کتیبه آشوربانیپال در ملکشاهی؛ همچنان ناشناخته

سرویس ایلام - سنگ نگاره ها و کتیبه های به جا مانده در استان ایلام حامل تاریخی طولانی و هویت ساز هستند اما انگار اصلا وجود خارجی ندارند.

به گزارش خبرگزاری کردپرس، یکی از این کتیبه های مهم که در کشور تقریبا نظیر آن کمتر پیدا می شود، کتیبه ای متعلق به آشور بانیپال پادشاه مقتدر پیش از تاریخ است که در خود روایت مهمی از پیشینه مردمان ساکن در استان ایلام را دارد؛ اگر چه مانند بسیاری دیگر از داشته های تاریخی و سرزمینی این استان، چندان توجهی به این کتیبه نشده و بسیاری از مردم استان نیز نمی دانند که این کتیبه چیست و کجاست و چه محتوایی دارد.

صیدمحمد درخشنده، ایلام پژوه در خصوص این سنگ نگاره به کردپرس گفت: در استان ایلام به عنوان منطقه‌ای که همواره مسکون بوده و ملل مختلفی در آن برآمده و فرو خفته اند، سنگ نوشته های متعددی وجود دارد که هر یک بازگوکننده پاره ای از تاریخ و حکایات تلخ و شیرین آن است و یکی از آنها مربوط به دوران آشوربانیپال یعنی در نیمه دوم هزاره اول قبل از میلاد است.

وی افزود: سنگ نگاره های دیگری نیز در استان ایلام مربوط به دوران های مختلف تاریخی در درون برخی از غارها و سکونتگاه های تاریخی در مناطقی از هلیلان، آبدانان، منطقه باولی از توابع چوار ارکوازی، غارهای مشرف به منطقه تاریخی میمه و... وجود دارند که بعضی از آنها توسط هیئت های کارشناسی مطالعه و شناسایی شدند و تعدادی نیز هنوز ناشناخته اند.

او گفت: کتیبه ی نقش برجسته آشوری در روستای گل گل ملکشاهی در حدود ۲۵ کیلومتری شهر ایلام و 8 کیلومتری شهر ارکواز قرار دارد که از روستاهای هدف گردشگری و خوش آب و هوای منطقه است که در سرچشمه و سراب آب سد ایلام واقع شده. در این محل کتیبه ای تاریخی از دوران حکومت آشوریان در بالا دست این تنگه در دیواره کوه حجاری شده است که به فاصله کمی از جاده اصلی و محل فعلی روستای گل گل قرار دارد. این کتیبه از هزاره اول قبل از میلاد به خط میخی آشوری حکاکی شده است. و متن آن از فتح ایلام و انقراض تمدن ایلام باستان به وسیله آشوریها حکایت دارد.

نویسنده کتاب «ایلام عروس زاگرس» توضیح داد: بر این کتیبه که به علت آهکی بودن دیواره سنگی کوه مشرف به سراب گل گل و نیز عوامل طبیعی و باد و باران و یخبندان و سردی و گرمی هوای منطقه آسیب جدی دیده است، نقوش و خطوطی از یک سرباز آشوری با کلاه خود و علامت ماه و ستاره در بالای سر با آثاری از خطوط میخی نقش بسته است که در سالهای قبل از پیروزی انقلاب یکی از باستان شناسان به نام پروفسور لویی واندنبرگ اهل کشور بلژیک، موفق به خواندن و ترجمه این سنگ نوشته شد.

درخشنده در خصوص جزئیات بیشتر این کتیبه عنوان کرد: کتیبه و نقش برجسته گل گل ملکشاهی یادگاری از حمله و تصرف این منطقه به دست آشوریها در هزاره های قبل از میلاد است که در ضلع شمالی این روستا بر نمای شرقی صخره و به ارتفاع حدود ۳ متر از زمین مشرف به شیب کوه قرار دارد. شکل عمومی کتیبه یک مستطیل به ارتفاع ۱۳۵ سانتیمتر و عرض ۹۰ سانتی متر است که در وسط آن نقش نیمرخ و تمام قد پادشاه آشوری به صورت برجسته قرار دارد که کلاهی مخروطی و ردایی بلند تا روی پاها بر تن داشته و شمشیری حمایل به نماد قدرت در دست دارد که به علت تخریب، شکل آن به درستی معلوم نیست. نزدیک پیشانی نیز تصویری تخریب شده قرار دارد که به همراه نماد دیگری در پشت سر که یک هلال ماه است دیده می شود که احتمالاً نمادهای خدایان و الهه های آسمانی باشدکه به حمایت از پادشاه آشوری برخاسته و به او کمک کرده اند تا در جنگ پیروز شود.

او گفت: این اثر به شماره ی ۱۴۱۸ در سال ۱۳۵۵ ثبت آثار ملی و فرهنگی شده است و به دلیل آهکی و مطبق بودن سنگ محل کتیبه آشوری در روستای گل گل ملکشاهی، در سالهای اخیر کارشناسان میراث فرهنگی استان ایلام با استفاده از روغن ها و مواد نگه دارنده از این اثر محافظت کرده اند. کارشناسان در سال ۱۳۷۹ با کپی برداری از ابعاد کامل این نوشته و خطوط آن، مولاژ مربوط به اثر را تهیه و اکنون این مولاژ در قلعه والی شهر ایلام نگهداری می شود.

کتیبه آشوربانیپال در ملکشاهی؛ همچنان ناشناخته

ترجمه کتیبه:

«به آشور و خدایان (بزرگ) که به طرفداری شاه محبوب آن‌ها ایستاده و چیره شده (بر زمین‌های دشمنانش (...) شاه جهان (...) پسر (...) آشور پدر خدایان مرا نامزد کرد برای پادشاهی در رحم مادرم (...) انلیل مرا برای تسلط بر روی زمین و مردم فرا خواند. سین و شماش با هم شگونهای مساعدی در مورد بنیاد فرمانروایی من فراهم ساختند. نبو و مردوک مرا بصیرت وسیع و فهم عمیق بخشانیدند. خدایان بزرگ از راه لطف در محفل خود مرا بر روی تخت شاهی پدرم گذاشتند. آن‌ها تسلط بر روی زمین را به من واگذار کردند. شهر (...) آن‌ها بیرون رفتند (...) روی او ستایش کارهایی که من انجام داده‌ام. من نوشتم بر روی آن من به جای نهادم این سنگ نوشته را برای ترغیب شاهان و پسران من در آینده باشد که امیری در میان شاهان پسران من که او را آشور و خدایان بزرگ برای تسلط بر روی زمین و مردم نامزد کند. این ستون و تحسین خدایان بزرگ را ببیند و باشد که به تدفین آن بپردازد و قربانیها بکند اما آنکه آن مجسمه را از جای آن بردارد آشور و خدایان بزرگ و آن عده که روی این ستون نام برده شدند با نظر خشم به او نگاه کند. باشد که به طرفداری او در یک برخورد سلاح‌ها در میدان جنگ برخیزند و باشد که آن‌ها او را راهنمایی نکنند. (...) با شد که آن‌ها هم حکم شاهی او را براندازند و باشد که آن‌ها نامش و تخمه اش را در زمین ضایع کنند"».

* یاسر بابایی

کد خبر 2757004

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha