خبرگزاری کردپرس _ زندگی و مرگ دو واژهی متصل بهم هستند؛ "زندگی" بدون "مرگ" مفهوم ندارد و مرگ هم بدون واژه زندگی مفهومش کامل نیست. لذا مرگ، هم حقیقت است هم واقعیت؛ به همین خاطر به درستی گفته میشود: مرگ حق است. اما جنگ، واقعیت است، اما حقیقت نیست.
در زبان مرسوم و معمول فارسی بخصوص کُردی دو کلمهی "زاد" و "مرگ" در اکثرِ مواقع باهم بر زبان جاری میشود و خواه ناخواه، زندگی، مرگ را در پی دارد.
اما با وجود این تفاصیل و با وجود اینکه "مرگ حق است" باور و پذیرش مرگ و نیستی برای بعضی از خوبان واقعاً به سادگی امکان پذیر نیست؛ از جمله مرگِ زنده یاد بیژن زرافشانی پهلوان نامدار کرمانشاهی.
طی چند دهه اخیر شاهد مرگ بسیاری از عزیزان و نزدیکانم بوده ام ولی خیلی زود با این واقعیت تلخ کنار آمده ام. ولی مرگ ناگهانی اسطورهی معرفت، تواضع و مردمداری، پهلوان بیژن زرافشانی را پس از گذشت چند روز، هنوز نمیتوانم قبول کنم. پذیرش این واقعیت که او از میان ما رفته و دیگر آن چهره دوست داشتنی و پر صلابت را کسی نمی بیند، بسیار دشوار است.
در مراسم خاکسپاری زنده یاد بیژن زرافشانی جمعیت بسیار عظیمی آمده بودند. حضور این حجم انبوه از جمعیت برای خاکسپاری یک شخصیت، بسیار کم نظیر بود. بسیاری چهره های برجسته ورزشی، فرهنگی و بزرگان منطقه گرد هم آمده بودند تا پیکر پهلوان نامدار شهر و دیارشان را تا آرامگاه ابدی اش بدرقه کنند.
انبوه جمعیت به گونه ای بود که افراد برای عرض تسلیت مدت ها در صف بودند. این حضور گسترده و قدرشناسی مردم، نشان از بزرگی، مردمداری، معرفت و تواضع این پهلوان کرمانشاهی دارند.
حال ما ماندهایم و ادای واژه تسلیت به خانواده و اقوام محترمش. ولی عرض واژهی تسلیت بسیار کوچکتر از آن است که در برابر این سوگ عظیم، تسکین دهنده باشد.
بناچار باید گفت کاری از دست کسی بر نمیآید جز درخواست از خداوند منان که طاقت و صبوری را به خانواده ایشان و دیگر اقوام محترم این پهلوان و دلاور سلحشور دیار بیستون و تاق وَسان عطا نماید.

نظر شما