رمزگشایی از صندوقچه های اسرار آمیز جنگ در مهران / بخش پایانی

سرویس ایلام - یکی از روشن ترین تصاویر مانده در ذهن من از این صندوقچه های جنگی در مهران، یک صندوقچه تمام آهنی مربوط به پیرمردی با تسبیحی در گردنش در روستای بان رحمان مهران است که وسط هال خانه اش آن را گشوده و در حال مرور مدارک و نهفته های رازآلود درون این صندوق است.

به گزارش خبرگزاری کردپرس، در اتاقی با نور کم که حدود ۳۰ سال پیش و پس از جنگ ساخته شده وسایل ساده ی زندگی اش چیده شده اند. باد نه چندان خنک یک کولر آبی ۳۵۰۰ از یک دریچه‌ی ۴۰ در ۳۰ اتاقش را اندکی خنک کرده است. روبروی همین درچه کولر، در میان دیگر وسایل ساده ی زندگی اش یک صندوق بزرگ چوبی آبی رنگ که به گفته ی خودش جای فشنگ و مهمات جنگی سالهای جنگ است و با دو قلاب در دو سوی درب این صندوق راحت باز و بسته می شود در کنار یک صندوق دیگر بازمانده از سالهای جنگ را باز می کند و از داخلش پوستین یا مشکی که در آن روغن حیوانی محلی نگهداری می کند و به زبان خودشان به «هیزه» معروف است را باز می کند، با دستان کم زورش چند بار از ناحیه گردن این مشک را می فشارد و مقداری روغن حیوانی داخل کاسه ای رویی می ریزد. عطر خوش روغن حیوانی همه اتاق این پیرزن را در بر می گیرد. 

مادامی که در حال خوردن عصرانه ای که ترکیبی از روغن حیوانی، دوشاب و نان محلی است هستیم از سختی های سالهای جنگ و خاطرات آن روزها تعریف می کند اما درخشان ترین خاطره اش از جنگ داستان همین صندوقچه چوبی نظامی آبی رنگ سالهای جنگ است. 

پیرزن می گوید: این صندوقچه را سالهای دور جنگ، پسرش زمانی که سرباز و راننده یکی از ماشین های جنگی بوده و اکنون در شهری دیگر زندگی می کند برایش از جبهه آورده است و در حالی که بغضی زنانه گلویش را فشار می دهد می گوید: این صندوق را اندازه ی پسرم دوست دارم ، و بعد با لهجه ی کردی ملکشاهی ادامه می دهد: از آنجایی که «هیزه»ی جای روغن بخاطر چرب بودن ، مورچه و حشرات جمع می کند این صندوقچه دربش چنان کیپ می شود که با خیال راحت هیزه و وسایل دیگر را داخلش نگهداری می کنم و جنسش هم چنان محکم است که اگه از کوه هم به پایین پرت شود ذره ای خراش پیدا نمی کند.

یکی دیگر از روشن ترین تصاویر مانده در ذهن من از این صندوقچه های جنگی در مهران، یک صندوقچه تمام آهنی مربوط به پیرمردی با تسبیحی در گردنش در روستای بان رحمان مهران است که وسط هال خانه اش آن را گشوده و در حال مرور مدارک و نهفته های رازآلود  درون این صندوق است. پیرمرد می گوید: اندک ماه‌هایی پس از جنگ، زمانی که برای ساخت این خانه و تبدیل خاکریزهای جنگ به منزل مسکونی مشغول خاک برداری بودم این صندوق را از زیر لایه هایی از خاک پیدا کرده و به برای خود به یادگار گذاشته است. درون این صندوقچه آهنی و اسرار آمیز از جنگ که قفل محکمی هم برای آن ساخته شده بود علاوه بر نگهداری مدارک و اسناد مهم زندگی این پیرمرد و خانواده اش نامه هایی نگهداری می شد که پیرمرد می گفت مربوط به نامه نگاری خود، اقوام و عزیزانش در سالهای جنگ است. 

صندوقچه های اسرار آمیز و نوستالژی جنگ را در خانه های زیادی در شهر مهران و روستاهای اطراف آن می توان دید و خاطرات نهفته در درون این صندوقچه ها را پس از سالها رمز گشایی کرد. صندوقچه هایی علاوه بر اینکه نمادهایی از یک جنگ هشت ساله در این بخش از نوار مرزی ایران و عراق هستند، نماد ایستادگی این مرزداران واقعی در مقابل دشمن و دفاع از سرزمین بزرگ ایران، نماد رنج‌های  بی مزد و سختی های غیرقابل تشبیه این مردم در زمان جنگ و پس از آن و نماد ادامه ی حضور جنگ در لایه های هزارتوی زندگی مردمان مرزنشین شهرستان مهران و نماد نوستالژی های آنان با گذشت ۳۵ سال پس از این جنگ ویرانگر است.

گزارش: حشمت‌الله کرمی نژاد 

کد خبر 2757880

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha