته به مدیریت خودگردان تا پایان سال جاری میلادی در چارچوب دولت جدید دمشق ادغام خواهند شد . 
در این نشست، علاوه بر مقامات آمریکایی، «اسعد شیبانی» وزیر خارجه، «مرهف ابوقصره» وزیر دفاع و «حسین سلامه» رئیس دستگاه اطالعات سوریه نیز حضور داشتند — ترکیبی که نشان از جدیت دمشق در ورود به مرحله اجرای عملی توافق دارد. 
به گفته منابع آگاه، گفت‌وگوها بر سه محور متمرکز بود: 
1. تثبیت آتش‌بس در شمال و شرق سوریه و ایجاد کمیته مشترک برای نظارت بر آن. 2. بازگشت تدریجی نهادهای مدنی مدیریت خودگردان به چارچوب دولت مرکزی با حفظ اختیارات محلی در آموزش، فرهنگ و امور داخلی. 
3. ادغام تدریجی نیروهای SDF در ارتش سوریه به‌صورت مرحله‌ای، بدون خلع سلاح فوری. 

در بیانیه‌ای که پس از نشست منتشر شد، احمد شرع تأکید کرد که «دولت موقت سوریه به تمامیت ارضی کشور و حقوق همه شهروندان پایبند است و هیچ سازوکاری منجر به تقسیم کشور نخواهد شد».
در مقابل، مظلوم عبدی در موضعی آشکارتر از گذشته گفت: «ما به دنبال منطقه‌ای با خودمختاری واقعی، مشابه اقلیم کردستان عراق هستیم؛ نه پست و مقام در دمشق.» این موضع، که از سوی رسانه‌های عربی مانند Sky Arabia News بازتاب یافت، نشان داد که فاصله میان برداشت دمشق از مفهوم «ادغام» و انتظار کُردها از «خودگردانی» همچنان عمیق است. 
منابع آمریکایی حاضر در نشست نیز، به گفته پایگاه News East Middle ، بر حمایت از اجرای کامل توافق ۱۰ مارس و تداوم همکاری نظامی میان نیروهای سوری و SDF در مبارزه با داعش تأکید کردند. توماس باراک در این دیدار تصریح کرد که ایالات متحده از هیچ طرحی که تمامیت ارضی سوریه را تهدید کند حمایت نخواهد کرد، اما حقوق کُردها باید در ساختار جدید سوریه تضمین شود . 
در پایان نشست، طرفین بر ادامه تماس‌ها و تشکیل کمیته‌ای سه جانبه شامل دمشق–SDF–آمریکا برای پیگیری اجرای توافق ادغام و نظارت بر آتش‌بس توافق کردند . 
با این حال، منابع مستقل می‌گویند این گفت‌وگوها بیش از آنکه نشانه حل بحران باشد، مرحله‌ای تازه از تقسیم نقش‌ها میان دمشق، واشنگتن و نیروهای کُرد است؛ تقسیم نقشی که می‌تواند مسیر آینده سوریه را میان دو  گزینه تعیین کند: «یکپارچگی سیاسی با تمرکززدایی محدود» یا «خودگردانی واقعی با حمایت خارجی.» 

بخش سوم: بازیگران خارجی و صف‌آرایی تازه در شمال سوریه 

1. ایالات متحده؛ میانجی سیاسی با پشتوانه نظامی 
در روزهایی که دمشق و «روژآوا» برای نخستین بار پس از ماه‌ها در یک میز مذاکره رسمی نشستند، ایاالت متحده تنها ناظر نبود. به گزارش دیده‌بان حقوق بشر سوریه، همزمان با دیدار مظلوم عبدی و احمد شرع در دمشق، نیروهای ائتلاف بین‌المللی به رهبری آمریکا رزمایش گسترده‌ای در پایگاه قصرک در شمال حسکه برگزار کردند . 
در این رزمایش، هواپیمای باری آمریکایی حامل سلاح‌های سنگین و سامانه پدافند هوایی در این پایگاه فرود آمد و چند بالگرد رزمی نیز در آسمان منطقه به پرواز درآمدند. منابع محلی هدف این مانور را افزایش سطح آمادگی رزمی و نمایش بازدارندگی در برابر هرگونه حمله احتمالی ترکیه یا تشدید تنش‌های محلی عنوان کردند .
واشنگتن با این اقدام دو پیام هم زمان ارسال کرد: 
• نخست، حمایت عملی از نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) در برابر فشارهای نظامی دمشق و آنکارا؛ 
• دوم، نمایش اراده سیاسی برای تضمین اجرای توافق ۱۰ مارس و حفظ توازن شکننده شمال و شرق سوریه. 

تحلیلگران غربی این رزمایش را «پیوست نظامی دیپلماسی واشنگتن» خوانده‌اند — ابزاری برای تثبیت جایگاه آمریکا به عنوان میانجی و تضمین‌کننده آتش‌بس میان کُردها و دولت مرکزی. 

2. ترکیه؛ فشار سیاسی برای خلع سلاح و ادغام کُردها در دولت دمشق  
در سوی دیگر، آنکارا تحرکات خود را با شدت ادامه می‌دهد . تنها چند ساعت پیش از اعلام آتش‌بس رسمی در دمشق، دولت باغچه‌لی، رهبر حزب حرکت ملی (MHP) و متحد اصلی اردوغان، در پارلمان از عبدالله اوجالان خواست تا با ارسال پیامی مستقیم از زندان امرالی، نیروهای کُردی سوریه را به زمین گذاشتن سلاح و اجرای کامل توافق ۱۰ مارس با دولت دمشق فراخواند. 
باغچه‌لی تصریح کرد که «فراخوان امرالی باید به روزرسانی شود» و پیشنهاد داد هیئتی از کمیسیون «اتحاد ملی،  برادری و دموکراسی» برای دریافت پیام اوجالان به زندان امرالی اعزام شوند. به گفته او، «هرگونه سیاست واقعی در سوریه و ترکیه باید با گفت‌وگو و قانون پیش رود، نه از لوله سلاح.»

این مواضع در کنار سخنان اخیر منابع امنیتی ترکیه – مبنی بر احتمال عملیات مشترک ترکیه و دمشق علیه گروه‌های مسلح کُرد در شرق فرات – نشان می‌دهد که آنکارا در تلاش است روند صلح داخلی خود را با معادله سوریه گره بزند . 
در واقع، ترکیه به دنبال تثبیت معادله‌ای سه وجهی است: 
. خلع سلاح کامل شاخه‌های مسلح کُرد سوریه YPG و SDF ،  
. ادغام کنترل شده آنان در ساختار نظامی دمشق،  
. و حذف کامل نفوذ PKK از شمال سوریه.

به باور ناظران، این رویکرد اگرچه در ظاهر با شعار «سوریه متحد و بدون تروریسم» بیان می شود، اما در عمل می‌تواند ابزار فشاری برای محدودسازی استقلال سیاسی کُردها و افزایش نقش ترکیه در روند تصمیم گیری دمشق باشد . 

3. بازتاب منطقه‌ای؛ از بیم درگیری تا امید به ثبات  
در پی اعلام آتش‌بس، تنش‌های حلب فروکش کرده، اما نگرانی‌ها درباره تداوم ثبات پابرجاست. رسانه‌های عربی مانند المجله و شرق الاوسط از احتمال بازگشایی گذرگاه نصیبین میان ترکیه و مناطق کُردنشین سخن گفته اند — نشانه‌ای از تماس‌های پشت‌پرده میان آنکارا و مدیریت خودگردان . 
با اینحال، هرگونه گام عملی در این مسیر منوط به موفقیت گفت‌وگوهای دمشق – شمال و شرق سوریه و کاهش نقش نظامی ترکیه در شمال سوریه است؛ امری که هنوز دور از دسترس به نظر می‌رسد . 
در نهایت، سه بازیگر اصلی – آمریکا، ترکیه و دمشق – هر یک به گونه‌ای متفاوت اما همزمان در حال ترسیم خطوط تازه قدرت در سوریه‌اند : 
. واشنگتن با دیپلماسی و رزمایش 
. آنکارا با فشار سیاسی و تهدید نظامی،  
. دمشق با مذاکره و آتش‌بس موقت . 

در میانه این سه ضلعی، کُردها میکوشند ضمن حفظ هویت و دستاوردهای خود، از فروپاشی ناپایدارترین تعادل قدرت در سوریه جلوگیری کنند.


