کرد پرس؛ در ماجرای هند و پاکستان، دونالد ترامپ ـ رئیس جمهوری پیشین آمریکا که همچنان نقش پررنگی در فضای رسانه ای و سیاسی ایالات متحده دارد ـ با لحنی تحریک آمیز، از «اسلام رادیکال» به عنوان تهدید اصلی جهانی یاد کرد، بی آن که میان گروه های افراطی و دولت های قانونی تمایزی قائل شود. چنین مواضعی، به هند جسارت بخشید تا حمله ای هوایی به خاک پاکستان را آغاز کند.
اما پاسخ پاکستان، سریع، قاطع و پیش بینی نشده بود: نابودی چندین هواگرد نظامی هندی ـ از جمله بمب افکن های استراتژیک ـ و ورود جنگنده های پاکستانی تا عمق خاک هند. در پی این واکنش، ایالات متحده که تا آن لحظه حامی بی چون وچرای هند بود، موضع خود را تغییر داد. ترامپ که پیش تر از «حمایت کامل» از دهلی نو سخن گفته بود، این بار اظهار داشت: «خوشحالم که آتش بس میان دو کشور برقرار شده است.» این چرخش، بیش از آن که محصول درک دیپلماتیک جدیدی باشد، نتیجه شوک ناشی از اشتباهی محاسباتی بود.
ایران و اسرائیل؛ از حمله تا بازدارندگی فعال
در سناریوی ایران و اسرائیل نیز روندی مشابه در حال رقم خوردن است. در حالی که گفت وگوهای هسته ای میان تهران و واشنگتن در آستانه دور ششم متوقف شده بود، ترامپ با تکرار مواضع پیشین خود گفت: «همه گزینه ها روی میز است»؛ جمله ای که در عمل، چراغ سبزی برای اقدامات نظامی اسرائیل تلقی شد.
اسرائیل، با تکیه بر این فضا، حملاتی را علیه نقاط حساس در خاک ایران آغاز کرد. اما برخلاف انتظار، ایران واکنشی «سخت، سریع و چندلایه» نشان داد: زیرساخت های نظامی و اقتصادی اسرائیل در کمتر از یک شبانه روز، با موجی از موشک ها، عملیات پهپادی، حملات سایبری و اقداماتی میدانی هدف قرار گرفت. بخش هایی از سامانه های پدافندی اسرائیل از کار افتاد و تأسیسات راهبردی آسیب جدی دیدند.
شاید محتوای حساب کاربر اسراییلی گویای همه چیز باشد: ایرانی ها دارن از ما غزه می سازند.
واشنگتن و بازگشت به ادبیات آتش بس؛
پاسخ ایران، آمریکا را در موقعیتی مشابه با بحران هند و پاکستان قرار داد. ترامپ که تنها چند روز پیش از «ضرورت تغییر رفتار ایران ظرف ۶۰ روز» سخن می گفت، این بار تغییر موضع داد و اظهار داشت: «همه باید برای پایان این جنگ ویرانگر تلاش کنند.»
این تغییر لحن، بار دیگر چهره متزلزل سیاست خارجی ایالات متحده را آشکار ساخت: دولتی که در مواجهه با پاسخ های غیرمنتظره، از تهدید به صلح پناه می برد و چرخشی تاکتیکی را به جای راهبردی اتخاذ می کند.
بازتعریف موازنه قوا در خاورمیانه؛
تحولات اخیر، نشانه ای روشن از دگرگونی تدریجی در توازن قدرت منطقه ای است. اسرائیل که سال ها با پشتوانه حمایت های بی قید و شرط آمریکا، خود را بازیگر برتر خاورمیانه می دانست، اکنون با ضربه ای راهبردی مواجه شده که نه تنها توان تهاجمی آن را زیر سؤال برده، بلکه اعتبار روانی و سیاسی اش را نیز به چالش کشیده است.
از سوی دیگر، ایالات متحده که همواره خود را «کارگردان پشت پرده» بحران ها می دانست، بار دیگر در مدیریت یک درگیری کلیدی ناکام ماند و مجبور شد با عقب نشینی لفظی، از مواجهه مستقیم فاصله بگیرد. این عقب نشینی ـ چه با ملاحظات انتخاباتی و چه با انگیزه های امنیتی ـ نشانه ای روشن از افول تدریجی نقش واشنگتن در معادلات خاورمیانه است.
تاریخ تکرار نمی شود، هشدار می دهد؛
در حالی که فضای ژئوپلیتیکی منطقه به سرعت در حال تغییر است، تکرار سناریوی هند و پاکستان در سطحی بزرگ تر، حامل پیامی روشن برای تل آویو و واشنگتن است: تصور ناتوانی ایران در پاسخ گویی، به سرعت جای خود را به واقعیت قدرت بازدارندگی فعال داده است. این بار، تکرار تاریخ نه با فاجعه برای تهران، بلکه با هشدار برای متحدان سنتی غرب همراه بوده است.
نظر شما