به گزارش کردپرس، شماری از تاریخنگاران برجستهی کرد در دوران پیشامدرن و مدرن – که آثار خود را به فارسی یا کردی سورانی نوشتهاند – در پژوهشها و آثار تاریخنگاری جهانی و جریان اصلی تاریخنگاری ناشناخته ماندهاند. آثار تاریخی این قرون، نهتنها افق گستردهتری از سنت تاریخنویسی را نشان میدهند، بلکه دربرگیرندهی تلاش تاریخنگاران کرد برای فهم مفاهیمی چون «حقیقت» و «تعریف» تاریخ نیز هستند.
با وجود پذیرش اصول تاریخنگاری مدرن، آثار مورخان مدرن کرد از این جهت متمایزند که کوشیدهاند روایتی کلان و منسجم از تاریخ خود را خلق کنند؛ روایتی که مشروعیت کردها را تثبیت کند و توجیهی برای نهادسازی آنان ارائه دهد.
از اینرو، این پروژه (که مقاله بخشی از آن است) در پی آن است که هم توجه جامعهی دانشگاهی را به این عرصه جلب کند و هم مخاطبان عمومی را به رویکردی انتقادیتر نسبت به تاریخنگاری فراخواند؛ تاریخی که همچنان در شکل دادن به برداشتهای امروز از گذشته نقش بسزایی دارد.
آثار تاریخی مورخان کرد در دوران پیشامدرن
شرفخان بدلیسی ۱۵۴۳–۱۶۰۳میلادی کتاب شرفنامه یا تاریخ کامل کردستان را در سال ۱۵۹۵ میلادی به زبان فارسی نوشت. او در دربار صفوی پرورش یافت، جایی که پدرش پس از تبعید از امپراتوری عثمانی به آنجا پناه برده بود. بعدها، شرفخان در چارچوب تابعیت عثمانی، حکومت امارت بدلیس را بهدست گرفت.
در روزگار او، تاریخنویسی بخشی مهم از فرهنگ و دانش زمانه بود. اثر او، که بیش از آنکه از دیدگاه تاریخنگاری بررسی شده باشد در مطالعات ملیگرایی مورد توجه قرار گرفته، تبار خاندان خود را به شاهان ساسانی (۲۲۴–۶۲۱ میلادی) میرساند و دیدگاه فردوسی (۸۴۰–۹۲۰ میلادی) را بازمیگوید که کردها بازماندگان کسانی هستند که از زیر سلطهی پادشاه افسانهای «ضحاک» گریختهاند.
نکتهی درخور توجه در اثر شرفخان، اقتباس او از ده «فایدهی علمی» تاریخنویسی برگرفته از میرخند ۱۴۳۳–۱۴۹۸تاریخنگار دوره تیموری است. او بر این باور بود که «علمِ تاریخ، مایهی فزونی خرد است؛ ابزاری است برای دانایی، دیدگاهی راستین و دوراندیشی.» این نگاه، بازتابی از فضای گستردهتر تاریخنگاری آن دوران است و نشان میدهد که تاریخنویسان در خلأ نمینوشتند بلکه در گفتوگو با سنتهای فکری پیشین و معاصر خود بودند.
ماه شرف خانم یا مستورهی کردستانی ۱۸۰۰–۱۸۴۴، شاعر و مورخی برجسته، همسر خسروخان اردلان – شاهزادهی امارت اردلان – بود. او اندکی پس از سقوط امارت اردلان و پیش از مرگش در ۱۸۴۴ میلادی، کتاب «تاریخ اردلان » را به فارسی به پایان رساند.
مستوره در اشعار خود بهگونهای ظریف، نظام مردسالارانه را نقد میکند؛ گرچه محدوده و شدت نقد او را باید از لابهلای آثارش دریافت. مستوره اردلان، در مقدمهی «تاریخ اردلان» مینویسد که آن را «با وقار و اندیشهای نقادانه» نگاشته است.
او همانند شرفخان، منشأ کردها را به بازماندگان ضحاک نسبت میدهد و تبار اردلانها را به چهار طایفهای میرساند که از آن بازماندگان پدید آمدند. بااینحال، اثر او بیش از آنکه اسطورهای باشد، رنگوبوی دودمانی و تاریخگرایانه دارد و بهصورت منظم به فهرست پادشاهان، منازعات درونی خاندان، و روابط امارت با دولت ایران و «روم» (عثمانی) میپردازد. هرچند این اثر را میتوان نمونهای از «تاریخ از بالا» دانست، اما همچنان در چارچوب سنتهای تاریخنویسی آن عصر جای میگیرد.
مورخان دوره مدرن۱۹۰۰–۱۹۵۰ میلادی
یکی از نخستین مورخان مدرن کرد، حسین حزنی مکریانی ۱۸۸۳–۱۹۴۷ بود؛ شخصیتی که میراثش شامل سنتی نیرومند در تاریخنویسی و انتشار چندین مجله است. او نخستین چاپخانهی مدرن در کردستان عراق یا اقلیم کردستان امروزی را بنیان گذاشت که در آن عکسهای تاریخی و مجلات کردی چاپ میشدند. حزنی دانشمندی پرکار بود که به زبان کردی سورانی مینوشت و احتمالاً نخستین تاریخنگار مدرن کرد بود که به زبان مادری خود دست به تألیف زد.
ویرایش تازهای از آثار گردآوریشدهی او، به کوشش دکتر کردستان مکریانی، در سال ۲۰۲۵ توسط انتشارات «آراس» منتشر شده است.
حزنی بر این باور بود که نوشتن به زبان مادری برای حفظ تاریخ و ادبیات یک ملت ضروری است. در اثر خود با عنوان «غنچهی بهارستان » در سال ۱۹۲۵، ریشههای کردها را نه در تقابل با اقوام همسایه بلکه در بستر تبار مشترک ایرانیان جستوجو میکند و آنان را از اقوام ایرانی میخواند.
او تاریخ را منبعی از دانش دقیق میداند که برای آگاهی عموم حیاتی است و نگاه گستردهای به تحولات تاریخنگاری دارد؛ از تقسیمبندی تاریخ به دوران باستان، میانه و مدرن گرفته تا تمایز میان دورههای پیش و پس از اسلام.
در نوشتههای او مفاهیمی چون تمدن سیاسی (مدنیت سیاسی) یا madaniyati-i siasi بازتابی از نفوذ اندیشههای مدرن و روشنگری در آن زمان است.
حزنی تأکید میکند که تاریخ تابع «قوانین بنیادین» است و از خلال آن باید فهمید «چه روی داده است». او تاریخ انسان را بهنوعی سکولار میکند و باور دارد که هدف (غایه) آن، پیشرفت ترقی و آزادی است. بدینترتیب، اندیشههای روشنگری در آثار او جذب و بازتولید میشوند.
محمد امین زکی بگ ۱۸۸۰–۱۹۴۸ نویسندهی کتاب «خلاصهای از تاریخ کرد و کردستان» است که در سال ۱۹۳۱ در بغداد منتشر شد و بسیاری از مؤلفههای تاریخنگاری ملی کرد را در خود جای داده است. این اثر، شامل کتابشناسی با داشتن حدود ۲۵۰ منبع، تلاشی است برای تدوین یک روایت فراگیر و منسجم از خاستگاه کردها.
زندگی زکی بگ – که در آغاز افسر ارتش عثمانی بود و بعدها در دولت تازهتأسیس عراق وزیر شد – او را به پژوهشگری مجرب و سیاستمداری آگاه بدل کرد.
او حدود بیست سال از عمر خود را صرف پژوهش در تاریخ کردها کرد و از سال ۱۹۱۰ به گردآوری منابع پرداخت و حتی برای دست یابی به آرشیوهای آلمان و فرانسه به این کشورها سفر کرد. اما در سال ۱۹۱۹ خانه و اسنادش در آتشسوزی از میان رفت و ناچار شد سالها بعد، با کمک گرفتن از حافظه، اثر خود را بازسازی و منتشر کند.
زکی بگ در این کتاب میکوشد در عین وفاداری به روش علمی، محدودیت منابع تاریخی کرد را گوشزد کند.
محمد مردوخ ۱۸۸۰–۱۹۷۵ که به آیتالله مردوخ نیز معروف است، در دههی ۱۹۳۰ میلادی تاریخ مفصلی از کردها و کردستان را به زبان فارسی نوشت. او از روحانیان برجستهی شهر سنه (سنندج)، مرکز استان کردستان ایران بود و تصویری از نگرش مدرن به تاریخ ارائه میدهد.
کتاب او بهویژه از اثر حسن پیرنیا، «ایران باستان (چاپ ۱۹۲۸، تأثیر گرفته و در آن از خاستگاههای مشترک نژادی، زبانی و ملی ایرانیان و کردها سخن میرود. هرچند این روایتها ریشه در اسطوره دارند و به تبار آریایی مشترک از آدم و دودمانهای پیشدادی و کیانی بازمیگردند، اما نکتهی مهم آن است که یک عالم دینی در نوشتن تاریخ ملی مشارکت کرده و آن را با دانش «علمی» و ایدئولوژیهای زمان خود درآمیخته است.
بررسی این آثار تاریخی، چه در دوران پیشامدرن و چه در دوران مدرن، چارچوب نوعی تاریخنگاری را آشکار میکند که در برابر نگاه غرب محور و جریان غالب تاریخنگاری خاورمیانه قد علم میکند.
بر پایهی این آثار پیشین، تاریخنگاری کرد حاصل تلاش و پشتکار افرادی بود که با وجود زیستن در شرایطی حاشیهای و بدون حمایت نهادی یا دولتی، توانستند تا میانهی قرن بیستم روایتی از تاریخ کرد را شکل دهند و در میان مردم خود گسترش دهند.
دانشگاه مدرسه اقتصاد لندن

نظر شما