نشان در بی نشانی «بهمن» / بهروز سپیدنامه*

سرویس ایلام - در روزگاری که در ساحت هنر و ادبیات، القاب و عناوین مثل آب خوردن توزیع می‌شوند و لقب استاد، متاعی است که به ثمن بخس فروخته می شود، «بهمن نظری» همان به، که «بهمن» باقی بماند.

به گزارش خبرگزاری کردپرس، گاهی القاب و عناوینی مثل «دکتر»، «استاد» و نظایر آن، به جای عزت و منزلت بخشیدن به شخص، مایه‌ی تنزّل مقام و منزلت او می‌شوند. مثلاً اگر به جای «قیصر» از عبارت «دکتر قیصر امین‌پور» یا به جای «احمد شاملو» می‌گفتیم «دکتر احمد شاملو» چقدر اسم بزرگشان کوچک می‌شد. القاب و عناوین، زمانی که جزء لاینفک اسم شوند منزلت را با خویش به همراه دارند البته این منزلت به خاطر القاب و عناوین نیست بلکه به خاطر شخصی است که به لقب عزت بخشیده است نظیر: دکتر علی شریعتی یا علامه طباطبایی و قس علی هذا.

برای بهمن نظری همین بس که او را با نام کوچک‌اش مورد خطاب قرار دهیم. او آفتابی است که به دلالت آفتاب آمده است و آثار فاخرش بیانگر مقام و منزلت هنری اویند.

با عرض ارادت به اساتید واقعی که با خون دل، سنگ را لعل کرده‌اند در تعریض به استاد نماها باید گفت: در روزگاری که در ساحت هنر و ادبیات، القاب و عناوین مثل آب خوردن توزیع می‌شوند و لقب استاد، متاعی است که به ثمن بخس فروخته می شود، «بهمن نظری» همان به، که «بهمن» باقی بماند تا این تمایزیافتگی او را از خیل بلندآوازان میان تهی جدا سازد.

«بهمن»، با آثار فاخری که آفرید، واقعیت را به اسطوره مبدل ساخت تا جاودانه بماند. اسطوره و تاریخ دو روایت‌ حقیقی‌اند اما تفاوت آن‌ها در کرانمندی یا بی‌کرانگی سه عنصر: انسان، زمان و مکان است. در تاریخ؛ این سه عنصر کاملاً مشخص و معین‌اند و اگر چنین نباشد، حوادث تاریخی از اعتبار و سندیت لازم برخوردار نخواهند بود. بر این اساس، حوادث تاریخی دارای مرز جغرافیایی و هویتی خاصی هستند که نمی‌توان آن‌ها را مصادره نمود. اما اسطوره روایتی ازلی است که در آن، سه عنصر یاد شده بازنمود آمال و آرمان‌های بشر در طول روزگاران بوده است و به همین خاطر، اسطوره‌ها روایت‌هایی جاودان و نامیرایند و می‌توان از آن‌ها برای توصیف تمام لحظات تاریخی در تمام زمان‌ها استفاده نمود.

انسان‌هایی که مس وجود خود را با اکسیر عشق طلا می‌کنند به مرز اسطوره ‌گی می‌رسند، و نامیرا می‌شوند. به قول لسان الغیب:

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده‌ی عالم دوام

و به تعبیر سعدی:

گویند روی سرخ تو سعدی، که زرد کرد؟

اکسیر عشق در مس ام آمیخت، زر شدم

اسطوره‌ها بی آن‌که بخواهیم زاده می‌شوند و ما فقط غبار از چهره‌ی آن‌ها می‌زداییم، نظیر مجسمه‌سازی که با زدودن زواید سنگ‌ها، مجسمه را از دل سنگ بیرون می‌کشد و رها می‌سازد. اسطوره‌ها نظیر شخصیت‌های کاریزماتیک به ندرت تکرار می‌شوند. و بهمن نظری اسطوره‌ای است تکرارناپذیر.

قضاوت در خصوص سلوک شخصی هنرمندانی نظیر بهمن نظری باید محتاطانه انجام شود. زیرا دنیای هنرمند پارادوکس تمرکز و تغافل است. هنرمند با تمرکز بر ایده‌ها و اثر، از دنیای اطراف غافل می‌شود و اگر این‌گونه نبود، آفرینش اثر سترون می‌شد.

مولوی به زیبایی این تمرکز و تغافل را این گونه بیان کرده است:

قافیه اندیشم و دلدار من

گویدم مندیش جز دیدار من

حرف و صوت و لفظ را بر هم زنم

تا جدا زین هر سه، با تو دم زنم

اعتقاد مولوی بر آن است که اندیشیدن به صنعت شعر و ملزومات آن، به خلق شعری می‌انجامد که کوششی است نه جوششی. شاعر به قافیه و وزن می‌اندیشد و دلدار به او نهیب می‌زند که تنها به من بیندیش و حرف و صوت و لفظ را بر هم بزن و با زبان خاموشی با من سخن بگوی و بهمن نظری زبان خاموشی را به خوبی بلد بود. به تعبیر شیخ اجل: چون طبله‌ی عطار، خاموش بود و هنرنمای.

بهمن باید جاری بماند و این استمرار، وامدار همت دوستان و متولیان فرهنگ و هنر این دیار است. آثار بهمن باید منتشر شوند. و به فرزند و همسر او توجه نمود و آن‌ها را فراموش نکرد

در معرفی بهمن باید از تقلیل گرایی پرهیز نمود به قول سعدی علیه الرحمه:

تنگ چشمان نظر به میوه کنند

ما تماشا کنان بستانیم

بر این اساس، نباید تمام هنر بهمن را به مجسمه‌سازی فروکاست. او هنرمند برجسته‌ای بود که در عرصه‌ی طراحی، نقاشی، مجسمه‌سازی و انیمیشن صاحب تخصص بود. شاید اگر بهمن مسیر انیمیشن را به صورت متمرکز طی می‌نمود، در جهان، صاحب نام می‌شد. زیرا در این عرصه بی همتا بود.

سخن پایانی آن است که در استان ایلام، هنرمندان برجسته‌ای یافت می‌شوند که از مشکلات فراوان معیشتی و جسمی رنج می‌برند اما مناعت طبع و عزت نفس آنان مانع از ابراز این ناملایمات شده است و وظیفه‌ی دوستان و متولیان فرهنگ و هنر این دیار است که آنان را دریابند به قول مولوی:

چو بر گورم بخواهی بوسه دادن

رخم را بوسه ده کاکنون همانیم.

*شاعر و جامعه شناس ایلامی

کد خبر 16627

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha