«کیومرث مرادی» از مفاخر تمدن ساز زاگرس / محمدحسین بوچانی*

سرویس ایلام - پژوهشگر ایلامی در یادداشتی که در اختیار کردپرس گذاشت، به بهانه مرگ کیومرث مرادی شاعر دهلرانی از پیوندهای هویتی هنرمندان با جامعه گفت و نوشت: زاگرس‌نشینان با صدا و شعرهای کیومرث مرادی بسیار خاطرەها دارند و او از جمله مردانی بود که خالق بخشی از هویت و اجتماع‌سازی جمعی ما بود.

به گزارش خبرگزاری کردپرس، شاید هنر، شعر، کتاب و چیزهای شبیه اینها؛ علاوە بر اینکە بیانگر "تجربەی زیستەی جمعی شاعر است"؛ زنجیرەای برای انعکاس درد، شادی، خیال و احوالات حال و گذشته اجتماع به آیندگان باشد. درکی واقعی و دقیق؛ اما متفاوت‌ از زمان و مکان و تابندن نور و ظلمات این احوالات به سایه و روشن آینده، در فضایی سیال در میانەی لامکانی و لازمانی.

آدمی وقتی مخاطبانی در درازای زمان و تاریخ آینده دارد و گاهی در پی انعکاس صدای دردها، عشق‌ها، قصه‌ها به آیندگان است، ناخودآگاە واژه‌هایی مانا و پایدار خلق می‌کند.

استان ایلام از دیرباز تاکنون همارە در بستر زمان کانون تحولات بزرگ بوده است. بسیار بزرگ زنان و مردانی هم داشته است که تلاش کرده‌اند خاطرات این "کانونی بودن" عشق به میهن، عشق به اولیا، عشق به طبیعت، وفاداری به اخلاق و ایمان و صدها باور راستین دیگر را در قالب‌ها مختلف مانا و پایدار کنند.

استاد کیومرث مرادی _رحمت خدا بر او باد_ که زاگرس‌نشینان با صدا و شعرهای او بسیار خاطرەها دارند از جمله مردانی بود که خالق بخشی از هویت و اجتماع‌سازی جمعی ما بود. شعرها و صدای او انعکاس بخشی از دردهای مشترک و جمعی ما به آیندگان است. دردهای عمیقی چون نابرابری، تبعیض، ناروایی به کودکان، زنان و طبیعت که در اندیشه‌ی بلند او که در قالب شعر نظم یافتە در آینده مخاطبان خاص خود را خواهد یافت.

 او در هویت‌سازی جمعی ما هنرمندانه به خلق بنایی بزرگ دست زده و سیما و منظر این بنای باشکوه که کیومرث خلق کرده در ساحت معنا "جلوگیری از هویت‌ستیزی و هویت‌گریزی" ماست.

اکنون او دیگر در بین ما نیست ولی روح جمع‌گرایش که در قالب واژگان سامان یافته چون کوهی سرافراز همه ما را به دامنه‌ی امن خود فرا می‌خواند. 

او به ما می‌گوید با وجود تلخی‌های آوارگی و جنگ، تلخی‌های نابرابری‌های ناشی از حاشیەنشینی و فقدان آمایش سرزمینی، بایستی هم بەقدر وسع؛ برای خلق آینده‌ای بهتر مجاهدانه تلاش کرد و امیدوار بود و امیدواری را آموخت.

در همین راستا لازم است به پاس زحمات و تلاش‌های کیومرث مرادی و همچون دیگر اندیشمندان و مفاخر ایلامی، مجموعه ساختارهای ملی و محلی در معابر شهرها و روستاها نام، مجسمه و تندیس آنها را بە یادبود بر پای بدارند.

این اقدام ارزشمند برای جلوگیری از فراموش شدن مفاخر زاگرس بسیار ضروری می‌باشد. همچنین لازم است خانه مفاخر و اندیشمندان ایلام به همت مجموعه نمایندگان دولت و مجلس در ایلام پایه‌گذاری شود. خانه مفاخر ایلامی کانون و نمایشگاه آثار هزاران شهید، اندیشمند، بزرگ و افراد تحول‌آفرین است.

خانه مفاخر و اندیشمندان ایلام لازم است با سبک نوین و به شیوه‌ای خلاقانه طراحی و اجرا و احداث شود و همواره درب آن به روی همه باز باشد.

حداقل حقی که این مفتخر و اندیشمندان بر ما دارند آن است که نگذاریم نام و یاد آنها فراموش شود.

یاد استاد مرادی با این شعر زیبای او همواره بر تارک ایران و ایلام زنده باد.

دکتر سلام! روح و تنم درد می‌کند

چشمم، دلم، لبم، بدنم درد می‌کند

ذوق سرودنم، کلماتِ نوشتنم

دکتر! تمام خویشتنم درد می‌کند

احساس شاعرانگی‌ام، تیر می‌کشد

حال و هوایِ پر زدنم درد می‌کند

دکتر! نگفته‌های زیادی ست در دلم

لب وا که می‌کنم، سخنم درد می‌کند

می‌خواستم که لال بمانم، به جان تو!

دیدم سکوت در دهنم درد می‌کند.

نام و یادش بەخیر و جاودانە بادا کە همەی کسانی کە او را بە نیکی می‌شناختند در الوداعش گواهی دادند کە "اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا"

* پژوهشگر، مدرس دانشگاه

کد خبر 2759732

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha