کرد پرس- دستان «آرزو» با ترکه شوهر معتاد تَرکتَرک شده است و هنگامی که ماسه در شیار زخم کف دستش میرود، عرق بر پیشانی شرم زندگی چکه میکند و از آبنمای المان شهری فواره میکند.
شقایق که سرخی سیمای جوانیاش با تیغ چاقوی شوهر شیشهای داغمه بسته است و راز گل شقایق سهراب را هرگز نمیخواهد بفهمد، در آنسوی کارگاه دست در تشت پرآب آغشته به سیمان تا آرنج فرو برده و رقص جرقه برادههای گداخته سیمجوش جوشکاری ناهید را در حین جوش زدن ستونهای آلاچیق، زیرچشمی میپاید.
این کارگاه خانه امید و سفره روزی ۴۰ زن زخمی اعتیاد است که با درایت و مدیریت «ناهید علیزاده»، زن خودسرپرست/کارآفرین، برای حمایت از زنان آسیبدیده ناشی از اعتیاد بنا نهاده شده است و در این ۱۲ سال فعالیت کارگاه، زنان زخمخورده ناشی از اعتیاد را بارقه امید به زندگی میدهد.
اینجا شخصیتهای نمایشنامه تراژدی همه زنان شاغل خودسرپرست یکی است که همه با یک دهان سخن میگویند و با تلخی نقاشی زندگی را بر بوم واقعیت نقش میزنند و ملودی اندوهگین اعتیاد را با یک گوش همسان میشوند.
در این جهان، اگر شمیم صبحگاهی «نسیم» دختر ۲۷ساله، آغشته به اعتیاد پدر است و از پنجره شکسته زندگی او، نسیمی در اتاق تنهایی او نمیوزد، آرزوهای، «آرزو»ی ۳۲ساله نیز با توهم شیشه شوهر رؤیا و سرابی بیش نیست.
در این کارگاه دستان زخمی ۴۰ زن غمگین کار میکنند، برای زینت دادن به محیط شهری زندگی مردمان شهر و آسودن زن و مردی خوشبخت زیر سایهسار آلاچیقهای رنگین پارک.
«هنگامه» ۴۰ساله صبحهنگام، گامبهگام با کلاه حصیری و دستانی پوشانده در دستکش سیاه بنایی در اتاقک گوشه حیاط کارگاه میخزد و نردههای سیمانی را چون رجهای قالی در هم گره میزند تا ستونی برای حفاظت از لغزیدن پای پیرمردی، پیرزنی یا کودکی در هنگام آمدوشد از پلههای سنگی پارک آبیدر تفرجگاه شهروندان سنندجی شود.
برای هنگامه که کبودی چشم راستش از بوسه کمربند شوهر شیشهای از دیشب گزگز میکند و هر ثانیه برآماسیدهتر میشود، زندگی رنگ شقاوت دارد و سبزینه سبزی تفرجگاه آبیدر رنگ سیاه.
دستان او نردههای شکیل سیمانی در رنگهای زیبا را میآفریند؛ نردههایی که بعد از تحویل به فضای سبز شهرداری آن را نمیبیند، چون نه پارک میرود و پاهای سوخته و تاولزده زندگی اعتیاد، گامهای او را بر کوه زیبای آبیدر همراهی نمیکند.
شهلا که از ۱۸سالگی، اعتیاد شوهر به حشیش، شهد جوانیاش را مکیده است، شطرنجی را با خانه سفید و سیاه بر صفحه میز دایرهای بتنی قهوهایرنگ، رسم میکند تا اگر شهروندی در غروب زیبای خورشید در پارک استقلال سنندج خواست با ۱۶ مهره سفید و ۱۶ مهره سیاه (شاه، وزیر، رخ، فیل، اسب و سرباز) رقیب را بر صفحه شطرنج کیش و مات کند، طراح شطرنج را لعنت نکند بهخاطر خطوط کجومعوج و ناهمسانی اضلاع مربع.
برای «شهلا» که طراح شطرنج بر صفحه بتنی میز سفارشی است، لذت کیش و مات کردن در هنگام بازی مهرههای سیاه و سفید برای رسیدن به شاهی معنا ندارد؛ چون سرنوشت او بهواسطه اعتیاد شوهر و فرزند شطرنجی شده است و هنگامی که با گوشه روسری، عرق سرد پیشانی را میچلاند، جای چنگ فرزند شیشهای بر پهنای گردن راستش هویدا میشود و زمانی که آستین لباس فرورفته در سطل رنگ را تا ساعد تا میزند، کبودی پیچاندن مچ دست چپ او توسط دستان نامهربان شوهر معتاد با آبی آسمان درهم میآمیزد.
«پروین» ۳۹ساله با رخساری سبزه و گیسوانی خرماییرنگ زیر سایهسار ایوان ایرانیتی کارگاه، نقشه دیزاین حیاط یک خانه مسکونی در بالاشهر سنندج را طرح میزند، طرحی که سبزی و خرمی آن با حوضهای آبی سفالین قدیمی در آن میدرخشد و در درون این حوض دوار آبی نیز دو ماهی قرمز میرقصند.
پروین که پر پرواز زندگیاش را اعتیاد شوهر به هروئین قیچی کرده است، چنان طرحی زیبا و انتزاعی برای آن حیاط بالاشهری با ساکنانی مرفه و از منظر او خوشبخت، نقش زده است که چشم در ظرافتش دودو میزند.
این زن سیلیخورده اعتیاد، چنان خلاقانه رؤیاهای خوشبختی ذهن خود را در دیزاینهای سفارشی طرح میزند که خود تخلیه روانی ذهنی میشود و این عبارت را با زبان بدن فریاد میزند.
پروین که حلاوت و زیبایی معنای نامش با مفهوم خوشه انگور ششستاره آسمان را سرنگ خونآلود اعتیاد شوهر مکیده است، هنگامی که سر خم میکند برای دقیق زدن نقش دیزاین، زوزه بادی روسری سهگوش او را به کناری میزند و از لای گیسوی خرمایی تُنک او، نواری از کبودی فشار دادن پشت گردن به دست قدرتمند شوهر بهجای گردنبند طلا برق میزند.
در این هنگام از شرم، چون لاکپشت، سر در لاک فرو میبرد و گردنبند خشونت آویخته شوهر را از چشم مرد نامحرم نهان میکند و دوباره در حوض آبی با دو ماهی قرمز در واقعیت -اما خیال ماهیهای قرمز ذهن او بیدرنگ در رنگ و مرارتهای ماهی سیاه کوچولوی صمد بهرنگی- گم میشود.
ناهید، مدیرعامل انجمن حمایت از زنان آسیبدیده اجتماعی نسیم مهربانی کردستان که در نقش کارفرما سقف امید و چتر وسیع گشوده بر سر این ۴۰ زن آسیبدیده در این کارگاه است، همانند آرزو، شهلا، نسیم، شقایق، هنگامه، پروین و تمامی زنان دیگر شاغل در کارگاه «نسیم مهربانی» زخمخورده اعتیاد است و درآمد ناشی از اجرای پروژههای شهری را بدون احتساب هزینه خرید مصالح مورد نیاز، به مساوات بین زنان همجنس و همسنخ خود توزیع میکند تا فرصتی برابر برای حداقل امیدی برابر در ترازوی زندگی آنان رقم بخورد.
همه زنان این کارگاه نشانی از کتککاری، خراشی از ناخنخراشی و چاقوخوری به دستان شوهر و یا فرزند معتاد در خانه بر بدن به یادگار دارند.
افزونبر تجربه مزمزه تلخ خشونت، چیزی که سخت قلب زنان لطیفروح را میآزارد، فروش اثاثیه خانه است که سریالی تکراری برای زنان زخمخورده، توسط شوهران معتاد است.
قصیده زندگی هریک از زنان آسیبدیده، فرو رفتن سوزن تیز سرنگ اعتیاد و اشک شوری است که هر روز بر گونه شوربختی زندگیشان سُر میخورد و آنگونهکه ناهید، مدیرعامل مؤسسه نسیم مهربانی با چشمانی خیس بدان اشاره میکند، تجربه اقدام به خودکشی ۶۰ درصد از زنان شاغل در کارگاه اوست که بر تلخی فال قهوه سرنوشت این زنان رنجور میافزاید.
شخصیت داستان تراژدی زنان این کارگاه، شوهرانی خمار و خزیده در خانه دودگرفته با فرزندانی در هراس از دود رفتن در چشم زندگی است که از زبان ناهید راوی این داستان، در شماری از خانههای سرد این زنان پدر و پسر همنوا با هم حشیش، شیشه و هروئین میزنند و یا با قرص روانگردان، روان مادر و همسر خانه را در توهم تیغ میکشند.
ناهید این ستاره کمفروغ آسمان ابری سرنوشت، با دخترش نسیم شبهای ظلمت اعتیاد را در سرمای سوزان زمستان و گرمای تابستان که به ناگزیر در گوشهای از حیاط خزیدهاند، هنوز بر جسم نحیف خود و رؤیاهای نشکفته دختر جوانش به یادگار دارد.
این زن که امروزه چون «سعیده قدس» که امید کودکان سرطانی در محک است، در کردستان امید ۴۰ زن آسیبدیده ناشی از اعتیاد در کارگاه ساخت بتنی مصنوعات بتنی طرح چوب است.
اگر سنگ آسیاب ناهید بهواسطه طرحهای سفارشی شهرداران شهرهای کردستان خوب بچرخد، نان گندم بر سر سفره این ۴۰ زن میرود، وگرنه در تعطیلی و راکد بودن این کارگاه، نسیم زندگی پرده پنجره شکسته زنان خودسرپرست خانواده آلوده به اعتیاد را نمیرقصاند و حتی نان جو هم بر سر سفره فقیرانه آنان پیدا نمیشود.
ناهید که بهواسطه سوختگی گردنش در حین کار همیشه روسری چانهدار زرشکیرنگ به سر دارد، با مهربانی میخندد و باطعنه از شهردار غیربومی سنندج در نیمه اول دهه ۹۰ گله میکند که در زمان صدارت او، نان آنها همیشه آجر بود؛ چراکه پیشنهاد ساخت مصنوعات بتنی طرح چوب برای آراستن مبلمان شهری به اغما رفت و دعوت از پیمانکاران همدانی بر حمایت از زنان آسیبدیده کردستانی ارجحیت یافته بود.
آنگونهکه ناهید علیزاده میگوید: اکنون شهردار بومی سنندج بهواسطه خرید مصنوعات بتنی طرح چوب این روزها تا حدودی حامی زنان خودسرپرست آسیبدیده از اعتیاد بوده و افزونبرآن، تولیدات کارگاه نسیم مهربانی در اربیل، سلیمانیه و دهوک کردستان عراق نیز به فروش میرسد؛ اما باتوجهبه گرانی مواد اولیه شاخصهای درآمد و هزینه با هم نمیخواند.
این کارآفرین برتر در سه سال متوالی، با لبانی برآماسیده از سوختگی اعتیاد شوهر تنها نقطه امید ۴۰ زن مؤسسه نسیم مهربانی است، بیکاری مؤسسه یعنی شکم گرسنه فرزندان این ۴۰ زن خودسرپرست.
قصه زندگی همه یکی است و همه یک درد مشترک دارند و دیگر نیازی به روایت کانونی برساختگرایی گزارشگر از درونسوخته و آرزوهای بربادفته زنان این کارگاه نیست.
همه زنان این کارگاه دارای حداقل یک تا دو فرزند هستند که در گوشهای از حاشیههای ارزان شهر با هزار مشقت خانه محقری اجاره گرفتهاند که اکثراً دارای در ورودی مشترک است که صاحبخانه چون عقاب بر زندگی سیاه آن سایه انداخته است؛ اگر سر ماه کرایه را به صاحبخانه ندهند، مرد یا زن موجر از طبقه بالا بدون پایین آمدن فریاد برمیآورد «آهای خانم امروز سه روزه کرایهت به تعویق افتاده، مییاری یا پلاست را بیندازم وسط کوچه.» این را ناهید که از زندگی ۴۰ زن شاغل در کارگاهش میگوید: اشک از چشمان غمآلودش بر گونه آفتابسوختهاش میچکد و شیار میاندازد و از گودی چانه فرومیافتد و در کف حیاط کارگاه شنی مکیده میشود.
حصار کارگاه دور از شهر است و زنان آسیبدیده بهمحض غروب از ترس آسیبدیدگی بیشتر ناشی از دوری مسافت و پیشنهادهای بیشرمانه شماری از رانندگان، زودهنگام دست از کار میکشند؛ البته اگر لطف شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر هم نبود، این کارگاه هم برپا نبود.
ساخت مصنوعات بتنی طرح چوب در اشکال مختلف مانند باربیکیو، آبنما، میز و صندلی، آلاچیق، نرده، دیزاین نمای درون و بیرون ساختمان و حیاط منازل مسکونی، ساختمان اداری و تجاری در کردستان باتوجهبه شرایط آبوهوایی سخت است و این زنان از ۱۲ ماه فصل سال، حداکثر ۱۰ ماه را شاغل و مابقی از شروع بهمن تا پایان اسفند بیکار میمانند و باید از آذوقه درآمد نامکفی این مدت از فصول اشتغال بخورند.
کار این زنان آسیبدیده طاقتفرسات و دستان آنان مدام با ماسه و سیمان، آهن، رابیتس، سیم و رنگ در پنج مرحله جوشکاری، رابیتسبندی، آسترسازی، نقش زدن و رنگآمیزی درگیر است که این فرایند باتوجهبه حجم، شمار و متراژ طرحهای پیشنهادی شهرداریها و سفارشدهندگان بخش خصوصی متمایز است.
اشتغال و کارآفرینی با رویکرد توانمندسازی زنان آسیبدیده اجتماعی بدون بیمه، رسالت سنگین مؤسسه نسیم مهربانی برای مرهم نهادن بر جسمهای کتکخورده کبود و ملول زنانی است که امید گنجور رنج مزد آنان به همت سفارش ساخت پروژههای طراحی فضای شهری، شهرداران و مسئولان دولتی گره خورده است.
افزونبر تحمل درد جانکاه اعتیاد شوهران و حتی فرزندان تنها عبارتی که از چشمان این ۴۰ زن خودسرپرست شاغل در کارگاه نسیم مهربانی چون شبنم بر گلبرگ گل آرزو میچکد، وزش مدام نسیم مهربانی بر سرنوشت تلخ و چرخ خودگردان اقتصاد لرزان زندگی آنان است. هراس از آویختن قفل بزرگ بر در بزرگ آهنی کارگاه یعنی تعطیلی کارگاه، رنج بیکاری و تحمل آشوب گرسنگی بهصراحت در سکوت زبان بدن آنان فریاد میزند.
تنها مطالبه این ۴۰ زن مؤسسه مهربانی از دولتمردان بهویژه رئیسجمهور و شهرداران استانهای مناطق کُردنشین این بیت شعر است و بس «از طلا گشتن پشیمان گشتهایم / مرحمت فرموده ما را (حس) کنید»
شناسایی ۴۵هزار معتاد در کردستان
روند صعودی آمار معتادان به مصرف انواع مواد مخدر در کردستان بسیار نگرانکننده است. این خبر دردناک را دبیر ستاد مبارزه با مواد مخدر استان در گفتوگو با خبرنگار پیام ما اعلام کرد.
آنگونهکه «علی محمدپناه» معترف است، هماکنون حدود ۴۵ هزار نفر در استان کردستان به مصرف انواع مواد مخدر معتاد هستند که پنج سال قبل این عدد ۹ هزار نفر ثبت و گزارش شده بود و این زنگ هشدار جدی را باید مسئولان کشوری بهویژه دولت جدید بشنوند.
او با اعلام اینکه ۷۰۰ نقطه آلوده و سه هزار خردهفروش مواد مخدر در کردستان شناسایی شده است؛ تشریح کرد که ۲۲۰ نفر از معتادان متجاهر در کمپها ساماندهی و بیش از ۲۰ هزار نفر نیز در مراکز متادونتراپی شامل ۱۰ مرکز دولتی و ۷۳ مرکز خصوصی تحت درمان هستند.
دبیر ستاد مبارزه با مواد مخدر کردستان با اعلام اینکه از این تعداد مراکز، ۴۸ مرکز در سنندج مرکز استان واقع شده است، افزود: براساس آمار موجود هماکنون بیش از دو هزار نفر از افراد تحتدرمان متادونتراپی، زنان مبتلا به اعتیاد هستند که جای نگرانی است که مواد مخدر در بین جامعه زنان روبهافزایش است.
محمدپناه با اعلام این خبر که سن مصرف دخانیات به ۱۲ سال و مصرف مواد مخدر در کردستان به ۱۴ سال کاهش یافته است، تشریح کرد: بیشترین مواد مخدر مورد استفاده در استان بهترتیب اولویت تریاک و شیشه است.
او با اشاره به وجود یک هزار و ۸۰۰ نوع مواد مخدر در جهان از رسانهها خواست با تولید خبرهای هشداری و آگاهکننده به مدد ستاد مبارزه با مواد مخدر بیایند.
این مقام مبارزه با مواد مخدر از ورود اعتیاد به مدارس و دانشگاههای کردستان و کشور ابراز نگرانی کرد و گفت: در سال جاری یک هزار و ۵۳۰ برنامه فرهنگی و گفتگومحور با هدف آگاهیبخشی در بین مدارس، دانشگاهها، مساجد و محلات استان برگزار کردهایم که این بهتنهایی کافی نیست و باید با تلنگر رسانهای اولیا را از خواب غفلت بیدار کنیم.
گزارش: شیروان یاری- منبع روزنامه پیام ما
نظر شما