《مرد دیوانه》 کاخ سفید ، به کجا چنین شتابان!

سرویس ایران-اگر آمریکا از معاهدات هسته ای و موشکی با روسیه خارج شود جهان مجددا با یک مسابقه تسلیحاتی هسته ای مواجه خواهد شد و هیچ بعید نیست که حتی کشورهایی که تا به امروزه خود را خارج از این دایره قرار داده اند احساس خطر کنند و به این دایره بپیوندند و کنترل این تسلیحات که می تواند نابودی جهان را در پی داشته باشد از دست همه خارج شود.

به گزارش کُردپرس،تئوری «مرد دیوانه» که در زمان نیکسون رییس جمهور آمریکا مطرح شد، مبتنی بر رویکردی ساده بود: به وجود آوردن این باور در میان رهبران شوروی سابق که رفتار آمریکا ممکن است غیرمنطقی و شدیداً متغیر باشد.نیکسون تنها رئیس‌جمهور آمریکا بود که مجبور به استعفا شد و طی دوران ریاست‌جمهوری با مسائل متعددی مثل بحران نفتی ۱۹۷۳ در پی جنگ اعراب و اسرائیل و رسوائی واترگیت دست‌وپنجه روبه‌رو شد.تئوری «مرد دیوانه» در دوران او مبتنی بر رویکردی ساده بود: به وجود آوردن این باور در میان رهبران شوروی سابق که رفتار آمریکا ممکن است غیرمنطقی و شدیداً متغیر باشد. تئوری بیان می‌کرد که در این صورت، رهبران شوروی از بیم مقابله به مثل، دست به تحریک کشوری که در جنگ سرد با آن هستند نخواهند زد.این تئوری در زمان خود کارایی لازم برای اجرایی نمودن سیاست خارجی آمریکا را نشان داد و امروز با بازگشت "مرد دیوانه" آمریکا در حال پوست اندازی سیاسی و اقتصادی تازه ای با سرکردگی ترامپ است.بر خلاف عنوان تئوری نه نیکسون و نه ترامپ دیوانه نیستند بلکه مجریان راهبردی هستند که به دنبال اعتلای آمریکا و تامین منافع این کشور در سطح جهانی می باشند.ترامپ را باید یک"بازرگان ریسکی" نامید که اولویت هایی در ذهن دارد و برای اجرای این اولویت ها حاضر به هرگونه قلدری و سوداسری است.منطق امروز دولت آمریکا هم به دنبال بیشترین سود در عرصه جهانی و ایجاد بازارهای جدید است و وقتی می بیند سقف تامین منافع او کوتاه است،از هر وسیله و ابزاری و فردی برای تامین آن بهره می گیرد و این منطق نئو لیبرالیسم اقتصادی و سیاسی است.

انگاره ای که ترامپ، رییس جمهور آمریکا از آن تبعیت می کند،تفسیرگرایی مبتنی بی پروایی است.یعنی او با وصف این که می داند،هر کنش سیاسی او دارای معانی جدی در رفتار متقابل سیاسی است،دست به اقدامات نمادینی می زند تا از درون آن دکترین تزریق شده کاخ سفید را پیاده نماید.
ترامپ پیشتر در نطقی رسانه ای در خصوص "برجام" اعلام کرده بود،هدفش براندازی نظام جمهوری اسلامی نیست،بلکه می خواهد ایران همسو با نظام جهانی حرکت کند.در حقیقت او از نگاه "تجدید نظر طلبی" به روابط بین الملل نمی نگرد؛هر چند اقدامات او خصوصیتی این‌ چنینی دارد اما او به شدت واقعگرایی ساختاری است که سعی دارد ساختارهای مورد تایید مرکانتریست ها را که همانا تولید ثروت انبوه برای رسیدن به قدرت بیشتر است، جامعه عمل بپوشاند.در واقع نگرش ترامپ چند وجهی است.از سویی همانند نئوواقعگرایان می خواهد دنیا را همانجور که هست ببیند و منطق سود را والاترین ارزش برای آمریکا بپندارد و از سوی دیگر همچون‌ سازه انگاران به دنبال نوعی تغییر در فرهنگ و معنای سیاسی در اصول بین الملل است که خارج از ایدالیسم و آرمان گرایی بوده و بر مبنای "واقعیت دنیای آمریکایی" استوار باشد.لذا اعتقادی به انقلاب در سياست بين الملل ندارد زيرا معتقد است اگر بازيگران جديدی در صحنه وارد شوند بعد از مدتی مشخصات بازيگران قبلی را پيدا می كنند و در صدد تامين امنيت و منافع خود خواهند رفت،به همین خاطر همسو شدن ایران با سیاست جهانی که او داعیه دار آن است،راهکار پایان مناقشه آمریکا و ایران است.ترامپ به کرات در توییت های خود از مبحث توافق مناسب در خصوص برجام سخن به میان آورده و البته مشخص نکرده که از منظر او ،منظور از توافق خوب چیست؟ اما با این وصف واقف است که جمهوری اسلامی ،دارای قدرت منطقه ای است و با برهم خوردن نظم ایران،نظم منطقه هم دچار فروپاشی خواهد شد و بیشتر از آن اروپایی ها از این مسئله بیم دارند چرا که مبحث پناهدگان و آوارگان ، یکی از چالش های امروز روبروی اتحادیه اروپاست،به همین خاطر اروپا خواهان حل و فصل مسئله برجام به روش بینابین است و برخلاف ترامپ از موضع مصالحه و مذاکره وارد میدان می شود.رویای آمریکایی ترامپ با جنگ‌ تعرفه های گمرکی علیه جهان و به ویژه شرکای غربی اش حکایت از دکترین سراسر اقتصادی دارد که او به آن‌معتقد است به همین خاطر گزینه تحریم های فلج کننده اقتصادی به جای حمله نظامی را بهترین نوع سیاست خصمانه علیه جمهوری اسلامی می پندارد تا شیرازه سیاست ایران از هم‌ پاشیده شده و همچون کره شمالی،ایران نیز به خواسته های آمریکا تن در دهد.در واقع ترامپ با این اقدامات قصد دارد به راهبردهای دولت پیشین و به ویژه شخص اوباما دهن کجی کند که نتوانسته اند شدت عمل لازم را در برابر ایران و کره شمالی به خرج دهند و او است که امروز به منجی آمریکا در برابر دشمنانش، تبدیل شده و بانی "مذاکره خوب" با ایران می شود!
در حقیقت قبل از اینکه دونالد ترامپ به پست ریاست جمهوری برسد ، علاقه داشت خط و مشی منفی را در رفتارهای خود پیش بگیرد تا از روحیه نفرت مردم جهت جلب توجه استفاده کند.
از نظر روحی روانی تبلیغاتی معمولا افراد و یا شخصیت ها بر دو نوع می باشند که هر کدام أنها می توانند توجه رسانه ها را به خود جلب کنند.
شخصیت هایی که کاریزمای جذب محبوبیت مردم را دارند یا شخصیت هایی که با شعله ور کردن نفرت و انزجار دیگران سعی می کنند همیشه در صدر اخبار بمانند.افرادی که بینابین هستند هیچ وقت نمی توانند در صدر اخبار قرار گیرند.
مشخص است که آقای ترامپ توان آن را ندارد که علاقه دیگران را به دست آورد و به این دلیل به سمت و سوی ایجاد تنش و نفرت و انزجار پیش می رود تا در صدر اخبار باشد.
اگر قبلا با آقای ترامپ آشنایی داشته باشید می توانید مدیر برنامه کشتی کج کاران آمریکایی و یا شخصی که در برنامه تلوزیونی اش علاقه شدیدی به اخراج افراد از برنامه دارند را به یاد آورید.
آقای ترامپ هیچوقت نتوانست برنامه تلوزیونی ای را اجرا کند که موجب جذب مخاطب گردد.
به هر حال وی از بدو ورود خود به کاخ سفید از چندین معاهده بین المللی که به ضرر انسانیت و بشریت بود خارج شد از معاهده آب و هوا تا معاهده های اقتصادی با همسایگان و همپیمانان تاتوافق هسته ای با ایران.
اگر از همان ابتدا جامعه جهانی در مقابل این تصمیمات آقای ترامپ یک موضع واحد اتخاذ کرده بود و ایستادگی کرده بود شاید ماجرا امروزه به اینجا نمی رسید که وی دانسته ویا نا دانسته بخواهد از معاهده ای خارج شود که کل موجودیت بشر را به خطر می اندازد.
اینبار ایشان در مورد خروج از پیمان هسته ای با روسیه ومعاهده ستارکس سخن به میان می آورد، معاهده هایی که طی دو سه دهه اخیر به بشریت این شانس را دادند که احساس کند شانس زندگی دارد و شانس نابودی اش از بین رفته.
بسیاری باور دارند که آقای ترامپ با این کار خود می خواهد روسیه را در فشار قرار دهد تا وارد مذاکرات مجدد با ایالات متحده گردد و امتیازات بیشتری به آمریکا بدهد.
پس از امضای این توافقنامه ها و تا به حال این روسیه بود که به همه تعهدات خود عمل می کرد و ایالات متحده بود که از اجرای تعهدات خود سر باز می زد و بدیهی است در این شرایط روسیه به هیچ وجه زیر بار تصمیمات خلق الساعه ترامپ نخواهد رفت مخصوصا که ایشان ثابت کرده هیچ پیمان و معاهده ای که ایالات متحده پای آن را امضاء کرده قابل اجرا نیست واحتمال دارد رئیس جمهوری جدیدی در این کشور سرکار بیاید و این معاهدات را بر هم بزند.
این شرایط وقتی پیش می آید که ایالات متحده خود را ما فوق قوانین بین المللی می داند و احساس می کند همه معاهدات بین المللی را می تواند بدون هیچ هزینه ای زیر پا بگذارد.
امروزه جامعه جهانی با یک شخصیت بی قید و بند مواجه است که به جز خواسته های خود خواهانه خود به هیچ چیزی اهمیت نمی دهد و اگر کل جامعه جهانی دست به کار نشود و در مقابل این فرد نایستد موجودیت کل بشر در خطر است.
جامعه جهانی باید آقای ترامپ را متوجه سازد که تعامل در سطح بین المللی با دلالی املاک در داخل آمریکا بسیار متفاوت است و همه کشورها از جمله ایالات متحده باید به قوانین و معادلات بین المللی پایبند باشند چون اگر چنین نباشد این ماجرا می تواند بدعتی برای دیگر کشورها باشد که قوانین و مقررات و معادلات بین المللی را زیر پا بگذارند.
همانگونه که امروزه برخی از همپیمانان ایالات متحده خود را محق می دانند در سطح بین المللی همه قوانین و توافقات را زیر پا بگذارند و از قتل عام کودکان و زنان و پیران گرفته تا قتل فجیع روزنامه نگاران هر کاری که دلشان می خواهد انجام دهند چون باور دارند ایالات متحده پشت اشان است.
اگر آمریکا از معاهدات هسته ای و موشکی با روسیه خارج شود جهان مجددا با یک مسابقه تسلیحاتی هسته ای مواجه خواهد شد و هیچ بعید نیست که حتی کشورهایی که تا به امروزه خود را خارج از این دایره قرار داده اند احساس خطر کنند و به این دایره بپیوندند و کنترل این تسلیحات که می تواند نابودی جهان را در پی داشته باشد از دست همه خارج شود.
کد خبر 88797

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha