دور از «الفبا» با فرهنگ آشنا / حبیب اله مستوفی

سرویس کرمانشاه ـ پیش از بیان سخن به مدد زبان، از بُن جان در گذشت ناگهانی دوست گران سنگ، یاور فرهنگ و شیرین نوای نیک آهنگ، کاک باقی شفیعی را به خانوادهٔ محترم ایشان ، همهٔ بستگان و جامعهٔ فرهنگی شهرستان و نیز مونسان قلم تسلیت گفته ، برای این مسافر غریب دنیا و مُلک غرور (که اینک روزهای سختی را تجربه می کند )، شادی روح و روان در سرای جاودان، از پیشگاه خداوند سبحان مسئلت می نمایم.

به گزارش کردپرس، ورود به دنیا و سپس کوچیدن از آن، به حکم انسان بودن در اختیار هیچ یک از ما نیست . به زبانی دیگر هر آنچه هست و رُخ می دهد، تنها در فاصلهٔ یک «سلام» و سپس یک «وداع» است. اما آنچه در این میان بسیار مهم است و تاریخ بشر را شکل می دهد این است که چگونگی سپری کردن فاصلهٔ آمدن( تولد) تا رفتن( مرگ) تماماً به عهدهٔ خود ما نهاده شده است. زندگی در میانهٔ دو قطبِ سلام بر دنیا و خداحافظی با آن، چون کتابی چند صفحه ای است که برگ هایش سفیدند و قلم در دستانِ ما، تا خطوطی را بر آن رقم بزنیم. هر آنچه در این دفتر در آید( کج و مبهم یا راست و روشن) کارنامهٔ این جهان و به باور ما، تعیین کنندهٔ آن جهان است.

کاک باقی شفیعی این چند سطری را که به عنوان مقدمه ای تقدیم نمودم در بیت کوتاهی چنین آورده اند:

قەڵەمە کۆڵێ رەفێقی ساڵان

ھەزاران نەوعێ گۆراڵەش کاڵان

(من با این قلم کوتاه، هزاران مطلب گوناگون را رقم زده ام)

قلم زنِ محروم از قلم

کاک باقی از نعمت سواد ظاهری (خواندن و نوشتن) بی بهره و مدرسه را تجربه نکرده بود اما به باور من (چنانکه در مراسم رونمایی از کتابش نیز اشاره کردم) او فرهنگ مداری مکتب ندیده بود و به گفته دوست عزیزم کاک محمد رشید امینی با شعور دور از «الفبا»

تۆ کە نەوانات «ئەلفێ»کە باوەن

شعوورت ئەساس ئینە حەساوەن

مروری کوتاه بر زندگی کاک باقی شفیعی از در دوران جوانی( اُنس با کوه و کوهستان) تا فعالیت های فرهنگی برایم دو نکتهٔ درس آموز دارد که براستی اگر یکه تازی فرمانروای نوظهور این روزها (کرونا) نبود می بایستی موضوع مجلس و یا سمیناری ویژه قرار می گرفت؛

۱- از صیاد کوهستان تا شیفتهٔ فرهنگِ هورامان

۲-رابطهٔ بین سواد( درمعنی مصطلح) و فرهنگ

کاک باقی شفیعی از استعداد خدادادی خویش با وجود سختی های تحمیلی دوران، از کودکی تا نوجوانی و… به خوبی استفاده نمود ودر این زمینه از کم و کاست ابزار و سرزنش و لَوم افراد، هراسی به دل راه نداد ، با بابا طاهر گلاویز شد، نماد های فرهنگی را جمع آوری کرد ، موزه ای خانگی سامان داد و دو «ھەوارگە» را در دو کتاب در معرض دید همگان نهاد.

* ھەوارگەی سەێاد

* ھەوارگەو خاسان

مرحوم کاک باقی شفیعی در این کتاب ها در احیای فرهنگ معنوی و مرئی دیار هورامان ، شهرستان و شهر پاوه سنگ تمام نهاد و با زبانی ساده، صریح ، بی پیرایه و موزون آن را به نسلِ موجود یادآوری و برای نسل آینده به ودیعت نهاد.

زندگی ایشان ارتباط منطقی سواد و فرهنگ را بر آفتاب افکند، که: هر با سوادی لزوماً با فرهنگ نیست

آخرین دیدار و واپسین گفتارم با مرحوم کاک باقی

در اواسط زمستان سال گذشته(۹۶) تلفنی در مورد تعابیر به کار رفته در یک ضرب المثل هورامی صحبت می کردیم، ضمن صحبت ها گفت: «عکسی قدیمی از دیوار سنگی عمارت میرزا حبیب الله مستوفی دارم، بلکه شما تاریخ آن را در زیرش بنویسی تا در کنار تصاویر دو عمارت دیگر پاوه بگذارم» مدتی گذشت، ایشان این بار از سنندج تماس گرفت و گفت «به محض بازگشت تصویر را می آورم» یکی از روزهای اوایل دی ماه، من و او با قرار قبلی بالاتر از میدان مولوی کنار هم بودیم. بسیار خوشحال به نظر می رسید، باد ملایمی در حال وزیدن بود و او گرم صحبت شد از صلابت گذشتهٔ شهر پاوه می گفت و اینکه در سنندج پی گیر چاپ کتاب جدیدی است، باز هم از کتاب «ھەوارگەو خاسان» صحبت کرد، از پاره ای بی توجهی ها گله مند بود و … پوشهٔ پلاستیکی را که در دست داشت باز کرد و سه قطعه عکس در قالب (آ-۴) را به من داد ، می گفت بردم عکاسی و پرینت گرفتم، در دل مبهوت علاقه و پشتکارش در سن ۷۵ سالگی بودم وبه بیتی از مولانا می اندیشیدم (البته مضمونش را هم در قالب سپاسی ویژه به او گفتم) که:

حبذا آن شرط و شادا آن جزا

آن جزای دل‌نواز جان‌فزا.

پروردگار کثیرالبرکات سعیش را در این جهان برای روشنایی بیشتر چراغ فرهنگ شعلهٔ هدایتش در جهان دیگر قرار دهد و به بازماندگان بویژه دختر ارجمند و فرهنگ دوست ایشان خانم چنور شفیعی( یار و یاور پدر) صبر بر سختی این سفر بی بازگشت عنایت فرماید.

کد خبر 258361

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha