میراث بعثت/ شهباز محسنی

شایسته است در ابتدا، به لحاظ تاریخی ذکر کنم که از منظر منابع و علمای اهل سنت، مبعث رسول اکرم - درود خدا بر او باد- درجبل النور و غار حرا، در ماه رمضان بوده است و اما علما و برادران شیعه، اعتقاد دارند که نخستین نزول وحی بر قلب رسول اکرم، در شب ۲۷ رجب بوده و سنیان را عقیده بر آن است که ۲۷ رجب لیلة إسراء یا شب معراج است.

اما در اصل اتفاق بعثت و برانگیختگی، فارغ از اینکه چه روز یا ماه و سالی بوده، هر دو مکتب شیعه و سنی هم عقیده و هم داستان اند.آشفتگی ها و نارسایی های عقیدتی، اخلاقی و اجتماعی عصر بعثت، ضروری می نمود که وقت آن، فرارسیده تا به قول انجیل، فارقلیط، یا احمد موعود بعثت یابد و بشر را به صحیح ترین راه، که راه رستگاری می نامندش، فرا بخواند.

جالب آنکه در حجاز آن هنگام، خداوند به اشکال مختلف و غیر توحیدی، عبادت می شد و عقیده به الوهیت الله، وجود داشت اما در سطح ربوبیت، یعنی در اخلاق و رفتار فردی و اجتماعی، اراده و اوامر خداوند بی رنگ بود و محلی از اعراب نداشت و آنچه حاکم بود فرهنگ برساخته قبیلگی بود هرچند که خود مشرکان قریش عقیده داشتند که آسمان ها وکائنات را خدا آفریده است که در قرآن بدان تصریح شده است.

بعثت در عصر جاهلیت اتفاق افتاد

جاهلیت معمولاً عصر نادانی ترجمه می شود، اما باید دانست که واژه جهل و جاهل در اینجا، به معنای نادانی و نادان یا بی سواد نیست. برجسته ترین مفاخر زبان شعر عرب، یعنی معلقات سبعه، که حاوی آثار شاعرانی مانند امرؤالقیس و تأبط شری، شنفری و دیگران است به همین دوره جاهلی مربوط است که به مثابه اشعار وزین و فخیم سبک خراسانی در شعر فارسی است در شاهکاری چون شاهنامه فردوسی یا شاعرانی چون رودکی و ناصر خسرو، پس قطعاً علت دیگری داشته که بدان دوره جاهلیت گفته می شد.

حاکمیت زور، رفتارهای نابخردانه قومی و تعصبات نژادی و پیوندهای خونی و بی حرمتی به زن، شرک و محو در دنیا بودن و بی اخلاقی، عدم حلم و بردباری و زود برافروخته شدن ودعوا و عصبیت.بی جهت نیست که پیامبر حکیم اسلام فرموده است: إنما بعثت لأتمم مکارم الأخلاق.آری اخلاق نیک، گمشده آن زمان و چه بسا اکنون بوده و هست.وقتی قرآن کریم، پیامبر را وصف می کند، می فرماید: إنک لعلی خلق عظیم.در منابع اهل سنت مشهور است که از ام المؤمنین، عایشه، پرسیدند که رفتار و اخلاق پیامبر چگونه بود؟ در جواب گفت: کان خلقه القرآن.پس اگر بخواهیم بدانیم رفتار و اخلاق پیامبر چگونه بود، بهترین منبع در این باره، مطالعه آیات اخلاقی در قرآن کریم است. زیرا وی، نخستین فردی بود که به قرآن رفتار می کرد و بیش از همه بر تقید و عمل بدان مواظب بود.

وقتی که در خانه و در میان اهل بیتش بود نمونه کامل همسر و پدری مهربان و مسئول بود. با فقرا و نیازمندان بسیار خوشرو و بخشنده بود. در مقام عبادت و تقوا، عابدی بسیار تلاشگر، در مقام و موقعیت حکومت که قرار داشت نمونه اعلای زیرکی و فراست و حلم و بردباری و صلح طلبی بود، که کتب معتبر سیره مملو است از گزارش هایی در این باره، در اوج قدرت و در روز فتح مکه که با سپاهی مقتدر پیروزمندانه به زادگاهش بازگشت، یک ذره دچار غرور نشد و از دشمنانش که او و یارانش را از خانه و مأوا رانده بودند و اقسام توهین و کارشکنی و آزار و سوءقصد را به وی و یارانش کرده بودند انتقام نگرفت و به جای فراخوان الیوم یوم الملحمه (امروز روز حماسه است) اعلام کرد الیوم یوم المرحمة (امروز روز مهربانی است). کافی است تاریخ را بخوانیم و ببینیم که فاتحان چه فجایعی بر سراقوام بیچاره مغلوب آورده اند!خداوند به قرآن کریم، سوگند یاد می کند که همانا تو ای محمد از فرستادگان هستی و بر صراط مستقیم قرار داری. او موفق شد نسل ممتازی را پرورش دهد.

نسلی که افرادش پیشتر، غرق در تعصبات قومی و بی ارزشی های اخلاقی و آلودگی شرک و پراکندگی، عدم تفاهم و همزیستی مسالمت آمیز بودند. وی از آنان نسلی ساخت ممتاز، مجاهدان فداکار در روز و عابدان شب زنده دار. او با ابلاغ پیام الله متعال، در معرفی محوریت قرآن و ضرورت راهبرد اعتصام به این برنامه حیات بخش و جاوید که در بیانی زیبا و استعاری، به «حبل» یا ریسمان محکم خداوند، تعبیر شده از آن همه اقوام و نژادهای پراکنده و گاه متنفر از هم، امتی واحد و یگانه و قوی ساخت، با القای نگاه مسئولیت آور و رسالت الهی به آنان.

از این رو بعثت، آغاز حرکتی حیات بخش و بی نظیر و نوین بود که راهی تازه در برابر انسان گشود. به گمانم هر انسانی نیز بنا به پیروی از آن اسوه حسنه، باید برانگیخته شود. در درون متحول شود و از دلمردگی و چسبیدن به زمین، خود را رهایی دهد. به تعبیر قرآن کریم: أو من کان میتا فأحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها(الأنعام: ۱۲۲)

شوربختانه در همه جای جهان امروز، شاهد اوج اختلافات، پراکندگی و تفرقه بویژه در میان امت اسلام هستیم.فرقه گرایی ها و اختلافات، تعصبات و احساسات کور به دور از ملاحظه منطق و حکمت و جنگ ها و زد و خوردهای خونین فراوان و خودبینی ها و... گزافه نیست اگر گفته شود جاهلیت مدرن!اکنون جای سؤال است که آیا ضرورت درک دوباره و عمیق تر فلسفه بعثت و مطالعه مجدد میراث عظیم آن جان آگاه، با همان نگاه قرآنی وحدت بخش باز در برابر چشم مان، ترسیم نمی شود؟

این امت که حرکتش را در دل تاریکی عصر جاهلیت، با فراخوان «اقرأ» آغاز کرد و رسالتی سنگین، بر دوشش نهاده شد، آیا نباید آحادش، در اصلاح خود و جامعه و ساختن جامعه ای قرآنی که هدف از بعثت، همان بود، عزم را جزم کنند و رنسانسی نو در احیای آن میراث عظیم برپا شود؟

کد خبر 42902

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha