به گزارش خبرگزاری کردپرس، استانی که فرزندانش شایستگی تصاحب وسیعترین وزارتخانه کشور و پیشینه سکانداری استانداریهای استانهای بزرگ کشور ونیز معاونتهای وزارتخانهها و استانداری پایتخت را در کارنامه خود دارد، شایستگی مسند استانداری نخبگان خود را نیز دارد اما اینک که این مسئولیت به یکی از هموطنان نهاوندیتبار متعهد و پیشکسوت دفاع مقدس، واگذار شده است آن را به فال نیک میگیریم؛ “الخیرُ فیما وَقَع…” وظیفه داریم وی را در پیشبرد امور یاوری و حمایت کنیم و با نقدهای منصفانه و مشفقانه، چراغی فراروی وی روشن کنیم.
بیست و سومین استاندار ایلام را نمیتوانیم استاندار جدیدالورود بنامیم چرا که او قبلاً یکسال و اندی در ایلام، مسئولیت داشته و در مجموع بالغ بر ۱۳ ماه است که به ایلام آمده اینک درحالی که حدود پنج ماه از عمر دولت سیزدهم سپری شده، وی فرصت زیادی ندارد تا طرحها و برنامههایش را روی ریل توسعه ایلام اجرایی کند. دراین راه اما دشواریهایی پیش رو دارد؛
بهرامنیا، اخیراً انتصابات برگرفته از لابیگری ایلی را پاشنهی آشیل مدیریت استان تحلیل کرده و نگران شده که مبادا شایستگان، درجایگاه واقعی خود قرار نگیرند. به همین سبب در آیین معارفه فرماندارجدید دهلران، شاه بیت سیاستمداریش را از همیان بیرون کشید و به صراحت گفت:
“بخشی از فسادها زیر آوار قبیلهگرایی مدفون شده است، آمدهایم تا خط بطلانی بر قبیلهگرایی بکشیم …”
به نظر میرسد این سخن وی ازفشارهای پشت پرده برای انتصابات ناصواب قبیلهای وسیاسی حکایت دارد و این اولین دشواری فراروی اوست که نتوانست گُربه را دَم حجله بکُشد و نباید اجازه دهد اقتدار سیاسیاش جوانمرگ شود چرا که به راحتی تسلیم انتصابات تحمیلی و سفارشی شد و اینک بیم آن دارد که مبادا در میدان تصمیمگیری برای انتصاب مدیرانی تجربه آموخته و مقتدر، اسب و گوی و میدان را یکجا از کف دهد.
استاندار ایلام برای عبور از سهمخواهی شمال وجنوب استان، به گسیل کردن مدیرانی از حوزه شمال به حوزه جنوب و بالعکس مبادرت کرد تا سیاست خنثی کردن انتصابات تحمیلی، ایلی و جغرافیایی را عملی کند. اتفاقا ای کاش او بیشتر روی ظرفیتهای قبیلهای و نخبگان شمال وجنوب متمرکز شود که همواره حلقه واسط انسجام قومی و همدلی مردم بودهاند. همان نخبگان ایل و قبیله که در جنگ تحمیلی، بسیج مردمی را برای دفاع از مرزهای میهن تهیج کردند و همواره در رونق انتخابات شوراهای اسلامی و مجلس، نقش بسزایی داشتهاند.
چالش دیگر پیش روی استاندار ایلام، انتصاب مدیران فرهنگیست؛ زیرا این نگرانی وجود دارد که مدیریت این حوزه در مناقصهی سهم خواهی سیاسیون ، چوب حراج بخورد. این درحالیست که عملکرد فرهنگی استان ایلام در دههی اخیر در تراز استانهای بزرگ نمود داشته و توقع مردم و نخبگان را بالا برده است. لذا مدیریت فرهنگی آتی، ضمن اینکه باید سهم اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه باشد، ضرورت دارد از بین تجربه آموختگان و دانش آموختگان این حوزه منصوب شوند.
دشواری دیگر پیش روی استاندار ایلام، بودجه ضعیف استان است که در قعر جدول بودجه کشور رسوب کرده است و حتی نمیتواند به اندازه مرهمی، زخمهای عمیق این استان را التیام ببخشد. با این بودجه نحیف، آقای استاندار برای توسعه استان چه برنامهای میتواند داشته باشد؟
انتصابات مدیران فاقد رزومه و سفارشی، یکی دیگر از چالشهای مدیریت ارشد استان است. راه روشن و معقول آن است که آقای استاندار برای انتصاب مابقی معاونان خود،ضمن رعایت توازن انتصابها بین مرکز استان و سایر شهرستانها، صاحبان رزومههای پُر پیمانه، تجربهآموخته در سطح ملی و منطقهای را منصوب کند و آن را نه به اخمهای نمایندگان، بلکه به زخمهای توسعه نیافتگی ایلام گره بزند تا مورد هجمه منتقدان قرار نگیرد.
دراین راستا اغلب فعالان سیاسی معتقدند که معاونت عمرانی باید از پیشینه مقبول و مطلوب در حوزه شهرداری، شهرسازی و راهسازی تخصص و رزومهای در تراز ملی و منطقهای داشته باشد.
شاید بهتر باشد که کارنامه اجرایی افرادی که برای انتصاب در این سمت مطرح هستند در رسانهها منتشر شود تا قبل از صدور حکم، مردم و رسانهها از عیار و اعتبار انتصابهای آقای استاندار آگاهی پیدا کنند.
استاندار ایلام در راستای انتصاب قریب الوقوع معاونان اقتصادی و عمرانی باید هوشمندانهتر تصمیم بگیرد. تا یکبار دیگر مبحث انتصابات معکوس دراستان مطرح نشود؛ که مبادا فردی در عیار یک فرماندار، صندلی معاون استاندار را تصاحب کند و فردی که در تراز معاون استاندار است بدون انگیزه بر صندلی فرمانداری بنشیند و تبعات زیانبار ناهمگونی پازل مدیریت استان، دامنگیر مردم شود.
نظر شما