بخش چهارم: مسیر دشوار اجرای توافق ۱۰ مارس 
توافق آتش بس دمشق، اگرچه در ظاهر گامی به سوی آرامش و ثبات تعبیر شد، اما در عمل تنها آغازی است برای مرحله‌ای بسیار پیچیده‌تر: اجرای واقعی توافق ۱۰ مارس. این توافق از همان ابتدا بر سه ستون اصلی بنا شده بود — ادغام، تمرکززدایی و بازسازی — اما هیچ کدام از این سه، هنوز از مرحله کاغذ فراتر نرفته است. 
1. چالش نظامی و امنیتی  
مهمترین مانع در برابر اجرای توافق، چگونگی ادغام نیروهای مسلح کُرد در ساختار ارتش سوریه است. منابع  نزدیک به دولت موقت می‌گویند دمشق با اصل ادغام موافق است، اما خواستار انحلال کامل ساختار فرماندهی مستقل SDF و انتقال نیروها تحت فرمان ستاد کل ارتش است. 
در مقابل، مظلوم عبدی تصریح کرده که ادغام به معنای «تسلیم» نیست و SDF باید با حفظ هویت و ساختار سازمانی خود، بخشی از ارتش ملی سوریه شود. این اختلاف، جوهر اصلی بحران است: کُردها به دنبال هم‌پیمانی برابرند، نه انحلال. 
در میدان نیز این تضاد مشهود است. برخی واحدهای ارتش دمشق در حسکه و قامشلو حاضر به عقب‌نشینی از مواضع موقت خود نشده اند و فرماندهان محلی SDF نیز مانع استقرار یگان‌های دولتی در اطراف فرودگاه قامشلو  شده‌اند. این درگیری‌های موضعی، حتی پس از آتش‌بس، ادامه یافته و اجرای عملی توافق را با تردید روبه‌رو کرده است. 
2. گذرگاه‌ها و منابع نفتی؛ شریان‌های مناقشه 
یکی از پیچیده‌ترین بخش‌های توافق مربوط به گذرگاه‌های مرزی و منابع نفتی است. طبق بند سوم توافق ۱۰ مارس، مدیریت گذرگاه‌ها باید به صورت مشترک میان دولت مرکزی و مدیریت خودگردان انجام شود؛ اما دمشق خواستار کنترل کامل گذرگاه‌های استراتژیک مانند الیعربیه (تل‌کوچر) و المالکیه است. 
در مقابل، SDF این خواسته را «بازگشت به مرکزگرایی قدیم» می‌داند و آن را تهدیدی برای خودگردانی اقتصادی می‌خواند .

منابع عربی مانند المیادین و شرق‌الاوسط گزارش داده اند که آمریکا نیز در این مناقشه جانب کُردها را گرفته و خواستار «مدیریت دوگانه و نظارت بینالمللی» بر گذرگاه‌ها شده است. این مسئله، عملا کنترل دمشق بر منابع درآمدی شمال و شرق را محدود می‌کند و می‌تواند در آینده به محور تنش تازه‌ای بدل شود. 
از سوی دیگر، میدان‌های نفت و گاز العمر و الشدادی که عمده تولید نفت سوریه را تأمین می‌کنند، هنوز تحت کنترل نیروهای SDF و مستشاران آمریکایی‌اند. دولت موقت خواستار تقسیم درآمد این میادین در قالب صندوق بازسازی ملی است، اما SDF می‌گوید تا زمان پایان کامل روند سیاسی، منابع را «برای ثبات محلی» حفظ خواهد کرد . 
3. بی اعتمادی و نقش واشنگتن  
حتی در صورت وجود اراده سیاسی، بی اعتمادی عمیق میان دمشق و کُردها، بزرگ‌ترین مانع تحقق توافق است. کُردها تجربه طولانی از وعده‌های عمل نشده دولت‌های پیشین دارند و از بازگشت به ساختار متمرکز می‌ترسند. در سوی دیگر، دمشق نیز نسبت به نیت واقعی واشنگتن بدبین است و روند ادغام را ابزاری برای تداوم نفوذ آمریکا در خاک سوریه می‌بیند .

توماس باراک در دیدار اخیرش با احمد شرع تلاش کرد این نگرانی را رفع کند و گفت: حضور آمریکا در شمال و شرق سوریه، نه برای سلطه بلکه برای تضمین صلح، بازسازی و جلوگیری از بازگشت  تروریسم است 
اما در دمشق، چنین سخنانی کمتر باور می‌شود. مقامات امنیتی سوری معتقدند واشنگتن در پی ایجاد «سوریه‌ای  غیرمتمرکز و ضعیف» است که هرگز به قدرت پیشین خود بازنگردد . 
4. دخالت خارجی و تلاقی منافع 
توافق ۱۰ مارس نه تنها در داخل، بلکه در خارج نیز دشمنان و منتقدان خود را دارد. ترکیه، اسرائیل و حتی برخی محافل خلیج فارس آن را تهدیدی برای نفوذ منطقه‌ای خود می‌دانند . آنکارا به صراحت اعلام کرده است که هرگونه ساختار خودگردان کُردی در سوریه را خط قرمز می‌داند، و اسرائیل نیز از تضعیف دولت مرکزی دمشق خرسند است زیرا آن را مانعی برای بازگشت نفوذ ایران به جنوب می‌بیند. 
در چنین فضایی، هر گام در اجرای توافق ۱۰ مارس، می‌تواند با واکنش زنجیره‌ای قدرتهای منطقه‌ای مواجه شود. از همین رو، واشنگتن و دمشق هر دو می‌کوشند این روند را در سطحی «کنترل شده» و به دور از سر و صدای رسانه‌ای پیش ببرند . 
۵. چشم انداز 
اگرچه آتش بس شکننده و اختلافات پابرجاست، اما خودِ برگزاری نشست دمشق و توافق بر سر تشکیل کمیته مشترک، نشانه‌ای است از تمایل همه طرف‌ها برای جلوگیری از بازگشت جنگ. بااین حال، اجرای کامل توافق بدون یک چارچوب نظارتی شفاف و ضمانت خارجی پایدار ممکن نیست. 
آینده شمال و شرق سوریه اکنون در گرو توازن میان سه اراده است: 
الف: اراده کُردها برای حفظ خودمختاری،  
ب. اراده دمشق برای بازسازی اقتدار، 
ج. اراده آمریکا برای مهندسی ثبات بدون بازسازی قدرت مطلقه. 

توافق ۱۰ مارس، اگر بقا یابد می تواند نخستین مدل سازش میان مرکز و پیرامون در تاریخ معاصر سوریه باشد و اگر فرو بپاشد، بهانه‌ای تازه برای بازگشت به همان دایره آتش و بی اعتمادی که از آن گریزی نیست، می‌باشد.


نتیجه‌گیری – سوریه در آستانه بازتعریف قدرت 
دیدارهای پی در پی از حسکه تا دمشق، درگیری‌های کوتاه اما پرتنش حلب و آتش‌بس شکننده شمال و شرق،  همه نشانه‌هایی هستند از ورود سوریه به مرحله‌ای تازه؛ مرحله‌ای که دیگر نه با شعار «سوریه واحد» و نه با آرمان «خودگردانی کامل»، بلکه با واقع گرایی و توازن شکننده میان قدرت‌ها تعریف می‌شود. 
در این معادله جدید، هر بازیگر جایگاه خود را باز می‌یابد : 
. دمشق می‌کوشد اقتدار از دست رفته خود را بازسازی کند، اما بدون آنکه به رویارویی مستقیم با آمریکا یا کُردها کشانده شود
. کُردها می‌خواهند در ساختار جدید سوریه، نقش «شریک سیاسی» داشته باشند نه «وابسته  نظامی»
. واشنگتن به دنبال تثبیت الگویی از ثبات است که در آن، حضورش در شمال و شرق مشروعیت  سیاسی بیابد و ابزار مهار نفوذ روسیه و ترکیه باشد . 

اما فراتر از این سه ضلع، یک متغیر تعیین کننده وجود دارد: زمان 
اگر تا پایان سال جاری میلادی، گام‌های عملی در ادغام نهادها، بازگشایی گذرگاه‌ها و توزیع عادلانه منابع برداشته نشود، توافق ۱۰ مارس به سرنوشت بسیاری از توافق‌های پیشین دچار خواهد شد — توافقی کاغذی که پیش از اجرا فرو می‌پاشد . 
با اینحال، برای نخستین بار از زمان سقوط بشار اسد، ساختاری سه جانبه میان دمشق، کُردها و واشنگتن شکل گرفته است؛ ساختاری که اگرچه موقتی است، اما می‌تواند نقشه قدرت در سوریه را بازنویسی کند . 
در این ساختار، قدرت نه مطلق، بلکه توزیع شده است؛ نه متمرکز، بلکه در حال چانه‌زنی دائمی میان مرکز، پیرامون و ضامن خارجی . 
سوریه امروز، دیگر میدان نبرد صرف نیست، بلکه آزمایشگاهی است برای نوعی همزیستی اجباری میان دولت مرکزی و گروه‌های مسلحی که به بازیگران سیاسی بدل شده‌اند . 
آینده، نه در میدان جنگ، بلکه در نحوه تقسیم قدرت، منابع و هویت ملی رقم خواهد خورد .
اگر این مسیر به نتیجه برسد، دمشق می‌تواند پس از سالها بحران، پایه‌های سوریه‌ای نو با ساختار نیمه‌فدرال را بنیان بگذارد. 
و اگر شکست بخورد، شمال و شرق سوریه بار دیگر به صحنه تقابل قدرت‌های منطقه‌ای بدل خواهد شد — تقابلی که دیگر نه تنها سوریه، بلکه کل خاورمیانه را درگیر خواهد کرد. 

نویسنده: احمد اردم

کد مطلب 2789501

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha