به گزارش خبرگزاری کردپرس، از زمان رفتن یکباره استاندار ایلام به خوزستان، دو نگاه در استان برای تصدی مسئولیت استانداری به وجود آمد. عده قلیلی بر حضور یک استاندار توانمند و دارای رزومه از بدنه وزارت کشور تأکید داشتند و متاسفانه عده کثیری معاون سیاسی وقت، آقای محمد نوذری چلیچه را بهترین گزینه برای استان معرفی کردند و در بیسابقه ترین حالت، برای تصدی استانداری ایلام کمپینی راهاندازی شد، او را خیرالموجودین خواندند که همان ارجحیت بد در میان بدهاست.
عمده تحلیل هم برای استاندار شدن نوذری که حتی در دوران معاونت سیاسی استانداری تکاپو و اثر چندانی در مناسبات استان نداشت، آشنایی وی با مسائل استان در سه سال حضور (بخوانیم همراهی) وی با سلیمانی دشتکی بود. گفته میشد که نوذری مسائل استان را میشناسد و برای چند ماه پایانی دولت گزینه خوبی خواهد بود. اما دیری نگذشت که خلاف این تئوری ثابت شد و مدیریت ضعیف، رهاشده و روزمرگی ایشان و تکیه بر کار نمایشی به جای کار واقعی، رفته رفته صدای حامیان سینه چاک قدیمی را هم درآورده است.
کسانی که شدیداً و گاه متعصبانه منتقد سلیمانی دشتکی بودند، یکباره با رفتنش به ثناگوی بی دلیل نوذری تبدیل شدند و حال آنکه ناکارآمدی این جریانسازی نادرست، عیان شده و استاندار ضعیف ایلام در هیچ حوزهای (حتی به مدد رسانه) نتوانسته است قدمی برای ایلام بردارد.
در واپسین روزهای دولت تدبیر و امید، همان ثناگویان و کمپین سازان برای استاندار شدن نوذری، پا روی غرور خود گذاشته و به نقد عملکرد منفعلانه استاندار ایلام میپردازند. این در حالی است که میشد روی آمدن یک استاندار توانمند و قویذو دارای روابط در قدرت و کارکشته اجماع کرد تا در چندین ماهی که در ایلام فرصت سوزی شد، بتواند خداقلها را فراهم کرده و مردم را درگیر بسیاری از مشکلات کنونی نکند.
حال این راهبرد غلط باید درس عبرتی برای کسانی باشد که سعی در آوردن استاندارهای مطلوب خود در دولت مردمی آقای رئیسی دادستان دارند که سراغ گزینههای امتحان پس داده، ضعیف، باندی و ویژه خوار نروند و ملاک را پیشرفت استان در چهار سال آینده قرار دهند و نه مطامع ستادی و جناحی.
نظر شما