ناخوشی سراب «نیلوفر» و داستان تکراری وقف دماوند

سرویس کرمانشاه _ "موقوفه بودن پنجاه و پنجمین اثر طبیعی ملی ایران باعث شده تا نتوان پروژه‌های مهمی را در آن اجرا کرد تا رونقی دوباره در آن اتفاق بیفتد. اگر سراب نیلوفر وقف نبود، شاید امروز شاهد بی سر و سامانی آن نبودیم و همانگونه که مدیرعامل شرکت توسعه گردشگری استان عنوان کرد".

به گزارش کردپرس و به نقل از ایسنا؛ هرچه جلوتر می‌رویم از پیچ و خم خیابان‌های شلوغ و پر ترافیک هم کم و کمتر می‌شود. به جایی می‌رسیم که دیگر انتهای زندگی پرهیاهوی شهری است. جایی که خبری از مغازه‌های رنگارنگ، سر و صدای ماشین‌‎ها و دنیای درهم تنیده زندگی شهرنشینان نیست. اینجا در غروب یک روز تابستانی جاده‌ای صاف و بی‌انتها در میان دشتی سرسبز پیش رویمان ایستاده است.

راه طولانی در پیش نداریم و بعد از طی مسیری حدودا 20 دقیقه‌ای مقصدمان از دور خودنمایی می‌کند.

به ورودی اول محوطه که می‌رسیم جوانی با لباس فرم نگهبانی جلو می‌آید و بعد از اینکه پاسخ سلاممان را می‌دهد، می‌گوید: "قابلی نداره هشت هزار تومن میشه" و بعد پس از مکث کوتاهی سریع ادامه می‌دهد: "سه هزار تومن برای پارکینگ و پنج هزار تومن هم حق ورودی به محوطه. البته قبل‌ترها پارکینگ را ساعتی حساب می‌کردیم، ولی الان سه تومن شده و دیگه ساعتی هم نیست".

از نگهبانی که عبور می‌کنیم وارد محوطه پارکینگ می‌شویم، با اینکه آخر هفته است، اما از تعداد ماشین هایی که اینجا پارک شده می‌توان فهمید که "سراب نیلوفر" آخر هفته شلوغی ندارد.

از ماشین که پیاده می‌شویم مبهوت جلوه گری این پهنه آبیِ آبی رنگ می‌شوم، اما دیدن پارک ساحلی به هم ریخته و بی سامان آن، کمی ذوقم را کور می‌کند.

در جستجوی تکه‌ای نان....

کمی پیش تر که می‌رویم ناگهان صداهایی میخکوبمان می‌کند. صدای در آمیخته پارس و زوزه سگ‌های ولگرد داخل محوطه بلند می‌شود.

آنها همه جا هستند، تعدادشان هم یکی دو تا نیست. شاید بیست تا سی سگ ولگرد اینجا داخل محوطه مشغول جولان دادن هستند و در جستجوی تکه‌ای نان به خودشان جسارت می‌دهند و به گردشگران نزدیک می‌شوند، شاید که پسمانده غذایی نصیب‌شان شود.

در همین ابتدای ورود به پارک ساحلی، زیر یکی از درختان کوتاه قامت محوطه، زن جوانی مشغول دادن تکه‌های بیسکویت به توله سگی سیاه است. نزدیکش شده و برای چند لحظه ای با او همکلام می‌شوم. زنی خوش برخورد که خودش را "شایسته" معرفی می‌کند و در حالی که همچنان خرده بیسکویت ها را جلوی توله سگ سیاه می‌ریزد شروع به صحبت می‌کند و می‌گوید: در طول سال چندین مرتبه ای را به همراه همسرم به اینجا می‌آییم. مخصوصا فصل تابستان که همسرم برای شنا کردن می‌آید.

شایسته از وضعیت این روزهای سراب نیلوفر گلایه دارد و ادامه می‌دهد: هر روز که می‌گذرد بجای اینکه حال و روز این محوطه بهتر شود، بدتر می‌شود. انگار کسی نیست که به اینجا رسیدگی کند. سنگفرش‌ها خراب شده و علف‌های هرز از همه جای محوطه بیرون زده‌اند.

کمی مکث می‌کند و نگاهش را به طرف سرابِ آرام بر می‌گرداند و به آرامی ادامه می‌دهد: اگر داخل آب سراب را هم نگاه کنید، تا دلتان بخواهد آشغال ریخته و کسی نیست آنها را جمع آوری کند و یا اینکه به مردم تذکر دهد که داخل آب آشغال نریزند.

این بانوی 41 ساله کرمانشاهی از جولان سگ‌های ولگرد داخل محوطه هم ناراضی است و ادامه می‌دهد: تا سال گذشته تعداد سگ‌های ولگرد اینجا اینقدر زیاد نبود. گاهی وقت‌ها برخی از سگ‌ها بصورت گروهی به خانواده‌ها نزدیک می‌شوند و همین باعث ترس و رعب و وحشت بین آنها می‌شود.

حرف آخرش را هم اینطور می‌زند که اگر سراب نیلوفر در یک استانی دیگر و یا کشوری اروپایی بود، شاید روزگارش این نبود.

زن‌ها چشم هایشان را ببندند...

"هربار که به همراه شوهر و پسرم به اینجا می‌آییم، مدام دنبال جایی می‌گردند که من احساس راحتی کنم و مجبور نباشم مدام سرم را پایین نگه دارم و یا چشم هایم را ببندم".

اینها حرف‌های آرزو است. زنی 40 ساله که کمی آن طرف‌تر به همراه همسر و پسر نوجوانش روی یکی از صندلی‌های روبروی سراب نشسته و وقتی مشغول گرفتن عکسی از تابلو "ماهیگیری و شنا کردن اکیدا ممنوع" هستم سر صحبت را باز کرده و من را به یک گفت و گو در جمع کوچک سه نفره شان دعوت می‌کند.

"خانوادگی عاشق سراب نیلوفریم و چون به کرمانشاه هم نزدیک است، معمولا آخر هفته ها خصوصا الان که در فصل گرم هستیم، برای کمی آرامش پس از هفته ای کاری و خسته کننده به اینجا می‌آئیم، اما همیشه با یک مشکل مواجه هستیم و آن مردان شناگری هستند که اصلا شئونات اخلاقی را رعایت نمی‌کنند.

مردانی که جلوی چشم خانواده‌هایی که اینجا هستند، لخت می‌شوند تا خود را به آب بزنند، بدون آنکه حرمت خانواده‌ها را نگه دارند.

تا چند سال پیش شنا کردن اینجا ممنوع بود، همین تابلویی هم که الان از آن عکس گرفتید را آن زمان ها نصب کردند، حالا این تابلو هنوز هست، اما آن قانون دیگر نیست.

البته من نمی‌گویم جلوی شنا کردن مردان را بگیرند، اما همیشه فکر می‌کنم کاش مدیریت محوطه برای این موضوع چاره اندیشی می‌کرد و اجازه نمی داد که شناگران از هر قسمت محوطه که دلشان می‌خواهد وارد آب شوند ودر بخشی از محوطه قسمتی را برای این کار اختصاص می‌دادند و فقط اجازه می‌دادند شناگران از همان قسمت وارد آب شوند و تنها در بخشی از آن حق شنا کردن داشته باشند."

آرزو چند لحظه‌ای سکوت می‌کند. نفس عمیقی می‌کشد و وقتی می‌بیند که شوهرش فعلا قصد ورود به بحث را ندارد خودش ادامه می‌دهد: مشکلات سراب نیلوفر که فقط همین نیست. نگاهی به این محوطه بیندازید، آیا این محوطه در شان سرابی به این زیبایی است؟ از آشغال‌های ریخته شده داخل سراب تا کنار چمن‌ها و سطل آشغال‌ها را نگاه کنید. بنظر شما اینها شرم آور نیست؟

دلمان می‌خواست بجای صندلی‌های خشک و بی روح روی چمن‌ها می‌نشستیم، اما همینطور شلنگ‌ها را بی برنامه داخل آن رها کرده و سبزه ها همه غرق آب شده‌اند، دقیقا در همان ساعتی که گردشگران به مجموعه می‌آیند. از وقتی آمدیم چندین جا را عوض کردیم تا جای تمیز و خشکی را پیدا کنیم و بنشینیم، اما پیدا نکردیم. وضعیت چمن هم که افتضاح است.

آرزو انگار دلش خیلی از این وضعیت بدرد آمده، لحنش را کمی تندتر می‌کند و ادامه می‌دهد: اینجا انگار هیچ مدیریتی ندارد، اگر داشت کمی به آن رسیدگی می‌شد.

حرف مدیریت که به میان می‌آید، محمود همسر آرزو هم گلویی صاف می‌کند و وارد بحث می‌شود و حرف های همسرش را اینطور ادامه می‌دهد: من فکر می‌کنم اگر این محوطه مدیریت داشت می‌توانست با اجرای تعدادی طرح گردشگری درآمدزایی بالایی از آن داشته باشد و بخشی از درآمد را هم صرف زیبا سازی محوطه می‌کرد.

سراب نیلوفر یک ظرفیت گردشگری بسیار خوب برای استان است و معتقدم اگر در استانی دیگر بود آنقدر آن را معرفی می‌کردند که در همه جای ایران آن را بشناسند، اما ما اینقدر به آن بی توجه بوده ایم که حتی همدانی ها هم که در مجاورتمان هستند، آن را نمی‌شناسند.

کاش می‌شد مسئولین ما با الگو برداری از مناطق گردشگری طبیعی موفق، طرح‌های خوبی را در اینجا اجرا می‌کردند تا سراب نیلوفر به چنین روزی نمی‌افتاد.

اگر سراب نیلوفر مال ما اصفهانی‌ها بود...

از آرزو و همسرش محمود خداحافظی می‌کنم و برای دیدن بخشی دیگر از بی سر و سامانی پارک ساحلی سراب نیلوفر به راهم ادامه می دهم که ناگهان گفت و گوی یک خانواده هفت هشت نفره با یک لهجه خاص و شیرین توجهم را جلب می‌کند.

خانواده ای اصفهانی که رو به سراب ایستاده و مشغول صحبت کردن درباره این شگفتانه طبیعی هستند. دل به دریا زده و نزدیکشان می‌شوم تا گفت و گویی هم با آنها هم داشته باشم.

احمد 47 ساله به همراه مریم همسر 45 ساله اش از هفت سال پیش که برای اولین بار پایشان به کرمانشاه باز شد تا بحال چندین بار به این استان بقول خودشان "خیلی خیلی جذاب" سفر داشته‌اند، اما این برای اولین بار است که به سراب نیلوفر آمده‌اند.

احمد با همان لهجه زیبای اصفهانی توضیح می‌دهد: چندسالی است که به واسطه شغلم رفت و آمد زیادی به کرمانشاه دارم و در این مدت هم چند باری خانواده ام را به همراه آورده ام، اما فرصتی برای دیدن سراب نیلوفر دست نداده بود تا اینکه امروز به درخواست همسرم اینجا آمدیم.

راستش را بخواهید باید بگویم اگر چنین فضا و آبی را ما در اصفهان داشتیم، خیلی به آن رسیدگی می‌شد مخصوصا به وضعیت چمن ها و نظافت محوطه. باوجود اینکه ما کم آبی داریم، اما شهرداری و دستگاه‌های متولی به وضعیت فضای سبز اصفهان بخوبی رسیدگی می‌کنند و اگر سراب نیلوفر مال ما بود الان اینقدر داخل محوطه آن اشغال نبود و چند پاکبان مدام در حال تمیز کردن آن بودند.

با اینکه امروز هم آخر هفته است و باید الان اینجا جای سوزن انداختن نباشد، اما با کمال تعجب می‌بینیم که خیلی شلوغ نیست، شاید هم بخاطر این است که امکانات رفاهی زیادی ندارد.

وسایل تفریحی تاریخی در سراب نیلوفر!

هوا دارد کم کم تاریک می‌شود و برای همین مجبورم گفت و گویم با خانواده خوش لهجه اصفهانی را کوتاه کنم و زودتر گزارشم را جمع کنم.

سگ‌های ولگرد همچنان بی محابا و بی توجه به گردشگران در حال پرسه زدن در محوطه هستند.

با ترس از کنار چندتایی از آنها رد می‌شوم و به سمت تعدادی وسیله تفریحی که گذر زمان آنها را به آثار تاریخی شبیه کرده نزدیک می‌شوم. گویا روزی روزگاری اینجا پارکی برای تفریح کودکان بوده و اکنون چیز جز تکه هایی آهن پاره رنگ و رو رفته و زنگ زده که سرنگون شده اند چیزی از آن باقی نمانده است.

کمی آنسوتر پیرزن و پیرمردی که روی زیلویی نشسته‌اند نگاهم را به خود جلب می‌کنند. به سمت آنها می روم تا آخرین گفت و گویم در سراب نیلوفر را با این دو پیر دنیا دیده انجام دهم.

آقا محمد ترجیح می‌دهد همسرش حرف بزند برای همین با اختر خانم همکلام می‌شوم. می‌گوید به همراه پسر و عروس و نوه اش به اینجا آمده اند و چون جایی برای سرگرمی نوه شان نیست پسر و عروسش او رابرده اند تا چرخی در پیاده راه اطراف سراب بزنند.

این بانوی کرمانشاهی در ادامه به عنوان یک شهروند از عدم رسیدگی به سراب نیلوفر گلایه دارد و اینگونه می‌گوید: وضعیت سرویس بهداشتی‌ها اصلا خوب نیست. سگ‌های ولگرد همه جا هستند. شناگران اصلا مراعات حضور زنها را نمی‌کنند. محوطه روشنایی کافی ندارد و الان هم که هوا دارد تاریک می‌شود یا باید کلا جمع کنیم از اینجا برویم یا اینکه دو ساعت بگردیم تا شاید یک روشنایی پیدا کنیم. امکانات رفاهی لازم را ندارد. ما برای آرامش به اینجا آمده ایم، اما مگر صدای ضبط صوت این غرفه داران می‌گذارد که در آرامش باشیم. برای ورودی از هر ماشین هشت هزار تومن می‌گیرند، کاش بدانیم آنها را کجا صرف می‌کنند چون هیچ صرف هزینه ای را در اینجا نمی‌بینیم.

در همین همسایگی کرمانشاه سنندجی‌ها آبیدر را دارند، آبیدری که خشک و خالی است و یک دهم سراب نیلوفر هم زیبایی ندارد، اما از بس به آن رسیدگی کرده‌اند و طرح‌های زیبا آنجا اجرا کرده اند که ما بیشتر از سراب نیلوفر آنجا می‌رویم.

پسر و عروس اختر خانم خسته از گشتی که برای سرگرمی فرزندشان در اطراف محوطه سراب داشتند، به ما نزدیک می‌شوند، برای همین باید از این مادر دغدغه‌مند خداحافظی کنم.

حالا هوا تقریبا تاریک شده و وقت رفتن است. حیف نیست؟ سرابی به این زیبایی و این همه نابسامانی!

کمی به عقب برگردیم...

اوخر سال 1397 بود که مجموعه سراب نیلوفر به شرکت توسعه گردشگری واگذار شد. مدیرعامل این شرکت آن زمان از بی مهری‌هایی که در طول چندسال گذشته به سراب نیلوفر شده بود انتقاد می‌کرد و حتی در نشستی که شهریور سال گذشته با خبرنگاران داشت، قول داد که طرح‌های منحصربفرد گردشگری را در این مجموعه اجرا کند تا رونق گردشگری دهه های قبل را به سراب نیلوفر بازگرداند، اما امروز دیدیم که اوضاع سراب خوب نشده هیچ، بدتر هم شده.

اینکه چرا همه این وعده ها روی زمین مانده و این شرکت نتوانسته قول‌هایی که داده بود را عملی کند را از حامد سپهری مدیرعامل شرکت توسعه گردشگری استان که تا اواخر سال گذشته متولی سراب نیلوفر بود، جویا شدیم.

سراب نیلوفر دماوندی دیگر است!

حامد سپهری در پاسخ به اینکه چرا وعده‌هایی که برای بازسازی زیرساخت‌های سراب نیلوفر و بهبود وضعیت آن داده بود، محقق نشده و امروز شاهد نارضایتی بسیار گردشگران از وضعیت آن هستیم، به ایسنا گفت: می‌پذیرم قول‌هایی داده بودیم که عملی نشد و از این جهت به مردم حق می‌دهیم، اما بروز مشکلاتی مانع اجرای کار شد.

وی توضیح داد: اواخر سال 1397 بود که تصمیم گرفتیم با توجه به مشکلات عدیده ای که مجموعه گردشگری سراب نیلوفر از چند سال قبل با آن گریبانگیر شده بود، به عنوان یک شرکت دولتی که وظیفه توسعه زیرساخت‌های گردشگری استان را دارد، برای تحویل گرفتن این مجموعه به عنوان موقوفه دادگستری استان با مسئولین این نهاد وارد مذاکره شویم.

مدیرعامل شرکت توسعه گردشگری استان اضافه کرد: سرانجام با حمایت معاون عمرانی استاندار و فرماندار کرمانشاه قرارداد اجاره سه ساله این مجموعه را با دادگستری منعقد کردیم.

وی افزود: پس از تحویل گرفتن مجموعه، پیگیری‌های زیادی برای اختصاص بودجه به آن انجام دادیم، تا اینکه با مساعدت فرماندار کرمانشاه در کمیته برنامه ریزی سال 1398 شهرستان، مبلغ 500 میلیون تومان اعتبار برای بازسازی سراب نیلوفر مصوب شد.

سپهری یادآور شد: همزمان با اطلاع از این موضوع که دریاچه‌ها و آبهای عمومی قابل وقف نیستند، مذاکراتی را هم با شرکت آب منطقه ای استان انجام دادیم و پس از بررسی موضوع و براساس مطالعاتی که از قبل در مورد سراب نیلوفر توسط آب منطقه ای صورت گرفته بود مشخص شد که با استناد به مواد یک و ٢ قانون توزیع عادلانه آب، کل مجموعه سراب نیلوفر از جمله سراب و پارک اطراف آن که جزیی از بستر دریاچه بوده، مالکیت آن دراختیار آب منطقه ای به نمایندگی از وزارت نیرو می‌باشد.

مدیرعامل شرکت توسعه گردشگری استان اضافه کرد: براین اساس، قرارداد اجاره پنج ساله مجموعه در تاریخ سوم مهر 1398 با شرکت آب منطقه ای منعقد شد و موضوع به اطلاع مسئولین دادگستری بعنوان متولیان موقوفه رسید. البته باید گفت صرفا سه دانگ اراضی مجموعه سراب نیلوفر موقوفه است.

وی اعلام کرد: همچنین با توجه به اینکه هزینه کرد بودجه دولتی در اراضی غیردولتی تخلف بوده و این موضوع توسط دیوان محاسبات استان تذکر داده شد، لذا درصورت پرداخت اجاره موقوفه، امکان هزینه کرد 500 میلیون تومان اعتبار مصوب نبود.

سپهری اضافه کرد: این موضوع نیز به اطلاع متولیان موقوفه برای جلوگیری از بازگشت این اعتبار رسید و علی رغم پیگیری‌های صورت گرفته توسط اینجانب و فرماندار و مکاتبات مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای استان، مسئولین دادگستری بعنوان متولیان موقوفه حاضر به پذیرش موضوع نشده و در بهمن ماه 1398 با استناد به عدم پرداخت اجاره، مجموعه را دراختیار گرفتند.

وی تاکید کرد: متاسفانه باتوجه به اینکه مدیریت گردشگری خود یک علم و یک رشته دانشگاهی است و هرکسی توانایی این موضوع را ندارد، لذا وضعیت مجموعه گردشگری سراب نیلوفر به شکلی است که هرسال نسبت به سال گذشته زیرساختهای ایجاد شده که همگی با هزینه دولتی و بودجه عمومی ایجاد شده، بیشتر تخریب شده و از بین می‌رود.

مدیرعامل شرکت توسعه گردشگری اضافه کرد: معتقدم همانطور که کوه دماوند بعنوان یک اثر و ثروت ملی موقوفه نبود و مشکل موقوفه بودن بخشی از آن طی چند روز مرتفع شد، مجموعه گردشگری سراب نیلوفر نیز بعنوان یک اثر شاخص گردشگری ملی و کم نظیر، اهمیت آن از قله دماوند کمتر نیست و جزو دارایی ها و انفال عمومی بوده و بایستی از اراضی موقوفه خارج شود که قطعا با این کار زمینه برای شکوفایی و رونق مجموعه و امکان جذب سرمایه گذار و اشتغالزایی فراهم می‌شود و مجموعه ای در خور شان مردم کرمانشاه ایجاد خواهد شد.

وی در پایان این نکته را هم متذکر شد که سراب نیلوفر موقوفه شخصی به نام فاضل عراقی است که غیربومی بوده و شاید یک بار هم کرمانشاه را ندیده، لذا این سوال هم پیش می آید چگونه در دوره پهلوی مالک بیش از هزار هکتار اراضی روستاهای اطراف سراب نیلوفر شده و آن را وقف کرده است.

در خاتمه باید گفت اگر سراب نیلوفر وقف نبود، شاید امروز شاهد بی سر و سامانی آن نبودیم و همانگونه که مدیرعامل شرکت توسعه گردشگری استان عنوان کرد، موقوفه بودن پنجاه و پنجمین اثر طبیعی ملی ایران باعث شده تا نتوان پروژه‌های مهمی را در آن اجرا کرد تا رونقی دوباره در آن اتفاق بیفتد.

کد خبر 318113

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha