عباس کمندی در سال ۱۳۳۱ در محله جورآباد سنندج زاده شد. کودکیاش در میان کوچههایی گذشت که سرشار از موسیقی فولکلور و قصههای مردم بود. پدر و عمویش نیز صدایی خوش داشتند و پدرش در نواختن شمشال مهارت داشت؛ همین فضای خانوادگی نخستین جرقههای هنری را در وجود او روشن کرد.
کمندی از نوجوانی به نوشتن و تصویرگری روی آورد و خیلی زود در رادیو سنندج جایگاهی پیدا کرد. در هجدهسالگی با داستان منظوم کردی «شهو بوو و حهمه شوان» (شببو و محمد چوپان) توانست در آزمون نویسندگی رادیو رتبه نخست را به دست آورد. این داستان که چند بار از رادیو پخش شد، نخستین گام جدی او در عرصه ادبیات و رسانه بود.
دو سال بعد، با آغاز فعالیت تلویزیون سنندج، او به نویسندگی نمایشها، فیلمها و برنامههای تلویزیونی پرداخت. از کارهای بهیادماندنی او دوبله سریال لورل و هاردی به زبان کردی بود که در آن به جای چهار شخصیت مختلف صداپیشگی کرد. در سال ۱۳۵۰، پس از درخشش در یک شب شعر با حضور بزرگان ادبیات ایران، مسئولیت ترانهسرایی خانه فرهنگ و هنر به او واگذار شد و تا سال ۱۳۵۶ بیشتر ترانههای رادیو سنندج با قلم او شکل گرفت.
صدای کمندی در بیش از شصت ترانه ماندگار شد؛ آثاری سرشار از عشق و زیبایی، بیآنکه هرگز به ستایش جنگ و خشونت بپردازد. او در موسیقی، امید و زندگی را جستوجو میکرد. همکاریهایش با گروههای موسیقی کردستان، بهویژه خانواده کامکار، بخشی از حافظه جمعی مردم شد. آلبومهای «اورامان»، «پرشنگ» و «گلاویژ» از جمله کارهایی هستند که محبوبیت گسترده یافتند و تا امروز در میان دوستداران موسیقی کردی جایگاه ویژهای دارند.
اما کمندی فقط خواننده و ترانهسَرا نبود. در عرصه نمایشنامهنویسی و فیلمنامهنویسی نیز آثاری ارزشمند از خود بر جای گذاشت. از جمله: اسب، یک سبد علف، پرواز در قفس، ارثیه مامه رحیم، عضو جدید اوپک، نبرد رمادیه، کوچه سرخ، کاروانسرا، وکیل اول، قلم و شیطان و پهلوان پنبه.
در بخش برنامههای تلویزیونی نیز آثاری چون: نمایش «منزل نو مبارک»، برنامه عروسکی «پهلوان پنبه»، مستند «دستان سُرایان» و مجموعه «کهنه هواران» (معرفی مشاهیر کردستان) از او به یادگار مانده است.
در کنار اینها، کمندی نویسندهای پُرکار بود. کتابهای متعددی از او منتشر شد؛ از جمله: دیوان شعر کردی و فارسی، جمعآوری اشعار دیوان میرزا شفیع، ورزش باستانی و پهلوانان کرد، زندگینامه سید علیاصغر کردستانی، اورامان، رمزگشایی در مظاهر فرهنگی، گردآوری اشعار هجایی ایرانی پیش از اسلام، پسکوچههای سنندج، سارال و زهر افعی.
در عرصه شعر و موسیقی نیز بیش از ۱۵۰ اثر از او ثبت شده که بسیاری از آنها با الهام از شاعران اورامان شکل گرفتهاند. سبک کار او عاشقانه بود و هرگز به سرودن یا خواندن درباره خونریزی و جنگ تن نداد.
نقاشیهایش نیز بازتابی از روح شاعرانهاش بودند؛ تصاویری که بیانگر نگاهی عمیق به طبیعت و زندگی پیرامونش بودند.
در طول زندگی هنریاش، جوایز و تقدیرنامههای متعددی دریافت کرد. از جمله: رتبه نخست داستاننویسی رادیو سنندج در نوجوانی، تقدیر برای فعالیتهای موسیقی و ترانهسرایی از سوی انجمنهای فرهنگی کردستان، و تقدیرنامههای مختلف بابت پژوهشهای فرهنگی و گردآوری فولکلور. این افتخارات جایگاه او را بهعنوان یکی از جامعترین چهرههای هنری کردستان تثبیت کرد.
با وجود دشواریهای مالی در سالهای پایانی عمر، هیچگاه دست از آفرینش برنداشت. بیشتر عمرش را در زادگاهش سنندج گذراند؛ شهری که الهامبخش بسیاری از آثارش بود و تا واپسین روزها پیوندی ناگسستنی با او داشت.
عباس کمندی در خرداد ۱۳۹۳، در ۶۲ سالگی، بر اثر ایست قلبی درگذشت. خبر درگذشت او موجی از اندوه در کردستان پدید آورد. اما نام و آثارش همچنان زندهاند؛ در ترانههایی که زمزمه میشوند و در کتابها و نمایشهایی که الهامبخش نسلهای بعدی ماندهاند.
کمندی نمونه هنرمندی بود که نشان داد یک انسان میتواند در چندین عرصه بدرخشد، بیآنکه از اصالت دور شود. میراث او، مجموعهای از صداها، کلمات و تصاویر است که همچنان روح فرهنگ کردی را زنده نگه میدارند. زندگی او روایت مردی است که هنر را تنها حرفهاش نمیدانست، بلکه رسالتش بود؛ رسالتی برای جاودانه کردن هویت و عشق مردمش. به همین دلیل است که همواره او را «مرد هفت اقلیم هنر» نامیدهاند؛ هنرمندی که هر شاخهای از هنر را با صداقت و عشق تجربه کرد و نامش برای همیشه در حافظه فرهنگی کردستان باقی ماند.
کارگردان خبری: میلاد مردای

نظر شما